Himmler 22171 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ در بازنگري جنسيتگرايانه به تاريخ و ادبيات فارسي، تصويري محو و كمرنگ از حضور زنان ديده ميشود كه هرچه به زمانة ما نزديكتر ميشود اين تصوير روشنتر و شفافتر ميگردد. تاريخ سياسي، اقتصادي، اجتماعي ايران را با تعداد بسيار اندك و ميتوان گفت بي حضور زن، به صورت تك جنسي و مردمدارانه بايد پذيرفت و همان گونه بررسي كرد، اما موقعيت زن در ادبيات به نوعي ديگر است. اگرچه حضور زن در تاريخ ادبيات فارسي حضوري نه در اوج بوده است، اما زن پيوندي ژرف با شعر فارسي دارد، چه آنجا كه در نقش معشوقه و ساقي ظاهر ميشود، چه آنجا كه نخستين كلام آهنگين را به گوش فرزند ميخواند. نقش اين همراهي برتار و پود شعر فارسي به صورتهاي گوناگون باقي مانده است. اگرچه در فرهنگ مردسالارانه تصويري كه از زن ترسيم شده واقعي نيست و قرنها زن با روش پيشنهادي مرد زندگي كرد و حتي خود را از دريچة چشم مرد تصور كرد و شعر را هم به سليقة مرد سرود، ولي با گذشت زمان دگرگونيهايي در وضعيت سياسي ـ اجتماعي به وجود آمد كه ناچار تأثيري غيرقابل انكار بر زنان و نوشتار آنها گذاشت. تغيير ديدگاههاي مرد نيز اين حركت را سرعت بخشيد. ادبيات انتقادي ـ اجتماعي اواخر دورة قاجار كه بازتاب شرايط سياسي ـ اجتماعي و يكي از عوامل پيشبرندة هدفهاي مشروطه بود، در بستري مناسب آگاهيدهنده و برانگيزانندة طبقات مختلف اجتماعي عليه نظامي استبدادي شد كه از درون پوسيده بود. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ به استناد منابع ادبي و تاريخي فراز و نشيب هاي تاريخ ادبي ايران حركتي هماهنگ با تاريخ سياسي ايران داشته است و تأثيري متقابل بر يكديگر گذاشته اند. ركود و ايستايي ادبيات دورة قاجاريه حكايت از تاريخ سياسي رو به احتضار و نيمه جان اين دوره دارد و نثر انتقادي و سفرنامههاي آگاهيدهنده و نوشتههاي ادبي روشنگران دورة ناصري حاكي از آغاز دوره اي است كه هنوز قدرت سنتگرايان بيش از اصلاحگران است و ارائة هر پيشنهاد اصلاحي به نابودي و عزل پيشنهاددهنده انديشهگر آن انجاميده است. اگرچه سعي دولتمردان آن دوره حفظ و بقاي همان ساختار بود، اما ازدهه هاي پاياني سلطنت ناصرالدين شاه آثار ادبي در نقش كار سازترين وسيلة آگاهي و بيداري عمل كردند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ پايان دورة ناصري، آغاز دورة جديدي در تاريخ ادبيات سياسي ايران است. با نوشتههاي انتقادي روشنفكران، ادبيات فارسي رنگ ديگري گرفت و در تاريخ سياسي ايران جنبشي پديد آمد. برآيند اين تأثير متقابل، آگاهي و هشياري گروهي بود كه به مداومت اين حركت ياري كردند و سبب دگرگوني ساختار جامعه شدند. قالبهاي پيش ساختة سنتي و فرهنگي از هم پاشيدند تا جايي كه دختر شاه، تاجالسلطنه به انتقاد از دربار پدر و برادرش ناصرالدين شاه و مظفرالدين شاه قلم زد. حركت آگاهكنندهاي كه از ادبيات آغاز شده بود در عرصة اجتماع گسترش يافت. پايگاه استبداد و اقتدار سياسي حاكمان لرزيد. انديشهگران با افكار نو و طرح آن در نوشتههاي ادبي خواستار آزادي و فروپاشي استبداد بودند و در واقع رهبري انديشه سياسي با آنها بود اگرچه عملاً قدرت را كسان ديگر در دست داشتند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ انديشه نو و مباني تجدد با بافت سنتي جامعه در تضاد بود، اما جامعة سياست زده به دنبال نوگرايي در زمينههاي غيرمعمول بود و آرمان هاي نوگرايان روشنفكر در جامعة سنتي چالشهايي به دنبال داشت. نتيجة رويارويي سنت و تجدد و چالش نوجويان مليگرا و سياستمداران كهنهانديش، جامعهاي نو بود كه آرماني جز آزادي، استقلالِ وطن، حقوق زن و عدالت نداشت، اما طلسمي كه روشنفكران از نخستين دهة قرن چهارده قمري به انديشة گشودنش تلاش كردند مسئلة زن و حقوق او در جامعة سنتي ايران بود كه خواستهاي جديد بود و غربي مينمود و طرح آن برخوردها و چالشهاي گوناگوني به همراه داشت. اگرچه انقلاب مشروطيت نتوانست ارزشهاي كهنه را ريشه كن كند و اوضاع جامعه را به طور كلي از نظر فرهنگي دگرگون كند، اما سبب شد تا افكار مترقي در جامعه گسترش يابد و همين انديشههاي نو سبب شد تا روش تقليدي كه در ادبيات مرسوم بود از بين برود و شاعران مضمونهاي تازهاي را در شعر به كار گيرند، بدين ترتيب نخستين جلوه هاي تجدد با انديشههاي انقلابي آراسته شد و ادبياتي سياست زده به وجود آمد كه از چندنظر تازه بود. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ در تحليل نگرش جنسيتي در ادبيات مشروطه تأثير يك سويه اوضاع سياسي بر شعر زنان نشاندهندة آغاز دورهاي است كه زن نيز در پي شناخت و تبيين خود برآمد تا در جامعة مرد محورانة سنتي كسب هويت كند و اين بستر مناسب را مردان روشنفكر از طريق ادبيات به خصوص شعر بوجود آوردند و مطبوعات وسيلة اين دگرگوني شد. نشريات دورة مشروطه بي نوشتاري از زنان شاعر منتشر شد زيرا تأثيرپذيري از جوِّ دورة انقلاب به سبب عوامل متعدد در زنان با كندي صورت گرفت و در آغاز باري بسيار اندك داشت. از آن هنگام كه در نظام كهنة ارزشها و سنتها شكافي ايجاد شد و امكان ارائة آرمانهاي مترقي و جديد پديد آمد، جامعه نيز از زن، انديشه و قلم را طلب كرد. بنابراين ضرورت جامعة تحول يافته به رغم مخالفخوانيها، زن را در جريان شناخت هويت خويش قرار داد و زنان كه به علل مختلف با جريان زندة سياسي ـ اجتماعي ـ ادبي آشنا نبودند، تلاش كردند تا فاصلهها را به سرعت طي كنند و همگام با ادبيات نو، در جريان شعر زمانه قرار گيرند. اما اين هدف به آساني امكانپذير نبود 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ زنان كه در طول تاريخ ادبي ايران جز عشق و عرفان و كليگوييهاي تقليدي نسروده بودند ميبايست به ناگاه ديده بر حقايق تاريخي و اجتماعي باز كنند و براي نخستين بار از مضمونهاي جديدي چون وطن، آزادي و عدالت و جنسيت خويش مفاهيمي شاعرانه بسازند و با آن بتوانند هويت جديدي از زن و زن شاعر را نشان دهند. زنان كه به سبب فرهنگ و سنت ايراني به اجبار در خلوت و نهانخانه به سر برده بودند و از محدودة اعتقادات و باورهاي تحميلي فارغ نبودند با دگرگوني اوضاع سياسي در دوران مشروطهگويي از رؤياي بيخبري برخاستند و به واقعيتهاي پيرامون خويش نظر كردند و در تلاش تجربة تازگيهايي بودند كه مشروطه با خود به همراه آورده بود. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ به استناد تذكرههاي موجود، در دورة قاجاريه چهل و هشت زن شاعر شعر سرودند و به سبب وابستگي اكثر آنها به دربار و طبقه اشراف و خواص با ديدگاهي انفعالي اشعاري تقليدي و تفنني سرودند و از محدودة موضوعي عشق، منقبت و مرثيه فراتر نرفتند، گوهر قاجار، عفت قاجار، شاه بيگم (ضياءالسلطنه)، جهان قاجار، واليه و بسياري ديگر در صنعت شعر، مضامين پيشينيان را تكرار كردند و نگرشي فراتر از حصارهاي «اندروني» نداشتند، اما در تمام طول سلطنت قاجار بر ايران، اشعارِ رشحه اصفهاني و مستوره كردستاني از نظر زبان ادبي، قالب و معني در مقايسه با ديگر زنان شاعر از تشخیصي خاص برخوردار بود و خصلت ادبي ممتاز و ديد و نگرش متفاوت، آنها را صدرنشين شاعران زن اين دوره در تاريخ ادبي ايران كرده است. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ در دورة سلطنت كوتاه مظفرالدين شاه كه با نوشتههاي انديشهگران، پيدايش جريان تاريخي مشروطه سريعتر شد و در نتيجه ساختار جامعه دگرگون گشت، متقابلاً جامعه پر از تنش نيز خصلتي انقلابي به شعر شاعران داد و اين تأثير را دو سويه كرد. سيد اشرفالدين گيلاني، دهخدا، بهار، و عارف، اديبالممالك، لاهوتي، عشقي در متن جريانهاي زندة انقلابي ـ ادبي آن زمان ضمن تأثيرگذاري بر اوضاع سياسي، سياست را در قالب شعر ريختند اما زنان شاعر اين دوره صداي انقلاب مشروطه را از پشت ديوارهاي اندروني شنيدند. شاعران زن بر پيدايش انقلاب سياسي مشروطه تأثيري نداشتند و تأثيرپذيري آنها از محيط سياست زده مدت ها پس از امضاء مشروطه بود اما همين تأثير يك سويه به تدريج قيد و بند سنت را از ذهنيت و ديدگاه محدود و كهنه و سنتي زنان شاعر برداشت و شعر زنان را از نظر معنايي دگرگون كرد. شاعران زن در دورة مشروطه همان زبان ادبي و صورت و قالب كلاسيك را حفظ كردند اما به سبب علل و عوامل دروني و بيروني مؤثر بر زنان تغيير و تحولي در نگرش آنها پديد آمد كه منجر به ثبت انديشههاي اجتماعي شد و دريچه اي تازه از جهاني متفاوت را رو به سوي اجتماع باز كرد كه ذهنيت زنانه و حس و عاطفهاي تازه را مينمود. از اين دوره بود كه زن ايراني كوشيد تا با تغيير خويشتن، پيرامون خود را تغيير دهد به علاوه حمايت مردان روشنفكر و جامعة هيجان زده زنان را در موقعيت مناسبتري قرارداد تا در شعرشان روزگار خود را ببينند. 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ فاطمه سلطان خانم فراهاني (شاهين) خواهر ادیبالممالك از توانايي زن گفت و نجات وطن را به دانايي و اقتدار آنها پيوند زد. وطن فتاده به گرداب و جز به كشتي علم محال باشد جز بر شما نجات وطن چو دختران وطن علم و دانش آموزند شوند از اثر دانش امهات وطن زنان به جسم وطن جان و مردها جسمند ز روح و جسم بود جنبش و حيات وطن ز همت سر انگشت نازپرورشان شود گشوده گرهها ز مشكلات وطن انديشه نگاران ص 110 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ مهرتاج رخشان نيز با مضمون زن و آزادي شعر را آراست و با مباهات به توانايي و دانايي زن سرود: نسوان شده واقف به حقوق مدني شان رخشان بكند فتح به لشكرشكني شان انديشه نگاران ص 111 در وصف آزادي نيز كه مضموني تازه بود چنين سرود: جهدها و كوششها بايدت در اين ميدان تا كني اسيران را آشناي آزادي جز بقاي آزادي، نيست خواهش يزدان جهد ميكند شيطان در فناي آزادي انديشه نگاران ص 112 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ نيمتاج سلماسي متهورترين زن شاعر نيز با اشعاري انتقادي، انقلابيترين مضامين را فرياد كشيد و اين نخستين فرياد زني شاعر بود كه تازيانه وار بر گُرده دولتمردانِ بي كفايت فرود ميآمد تا آنها را از نابساماني اوضاع آگاه كند. كجاست گردنكشان كه بوده اندر عجم هنوز تاريخ ما شرف از ايشان برد كجاست يك شير نر به عزم بندد كمر تمام اين روبهان به سوي زندان برد انديشه نگاران ص 114 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ فخر عظمي ارغون نيز با شوري انقلابي، دغدغه وطن و فساد اجتماع را سرود: حشمت و فر كيان گر بايدت اين خطه را پاك از بيداد ضحاكان دون بايد نمود هر وكيلي را كه شد با زور و با زر انتخاب از درون مجلس شورا برون بايد نمود انديشه نگاران ص 120 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ مدتي پس از آن شمس كسمايي با ذهنيتي جديد و مترقي و نگرشي ديگرگونه در پي دگرگوني زبان و صورت شعر كلاسيك برآمد اما سبك تازه را با جديت دنبال نكرد. نه ياراي خيزم نه نيروي شرم نه تير و نه تيغم بود نيست دندان تيزم نه پاي گريزم از اين روي در دست همجنس خود در فشارم انديشه نگاران ص 128 1 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۰ عالمتاج قائم مقامي كه جوانيش را در دورة مشروطه گذرانده بود با نگرشي جنسيتگرايانه؛ منحصر به فردترين شاعر تاريخ ادبي ايران است. او محصول دورة پرتلاطمي از تاريخ سياسي و اجتماعي ايران است كه براي نخستين بار، زن، به خودباوري رسيد و به جاي مضمونهاي تكراري و تقليدي در شعر، خويشتن زنانه خود را توصيف كرد. من كيستم آوخ ضعيفه اي كش نام و نشان طعن و تسخري است دردا كه درين بوم ظلمناك زن را نه پناهي نه داوري است ديوان ژاله ص 120 به هر ترتيب دستاورد مشروطه در حوزة ادبيات زنان نزديكتر كردن زن به هويت زنانه، خودباوري و دگرگوني نظام انديشگي او بود. اين تأثير نيكو، شعر زن ايراني را از احساس محض و عشقي تقليدي به سوي شعر انديشه و پندار انساني و زنانه سوق داد. iichs.org 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده