Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ خواهش شير مادر، بوي ادكلن ميداد دست پدر، بوي عرق (گفتم بچهام نميفهمم) نان، بوي نفت ميداد زندگي، بوي گند (گفتم جوانم نميفهمم) حالا كه بازنشسته شدهام هر چيز، بوي هر چيز ميدهد، بدهد فقط پارك، بوي گورستان و شانه تخم مرغ، بوي كتاب ندهد! 15 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ قلعه حيوانات در كوچه، گوسفندم در مدرسه، طوطي در اداره، گاو به خانه كه ميرسم سگ ميشوم چوپاني از برنامه كودك داد ميزند: گرگ آمد! گرگ آمد! و من كنار بخاري شعر تازهام را پارس ميكنم! 13 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ جاذبه نيروي جاذبه شاعران را سر به زير كرده است بر خلاف منجّمها كه هنوز سر به هوايند تمام سيبها افتادهاند و نيوتن، پشت وانت سيبزميني ميفروشد آهاي، آقاي تلسكوپ! گشتم نبود، نگرد نيست! 13 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ ادارات مثل روزنامهها، اول همه را سر كار ميگذارند بعد آگهي استخدام ميزنند بچههاي وظيفه، يا شاعر شدهاند يا خواننده! خدا را شكر در خانه ما، كسي بيكار نيست يكي فرم پر ميكند، يكي احكام ميخواند يكي به سرعت پير ميشود و آن يكي مدام نق ميزند: مردهشور ريختت را ببرد چرا از خرمشهر، سالم برگشتي؟! 12 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ ظرفيت پدر كه رفت حياط خانه ورم كرد درخت توت پريد حوض، عكس يادگاري شد و ما، يك پرايد خريديم و مجبور شديم ششمين عضو خانواده خود را به خانة سالمندان ببريم! 11 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ این پارک ، پارکینگ می شود این درخت ، تیر برق این زمین چمن ، آسفالت و من که امروز به اصطلاح شاعرم روزی یک تکه سنگ می شوم با لوح یادبودی بر سینه درست ، وسط همین میدان ! 11 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ به گزارش انستیتو پاستور مردان خیابانی بر دو دسته اند : مردان دست اول ، مردان یک لقمه نان ، مردان کار مردان دست دوم ، مردان بوق و کلینکس ، مردان هار به اطلاع اهالی شریف می رساند سگ حیوان نجیبی است امان از دست دومی های پدر سگ ! 11 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ از اتوبوس که پیاده شدیم ماشینی آن قدر بوق زد که خواهرم عروس شد ! پدر مکانیکم زیر ماشین رفت برادرم که از پارک در آمده بود -پدرم را در آورد مادر یک ریز می پرسید : آیا کلاغ های تهران هم فارسی گارگار می کنند ؟! کنار دکه ، همشهری حرف های شیرین ِ عبادی - سیاسی داشت خود را به آخر برج رساندم آزادی چقدر گشاد شده بود !! 13 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ بهزیستی نوشته بود: شیر مادر ، مهر مادر ، جانشین ندارد. شیر مادر نخورده ، مهر مادر پرداخت شد پدر یک گاو خرید و من بزرگ شدم. اما ، هیچ کس حقیقت مرا نشناخت جز معلم عزیز ریاضی ام که همیشه می گفت: گوساله ، بتمرگ!! 8 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ صفر را بستند تا ما به بیرون زنگ نزنیم از شما چه پنهان ما از درون زنگ زدیم! داخل پرانتز: دوستان توجه داشته باشند این شعر معروف از آقای اکسیر نمیدونم چی شده خورده به اسم مرحوم حسین پناهی در صورتی که سروده ی ایشون نیست. 8 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ تو به زبان دری می نویسی من به زبان مادری لات های جهان اما ، به زبان لاتین ! با این حساب ، چرا ما ، جهانی نمی شویم نمی دانم ؟ یا بلیط هواپیما گران است یا کارت اینترنت ! و شاید هم ، عیب از بچه های ماست که شش ماهه سقط می کنند !! 9 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ آمد از كنار ما گذشت سلام كرد نفهميديم دور زد نشست گفت خنديد پول چايي ما را حساب كرد نفهميديم عكسي به يادگار گرفتيم دست تكان داد / تشكر كرد نفهميديم برخاستيم كه برگرديم پدر برنخاست يك روز بعد در پزشكي قانوني مي گريستيم آن ناشناس صميمي از قاب كهنه ديوار مي خنديد ما باز هم نفهميديم 8 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ بفرمائید بنشینید صندلی عزیز لطفا ورق بزنید بخوانید کتاب محترم ! صادق باشید تا بگویم تنها این عینک این عصا بوف کور را هدایت نکرده است ! 7 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ این روزها خیلی نجیب شده ام می گویند در نجابت به پدرم رفته ام ناخنم چه زود بلند می شود كمرم چه تند خمیده می شود فارسی ِ اول كه یادتان هست « آن مرد با اسب آمد » آن اسب ، من بودم ! 8 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ به لطف اسكله ها ساحل پر از اسكلت ماهی ست صدف ها پودر شده اند كارگران شیلات ، پلاژدار قلیا ن های میوه ای ، فانوس دریایی و ماهیان خاویاری در غیاب كیلكا اتاق خالی اجاره می دهند خزر ، پر از عروس دریایی ست می روم سر و گوشی آب بدهم ! 7 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ حلاج توبه نامه نوشت دار فانی را وداع گفت او حالا در بغداد دار بست فلزی كرایه می دهد عطار در نبش بازار نیشابور داروی گیاهی تقویت جنسی می فروشد شبلی هم به دُبی رفته است و از شبكه مشاورین املاك جنید ٢٤ ساعته انا الحق می زند بایزید هم چنان با یزید است شب بخیر ! 10 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ صدای خروس میآید خرده ریز سفره می شوم پله پله پایین می آیم حیاط کوچک مادربزرگ درخت نارون گربه های بازیگوش جوجه های بهاره غوغای مرغها گنجشک ها به طبقه همکف می رسم صدای خروس می آید از موبایل قسطی همسایه 10 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ پدر مخالف رژیم بود نه از فشار می ترسید نه از چربی ................ .شیرخشک،ملی شد از آن روز به بعد پدر،رژیم را رعایت کرد رژیم ،پدر را به گزارش پزشکی قانونی بر اثر این تصادف 28 نفر مرداد! 10 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ ازآجیل سفره عید چند پسته لال مانده است آنها که لب گشودند؛خورده شدند آنها که لال مانده اند ؛می شکنند دندانساز راست می گفت: پسته لال ؛سکوت دندان شکن است ! 11 نقل قول لینک به دیدگاه
Neutron 60966 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۰ پزشکان اصطلاحاتی دارند که ما نمی فهمیم ما دردهای داریم که آنها نمی فهمند نفهمی بد دردی است خوش به حال دامپزشکان! 13 نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .