رفتن به مطلب

یک کتاب


bandarabasi

ارسال های توصیه شده

اختصاصی رسم : مقاله زیر را محمد فدائی برای رسم ارسال کرده است:

 

 

محمد فدائی: مقاله حاضر یادداشتی است که بعد از انتشار کتاب مقدمه ای بر گرافیک دیزاین برای ضمیمه نقد و بررسی کتاب تألیف شد، از آنجا که بحث آموزش گرافیک از مشکلات اساسی جامعه گرافیک ماست و متأسفانه نقد و بررسی کتاب‌های منتشر شده در رشته گرافیک هم سخت مهجور است، باز نشر آن خالی از فایده نیست.

 

"در کانون پرورش جلسه‌ای است در باب تصویب فیلمنامه‌ها. مثقالی فیلمنامه‌ای دارد که موقتا بچه‌ای که نمی‌توانست ساز بزند نامیده می‌شود. فیلمنامه ماجرای پسری را می‌گوید که دوست دارد ساز زدن را تجربه کند. او به هر سازی روی می‌آورد و می‌بیند که نواختن آن، آنقدرها هم آسان نیست. پسرک، سرانجام، همه سازها را رها می‌کند، دست‌ها را در جیب‌های شلوار فرو می‌برد و سوت می‌زند. افراد حاضر در جلسه با کل فیلمنامه موافقند؛ اما همه معتقدند که پایان فیلمنامه، کار را خراب کرده است. مثقالی که همه نظرها را خونسردانه شنیده است، آرام و شیرین می‌خندد و با لطافتی اصفهانی می‌گوید: من دلم می‌خواهد این بچه، فقط سوت بزند و هیچ کار دیگری نکند. این نظر کاملا شجاعانه آقای مثقالی، از یک جهت، نظری است کاملا هنرمندانه. هنرمندی که کار خود را بلد است و اهمیتی هم به مسائل گوناگون آموزشی تربیتی کودکان نمی‌دهد. او، آزادی را انتخاب کرده است".

(نادر ابراهیمی، مقدمه‌ای بر مصور سازی کتاب کودکان، ص 208)

 

کتاب‌هایی هستند که جدا از موضوع و کیفیت به خاطر جایگاه نویسنده اهمیت ویژه‌ای می‌یابند. کتاب مقدمه‌ای برگرافیک دیزاین نوشته فرشید مثقالی از این دست است.

مثقالی هنرمند نام‌آشنایی باسابقه درخشان است که به همراه تنی چند از هم‌دوره‌هایش نقش مهم و تأثیرگذاری در گسترش گرافیک معاصر ایران داشته‌اند و اینک با سمت ریاست انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران به شکل مستقیم در تعیین سیاست‌ها و جهت‌بخشی و مدیریت امور این انجمن دخالت دارد، از این رو مطالب و نظرات او در گستره‌ای از گذشته گرافیک ما تا امروز و آینده نزدیک آن قابل بررسی جدی‌ است.

" گرافیک دیزاین و تعاریف مربوط به آن با وجود علاقه روزافزون علاقه‌مندان به این رشته به لحاظ نظری بسیار مهجور و محدود باقی مانده است." این ضعف نظری در آشنایی با پدیده معاصر گرافیک دیزاین به ویژه در نسل‌های جدید که برخلاف چند دهه پیش هم در مدرسه و دانشگاه، گرافیک را تعلیم دیده‌اند و هم تجربه نمایشگاه‌ها و دوسالانه‌های متعدد داخلی و بین‌المللی گرافیک را داشته‌اند و هم به ویژه در دهه اخیر تألیف و ترجمه آثار متعددی درباره تاریخ و شاخه‌های مختلف گرافیک در دسترس آنها بوده است. فرضی نیست که فقط مثقالی بدان اشاره کرده باشد، این ادعا بارها توسط سایر هم‌دوره‌های وی نیز گوشزد شده است.

 

نکته قابل توجه این است که طراحان پرورش یافته در دهه چهل و پنجاه که امروز بر ناآشنایی با بنیان‌های درست ارتباط تصویری تأکید دارند، در دوره دانشجویی از رشته نقاشی، همراه با تجربه‌هایی از هنر آوانگارد آن روزها، بر حسب اتفاقاتی به سمت گرافیک که آن روزها رشته تحصیلی مستقلی نبود، سوق پیدا کرده‌اند و به ویژه سه تن از تأثیرگذارترین آنها (ممیز، شیوا، مثقالی) بعد از تجربه‌های ابتدایی و تمرکز در انجام سفارش‌های مختلف گرافیکی، هر یک در دوره‌ای برای تکمیل تحصیل یا تجربه خویش در رشته گرافیک به غرب کوچ کرده‌اند.

شکل گرفتن تصور نزدیک و همسان آنها از ماهیت گرافیک دیزاین پیوسته به آبشخور نظری یکسان آنهاست که ویژگی‌های آن را باید درسیستم آموزشی غالب آن دهه‌های غرب جستجو کرد.

در دهه هفتاد با رونق کمّی و اقبال عمومی به رشته گرافیک و شکل‌گیری جریان‌های مختلف در آن، از جانب ناموران نسل‌های گذشته، نسبت به انحراف یا اشتباهی فراگیر در فهم مقوله گرافیک واکنش‌های هشدارآلودی صورت گرفت، با دقت دراین مجادلات می‌توان تفاوت خاستگاه آموزشی و ویژگی چارچوب‌های نظری دوره‌های مختلف تاریخ گرافیک معاصر ایران را کندوکاو نمود.

فرشید مثقالی نیز در این سال‌ها با نوشته‌ها و حرف‌های خود در تبیین پاره‌ای از اصول و تعریف گرافیک دیزاین کوشید، اما گویا با همتی بلندتر نسبت به سایر هم‌دوره‌هایش چند ماهی است با انتشار کتابی در ادامه همان واکنش‌ها و تلاش‌ها به نحو ریشه‌ای‌تر سعی در مواجه با مشکلات و کمبودها نموده است.

مطالعه این کتاب فرصت مغتنمی است تا با دریافت نیازهایی که سبب‌ساز تألیف آن شده است، ملتفت مسائلی شویم که به چشم مثقالی و هم‌نسلان او مشکلات جامعه طراحان گرافیک امروز ماست و از این رهگذر ضمن آگاهی عمیق‌تر از علت پیدایش مجادلاتی که بر سر مفاهیمی چون هنر گرافیک، تایپوگرافی، پوستر تک نسخه‌ای و ... در این سال‌ها رفته است و گروه‌های مختلف را در مقابل هم نشانده، به فهم دقیق‌تر خصوصیات فکری نسل مهمی از طراحان که بسیار از آنها وام گرفته شده، دست یابیم.

 

مهمترین مسائلی که در حقیقت مقدمه‌ای بر گرافیک دیزاین پاسخی است بر آنها، همان مسایل اساسی است که بحث بر سر آنها در این سال‌ها به مجادله‌های فراوان و گاه گنده‌گویی‌های توهم‌آلود ختم شده است.

الف: بی عنایتی به اصل پیام و محتوای اطلاعات و تفسیر شخصی و دلخواهانه طراح. (تا حدی که هر موضوعی بهانه‌ای باشد برای تجسم تمایلات و علائق شخصی وی)

ب: عدم تشخیص سطح فرهنگی و توانایی‌های ادراکی مخاطبان. (انحصار در قشری نزدیک به سلیقه طراح)

ج: تکرار راه‌حل‌های بارها آزموده شده خود یا دیگر طراحان به جای عمل خلاقانه و منحصر به فرد. (به گمان اجرای شیوه شخصی یا استفاده از روشی آزموده شده و مطمئن)

د: گرته‌برداری، وام‌گرفتن و تقلید ناشیانه در بکارگیری نشانه‌ها، ایده‌ها و حتی فرم‌های وارداتی که متناسب محیط و هویت فرهنگی مخاطب (ایرانی) نیست.

هـ: فرض تصور آزادی مطلق هنرمندانه هنگام خلق اثر گرافیکی و در خدمت محتوا (ضرورت) قرارنگرفتن. (طیف کارکرد گرافیک که متناسب با محتوا، بین دو قطب هنر و ضرورت تعریف می‌شود را نزدیک قطب هنرمحدود کردن)

و: کامپیوترزدگی بدان معنا که شروع هر کاری به جای فکر، ایده‌پردازی و طراحی متکی به قابلیت‌های نرم‌افزارها باشد.

 

به موارد فوق نکات دیگری را هم می‌توان افزود ولی چنانکه پیداست مهمترین مسأله‌ای که مثقالی هم، مانند دیگر هم‌نسلانش، با همه اختلاف سلیقه‌هایشان، در انتقاد از وضع حاضر بدان تأکید داشته، غفلت از کارکرد ارتباطی و نقش رسانه‌ای گرافیک دیزاین و معطوف شدن به تجربه‌های هنری و فرم‌گرایانه است. اینکه چقدر این انتقادها به عملکرد طراحان جوان‌تر وارد است و چقدر ادعای این استادان با آثار، عملکرد و نقش به سزای آنها در آموزش گرافیک و برگزاری دوسالانه‌ها، انتخاب هیأت‌های داوری و حتی سیاست‌گذاری‌های انجمن صنفی طراحان گرافیک همخوان است، نکته قابل تأملی است. این متن مکتوب، با در اختیار قراردادن معیارهای مناسب، همچنین فرصت مغتنمی را برای ارزیابی منطقی و تحلیلی کارنامه بلند و گفتار و رفتار انتقادی این طراحان پیشکسوت (به ویژه در سال‌های اخیر) در اختیار قرار می‌دهد.

 

در مقدمه‌ای بر گرافیک دیزاین مثقالی با در نظر گرفتن دانش و حوصله نوآموزان و دانشجویان گرافیک به درستی شیوه مناسبی برای بازگویی اصول و تعاریف پایه‌ای انتخاب کرده است، این آگاهی، کتاب را نسبت به سایر متون حجیم تخصصی با ادبیات خسته‌کننده ممتاز و کاراتر کرده است.

تعریف دیزاین و گستردگی کاربردی آن با ذکر مثال‌های متعدد برای نفوذ در ذهن کسانی که به زعم مثقالی اغتشاش و ناخوانایی را به جای نظم و سامان بخشیدن به عوامل بصری برای القای هدف و پیام مشخص برمی‌گزینند، گام نخست و بسیار بجایی است.

دوسوم مطالب کتاب که در انسجام آن کوشش فراوانی صورت گرفته، با توضیح فرآیند و مراحل مختلف دیزاین، تعریف گرافیک دیزاین، تفکیک منطق (عقلانیت) و خلاقیت (شهود) در دیزاین، یافتن ایده مناسب و جذاب براساس منطق و خلاقیت و توضیح طیف کار گرافیک سعی در تبیین مفهوم گرافیک دیزاین دارد و در انتها با تصاویر متعدد دربارۀ تولید مواد لازم برای طرح نهایی، اصول ترکیب اجزا در بیان تصویری گرافیک و تشکیلات تولید یک کار گرافیک و نقش مدیر هنری، گرافیک دیزاینر، تایپوگرافر و گرافیست اجرایی مطالبی کاربردی بیان شده است.

مقدمه ای بر گرافیک دیزاین پاسخ مناسبی به مسائل جاری گرافیک ما به ویژه برای دانشجویان، متوسطان و نوآموزان است، کتابی که در میان ترجمه‌های کتاب‌های بازاری و مجموعه‌های تکراری و ناکارآمد جایش بسیار خالی بود. ساختار درست و متناسب با نیاز روز جامعه طراحان، این اثر را در میان معدود کتاب‌های تألیفی در این زمینه ممتاز کرده است. خوشبختانه فرشید مثقالی نشان داد می‌توان ریش و مویی سپید داشت، چهرۀ منتقدانه هم به خود گرفت، در حوزه آموزش گرافیک هم اثری کارآمد خلق کرد و با همت خود استیصال بسیاری را در معرفی اولین منبع مناسب برای آموزش مقدمات گرافیک دیزاین برطرف ساخت.

هر چند به نظر می‌رسد مراحل تولید کتاب همراه با شتابزدگی‌هایی بوده است که دقت لازم برای یک متن جامع و سالم آموزشی را خدشه دار کرده است. همچنین غلبه یک طرفه تصاویر و نمونه آثار طراحان خارجی در متنی که برای استفاده علاقه‌مندان ایرانی تهیه شده، اشکال اساسی است تا آن حد که پاره‌ای از شرح عکس‌ها به خاطر تعلق موضوع به فرهنگ دیگری، گنگ و مبهم و دور از هدف اصلی مؤلف است و آنقدر تصاویر ناآشنا در این کتاب فراوان است که در نگاه اول احساس می‌شود کتاب، ترجمه یا گرته‌برداری است نه تألیف!

مشاهده این سهل‌انگاری در متنی که به قصد راه‌گشایی بحث و تدریس گرافیک دیزاین در ایران تألیف شده، بسیار عجیب است. البته موارد متعدد دیگری نیز جزیی یا کلی، در این اثر مشاهده می‌شود که این نیت مؤلف را مخدوش کرده است و تذکر برخی از آنها خالی از فایده نیست:

الف: آوردن تعاریف متعدد از یک اصطلاح با مثال‌های مختلف هر چند روش مناسبی برای جا انداختن معنای اصلی است اما در صورت رعایت نکردن انسجام و ارتباط مناسب میان آنها گویی مجموعه تعاریفی است که از این سوی و آن سو، گزیده شده و کنار هم نشسته است! (مثلا مقایسه کنید تعریف فرآیند دیزاین را در ص 21 و ص27)

ب: ویرایش بسیار نامطلوب ادبی و فنی این کتاب به گونه‌ای است که در صورت ندیدن نام ویراستار در شناسنامه کتاب، هرگز نشانه‌ای از اینکه این متن را ویراستاری ویرایش کرده ملاحظه نمی‌شود! این مشکل تا به حدی آزار دهنده‌است که بعضی از جملات کلیدی آنقدر نامفهوم است که شائبه ترجمه غلط و ضعیف به فارسی نارسا پیش می‌آید!

"هر تصویر دربردارندۀ معنایی است که زبان و تفکر اصلی آن معنا هستند" (ص8)

"به سیب‌ها بر حسب اندازه اولویت اطلاعات می‌شود" (ص13)

"مهمترین آنها در جلوترین برای مخاطب قرار می‌گیرد و ..." (ص52)

"اَشکال شفافیت سبک‌تر از اشکالی هستند که نور را پس نمی‌دهند" (ص76)

 

ج: به کار گیری اصطلاح‌های متروک و نامناسب برای متن آموزشی (لذا در بدو امر، ص 8؛ وهله، ص 29) و اغلاط متعدد املایی که کمتر صفحه‌ای را سالم گذاشته است و گاهی مثل کلمه وهله (وحله! ص42) به صورت تایپی و دستنویس غلط نوشته شده است.

د: گاهی تصویر به کار رفته و شرح آن تناسب زیادی با متن اصلی صفحه مربوط به آن ندارد به عنوان نمونه در بخش خلاقه (ص 38) شرح تصویر بیشتر درباره قدرت ارتباطی تصویرگری و ارتباط تنگاتنگ تصویرگر و دیزاینر (یا مدیر هنری) هست.

 

هـ: مثال‌های به کار رفته در بخش جذابیت و نوآوری (ص53) همه به عنوان جذابیت در ایده معرفی شده است،در حالی که در همه آنها از قاعده غرابت یا تضادهای بصری (اندازه) و مفهومی (موقعیت) استفاده شده، از این رو توضیح بهتر و بیشتر برای نوآموزان درباره جذابیت از طریق ایده لازم است.

و: در بخش"تولید مواد لازم برای طرح نهایی" امکانات تصویری برای گرافیک دیزاین عبارت از: نوشته، تصویرسازی، عکس، شکل، فرم و رنگ برشمرده شده است، پر واضح است این تقسیم‌بندی برای یک کتاب آموزشی و پایه چندان دقیق نیست، (به عنوان مثال آیا بافت امکان تصویری نیست؟ و اگر هست ذیل کدام یک از آن موارد است؟ ) به ویژه هیچ اشاره‌ای به تفاوت معنایی شکل و فرم از نظر مؤلف نشده است.

ز: در شرح تصویر پوستری که تلفیق تصویرسازی مبتنی بر چاپ سنگی و فونتی متأثر از نستعلیق است (ص81) از اصطلاح نادرست "خط نستعلیق بدوی" استفاده شده است و همچنین چاپ سنگی شیوه بسیار قدیمی معرفی شده است.

گفتن ندارد که نستعلیق نویسی چند برابر چاپ سنگی که مستعمل اواخر قاجار است، قدمت دارد و خوشبختانه رساله‌های متعددی درباره فرهنگ خوشنویسی و شیوه خطاطان دوره‌های مختلف وجود دارد که در هیچ یک از آنها از اصطلاح "نستعلیق بدوی" سخنی نرفته است. به ویژه که بر کاربران فارسی‌سازها پوشیده نیست آنچه در پوستر مورد اشاره به کار رفته، فونتی است مبتنی بر خط اردو و زمانی به نام فونت پاکستانی یا پیش‌نویس مشهور شد.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...