EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۰ با سلام همانگونه که میدانید در دولت ما به اساتید و پیشکسوتان هنر کم توجهی میکنند استاد شهلا ریاحی افتخار هنر ایران است بنده به خاطر علاقه به این هنرمند بزرگ از دوستان میخواهم تا با گذاشتن پیغامی یاد و خاطه این هنرمند با ارزش کشورمان را گرامی دارند برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام قدرت زمان وفادوست، معروف به شهلا ریاحی در ۱۸ شهریور ۱۳۰۵ در تهران به دنیا آمد، وی اولین کارگردان زن سینمای ایران با کارگردانی فیلم مرجان در سال ۱۳۳۵ است. سالهای فعالیتش بین ۱۳۲۳ تا ۱۳۷۹ بوده و از طریق تئاتر و به خواست همسرش وارد عرصه هنر شده است. او با بازی در نمایشنامه سیاست هارون الارشید مورد تایید کارشناسان و تماشاگر قرار گرفت و با کار سوم به شهرت رسید. در سال ۱۳۳۰ با فیلم خوابهای طلایی به دنیای سینما راه یافت و از اوایل تاسیس تلویزیون در نمایشها و سریالهای تلویزیونی همکاری داشت. تلخترین خاطره وی به بیوفایی همسرش باز میگردد. ریاحی در اینباره میگوید: وقتی به دنیا آمدم، پدرم فوت کرد، بعد از مدتی مادرم با مردی ازدواج کرد که ۱۴ سال بعد برادرزادهاش همسر من شد… من هم مثل مادرم در ۱۴ سالگی ازدواج کردم و به تشویق شوهرم در ۱۷ سالگی وارد عرصه بازیگری شدم… شوهرم هم بازیگر بود اما از آنجایی که گریم به پوستاش نمیساخت بازی را کنار گذاشت و به کارگردانی و نویسندگی روی آورد…شهلا ریاحی ادامه داد: همسرم اسماعیل جز کهولت سن مشکلی نداشت. خیلی مراقبش بودم، او هم بسیار مراقب من بود، نتیجه زندگی ما با ۲ بچه بسیار عالی است. روز اول زندگی بهم قول داد هیچگاه بدقولی نکند. چند ماه قبل از سالگرد هفتادمین سال ازدواجمان بدقولیای کرد و رفت که تا ابد از خاطرم نمیرود.مادر سینمای ایران گفت: تابستان سال گذشته قرار گذاشتیم هفتادمین ساگرد ازواجمان را جشن بگیریم، همه شوق زندگی من اسماعیل بود، میخواستیم با این جشن میزان محبتمان ر ا به دیگران هم نشان دهیم، اما هیچگاه روزی که چشمهایش به رویم بسته شد را فراموش نمیکنم، درست ۲۵ آبان بود که بد قولی کرد و تنهایم گذاشت، مدت زیادی نگذشته، شاید برای همین است که هنوز آرام نیستم، البته بخشی از غمم را با بچهها و نوههایم پر میکنم، اما هیچکس جای اسماعیل را برای من نخواهد گرفت. 22 لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۰ یادی از شهلا ریاحی و زندگی این روزهایش آخرین بازمانده شهلا ریاحی این روزها شاید بیشتر از هر کس دیگری بداند که چه بار سنگینی روی شانههایش است چراکه او دیگر جزو آخرین نسل از بازماندگان طلایی عرصه هنر است و وجود او باعث میشود که این عرصه پربرکت شود. سال 89 سالی بود که به اهل هنر وفا نکرد و بسیاری از عزیزان هنرمند را از ما گرفت؛ بسیاری که شاید جای خالیشان نه تنها به این زودیها بلکه هیچگاه با هنرمندی دیگر پر نمیشود. امسال بسیاری از پیشکسوتان را مانند حمیده خیرآبادی، رضا کرمرضایی، کیومرث ملکمطیعی، مهین شهابی، محمود بهرامی، محمود بنفشهخواه و اسماعیل ریاحی از دست دادیم و همین مسئله بهانهای شد که به سراغ شهلا ریاحی برویم و از او بخواهیم که در پنجشنبه آخر سال به منظور یاد کردن از رفتگان هنرمند با ما همراه باشد. او که خودش نیز در سالی که گذشت همسرش را که بیش از 70 سال زندگی مشترک با او داشت، از دست داده بود دعوت ما را با آغوش باز پذیرفت هرچند که بار اصلی این هماهنگیها روی دوش دکتر منوچهر ریاحی بود. ظهر روز پنجشنبه طبق قرار قبلی در قطعه هنرمندان حضور پیدا کردیم. برای من جالب بود که تعداد زیادی از مردم در این قطعه به دنبال بازیگران محبوبشان بودند. انگار آنهایی که یک عمر به دنبال عکس گرفتن با آنها بودند فرصتی داشتند تا حالا با خیال راحت بروند و آنها را پیدا کنند. هرکس در آن قطعه به فکر پیدا کردن مزار بازیگر مورد علاقهاش بود. طولی نکشید که خانواده ریاحی خودشان را به ما رساندند. برعکس هفتههای قبل، قطعه هنرمندان حسابی شلوغ بود. ظاهرا همه میخواستند به هنرمندان از دسترفتهشان بگویند که عبارت «پهلوان زنده خوش است» صحت ندارد و مرگ نمیتواند یاد آنها را از بین ببرد. وقتی خانم ریاحی به همراه پسرش دکتر ریاحی و عروس و نوهاش نگار وارد شدند، جمعیت انبوهی دور و بر آنها را فرا گرفت به طوریکه انگار یکی از بزرگترین آرزوهای آنها برآورده شده بود. وقتی مردم دور او حلقه زدند، برای سلامتی او شروع کردن به صلوات فرستادن و میگفتند ما یک عمر است که با شما خاطره داریم. خدا کند که شما سایهتان سالها روی سر هنر این مملکت بماند. پیش خودم فکر کردم گزارشمان خراب شد. این همه برنامهریزی کرده بودیم، گل خریده بودیم تا شکار لحظهها کنیم آن وقت با این جمعیت انبوه قدم از قدم هم نمیتوانیم برداریم. چه برسد به عکاسی... ناگهان با خودم گفتم من از نگاه خودم میبینم اما باید واقعا این مردم را تحسین کرد که اینگونه با دیدن هنرمندان دلشان شور میگیرد و چه تلخ بوده است لحظهای که بسیاری از این هنرمندان در خاموشی و فراموشی فوت کردهاند و... شهلا ریاحی وقتی به مزار شوهرش و یار دیرینش رسید حتی لحظهای نتوانست خودش را کنترل کند. اشک از دیدگانش روان شد. او گفت: ریاحی همه چیز من بود. حالا زندگی بدون او برای من بسیار سخت است. جای خالی عشق او را با هیچ چیزی نمیتوانم پر کنم. ایشان سپس بر سر مزار بسیاری از هنرمندانی که نه تنها امسال بلکه سالهای قبل فوت کردهاند حاضر شدند و گفتند باید هنرمندان پیشکسوت را تا زمانی که زنده هستند ارج بنهیم و وقتی که از دستشان دادیم با یاد کردن نیکو از آنها قطعا روحشان غرق شادی میشود. متاسفانه بهار سال 89 سال پرخزانی برای هنرمندان ما بود اما امیدواریم که امسال هیچ هنرمندی را از دست ندهیم. او در پاسخ به ابراز احساس مردم گفت که من از همه شما سپاسگزارم و امیدوارم روزی بتوانم لطف شما را پاسخ بگویم. او با وجود خستگی و کسالت در کمال صبوری و احترام با همه هوادارانش عکس گرفت تا بار دیگر تفاوت دو نسل هنرمندان را نشان دهد. شاید برخورد آن روز ایشان، کلاس درس بزرگی برای هنرمندان جوان بود. نوه پسری او نگار در مقابل این جمعیت انبوه گفت من روز مراسم تدفین پدربزرگم در ایران نبودم اما حالا این جمعیت انبوه هوادار پدربزرگ و مادربزرگم خودشان یک مراسم برپا کردهاند که از همه آنها متشکرم. دکتر ریاحی نیز از همه مردمی که در این ایام به مادرش لطف دارند و به عناوین مختلف نسبت به او ابراز علاقه میکنند، تشکر کرد. 22 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۰ من خیلی دوسش داشتم صداشون خیلی قشنگ بود خدا بیامرزتشون 9 لینک به دیدگاه
just work 12354 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۰ هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ... 9 لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۰ دوستان هنوز استاد فوت نکرده:icon_pf (34): من گفتم یه یادی ازش کنید :yes: سریع طرف رو میکشید و واسش ختم هم میگیرید 12 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۰ من خیلی دوسش داشتم صداشون خیلی قشنگ بود خدا بیامرزتشون هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ... روحش شاد...یادش گرامی ببخشید مگه ایشون فوت شدن؟ 9 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۰ من خیلی دوسش داشتم صداشون خیلی قشنگ بود خدا بیامرزتشون هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ... روحش شاد...یادش گرامی :w58: هنوز زنده ستا!!! نکنه روحش بوده که با اون خبرنگارا قرار داشته؟!:persiana__hahaha: 8 لینک به دیدگاه
alimec 23102 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ حافظه ام یاری نمی کنه ولی فک کنم حداقل تو یکی از سریال های دوست داشتنی باغ گیلاس خانه سالمندان آرایشگاه زیبا ایشون بازی می کردن یاد این پیشکسوتان که جزیی از خاطرات دوران کودکی ما بودن شور و حال خاصی به آدم میده. 4 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ نمیدونم چرا منم حس کردم فوت کردن... :icon_pf (34): ان شالا همیشه سالم و سلامت باشن... 8 لینک به دیدگاه
just work 12354 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ بابا اول گزارشو بخونید بعد پست بزنید ... 5 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ دوستان هنوز استاد فوت نکرده:icon_pf (34):من گفتم یه یادی ازش کنید :yes: سریع طرف رو میکشید و واسش ختم هم میگیرید ببخشید مگه ایشون فوت شدن؟ :w58:هنوز زنده ستا!!! نکنه روحش بوده که با اون خبرنگارا قرار داشته؟!:persiana__hahaha: منم اومدم پستار و خوندم شک کردم رفتم سرچ کنم تو نت ببینم واقعا فوت کرده ؟!!! چرا من یادم نیست پس! شایعه پراکنی میکنن! من که خیلی دوسش دارم ..تو خیلی سریالا با حمیده خیر ابادی همبازی بود ....براش ارزوی سلامتی میکنم بابا اول گزارشو بخونید بعد پست بزنید ... خب شما که مطمئنید که هنوز فوت نکرده چرا واسه پستای تسلیت تشکر میزنین اخه! من اومدم دیدم پای هر پست 5-6 تائم تشکر هست گفتم پس 100 در 100 فوت کرده من خبر ندارم! 11 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ امان از این مردم زنده کُش مُرده پرست........ کافیه یکی از بچه ها بگه بیایید یادی از اسی کنیم،سبد سبد شکلک خرما و حلواست که نثار آواتار ما میشه. خانم شهلا ریاحی براستی استاد است. سریال های بسیار زیادی را از او به یاد دارم،قسمت اعظم دوران کودکی من،او نقش مادربزگ را داشت. اما خیلی وقته کم پیداست...... امیدوارم باز هم حضورش را حس کنیم. 11 لینک به دیدگاه
EN-EZEL 13039 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ امان از این مردم زنده کُش مُرده پرست........ کافیه یکی از بچه ها بگه بیایید یادی از اسی کنیم،سبد سبد شکلک خرما و حلواست که نثار آواتار ما میشه. خانم شهلا ریاحی براستی استاد است. سریال های بسیار زیادی را از او به یاد دارم،قسمت اعظم دوران کودکی من،او نقش مادربزگ را داشت. اما خیلی وقته کم پیداست...... امیدوارم باز هم حضورش را حس کنیم. ممنون اسی جان شیوا فرمایش میکنی پاینده باد داش اسی خودمون 7 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ آخی من نمی شناختمش..... :jawdrop: مگه تو ایرانی نیستی؟؟ مگه میشه کسی شهلا ریاحی رو نشناسه؟؟ 5 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ خیلی خیلی دوسش دارم...........فیلم خانه سالمندان که با استاد انتظامی هم بازی بود رو خیلی خوب یادمه...چهره مهربون و صدای قشنگ........:aghosh: هفتادمین ساگرد ازواجمان را جشن بگیریم ایول.....70سال زندگی مشترک:w58: 8 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ :jawdrop: مگه تو ایرانی نیستی؟؟ مگه میشه کسی شهلا ریاحی رو نشناسه؟؟ دادا من فیلم ایرونی نیگا نم کنم فقط فک کنم چند سال پیش یه فیلم ازش دیدم والا نم دونستم کیه دادا 2 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ دادا من فیلم ایرونی نیگا نم کنم فقط فک کنم چند سال پیش یه فیلم ازش دیدم والا نم دونستم کیه دادا در هر صورت برای من باورش سخته... 3 لینک به دیدگاه
Atre Baroon 19624 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ دلم فیلم خونه سالمندان خواست 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده