afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مرداد، ۱۳۹۰ حسادت نوعی خشم درونی است که مرتبه هایی از آن در همه افراد وجود دارد ولی ممکن است در بعضی کمتر و در برخی بیشتر دیده شود؛ اما آنچه در ادبیات قدیم ایرانیان یافت می شود این است که زنان حسودتر از مردان دانسته شده و حتی در روان شناسی امروز نیز برخی معتقدند که زنان در روابط بین فردی و در رابطه با جنس مخالف حساس تر، خودمحورتر و حسودتر از مردان هستند. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. اما به نظر می رسد که حسادت در زنان شکل دیگری به خود گرفته و آنها بیشتر نسبت به مقوله هایی به شدت تحریک می شوند که تصور می کنند تحت مالکیت آنهاست و یا می خواهند با تلاش خود آن را تحت کنترل و مالکیت خود قرار دهند. اشتباه نکنید در این مقاله سعی نداریم در مورد حسادت(در معنای عام) یعنی آنچه با چشم و هم چشمی و رقابت بر سر تامین تجملات زندگی و .. است صحبت کنیم بلکه آن نوع حسادت در زنان را می خواهیم بررسی کنیم که با مفهوم "حس تملک زنانه" مترادف است یعنی همان احساسی که گاه زنان را بدان جهت سوق می دهد که در مورد تمام روابط و مناسبات همسرشان حساس شده و حتی همسرشان را به خاطر ارتباط صمیمانه با محارم خویش (مادر و خواهر و ..) مورد بازخواست قرار می دهند. یعنی به نوعی همسرشان را مختص خود می خواهند و دوست ندارند او با هیچ زن دیگری در سطحی ترین روابط قرار گیرد. این حس همان حسی است که عمدتا باعث ایجاد اختلاف و کشمکش بین عروسها و مادر شوهر ها و یا عروسها و خواهر شوهرها می شود. حسادت می تواند خود را در رقابتی پایدار و یا در کناره گیری از همه رقابتها آشکار سازد. بین مردان حسادت بیشتر جنبه رقابت دارد و رقابت آنها در مسایل خارج از مالکیت مشاهده می شود. تصور کنید مردی ازدواج کرده و در یک زمان واحد میان محبت دو زن (مادر و همسر خود) قرار گرفته است. در این میان هر یک از دو طرف سعی دارند مرد مذکور را به سمت خود جذب کرده و حتی امکان دارد برای رسیدن به هدف خود از برخی ترفندها و راهکارهای زنانه استفاده کنند. مسلما نتیجه چنین کشمکشی در معمولی ترین شرایط ایجاد درگیری میان طرفین است. البته این یک نیاز طبیعی است که هر زنی همسرش را تنها برای خود بخواهد و در مورد روابط و مناسبات او با سایر زنان حساسیت نشان دهد اما گاه این حس تملک از شکل طبیعی خود خارج شده و همان طور که گفتیم باعث ایجاد تنش و درگیری در زندگی مشترک می گردد. اگر بخواهیم این احساس را طوری توصیف کنیم که شما بتوانید بهتر متوجه آن شوید باید بگوییم که "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. این نوع حسادت (یا همان حس تملک) وقتی از شکل طبیعی خود خارج می شود، باعث می گردد که زن بر روی روابط همسر خود حساس شده و نسبت به هر ارتباطی که با زنان دیگر دارد(اعم از سلام و احوال پرسی و یا صحبتهای معمولی) واکنش شدید نشان دهد. در برخی از زنان این ویژگی چنان شدت می یابد که مسیر نگاههای همسرشان را در کوچه و خیابان دنبال می کنند تا ببینند آیا او به زنان دیگر نظر می افکند یا نه؟ و یا حتی برخی از مردان هنگام مراجعه به مشاور از این مساله شکایت دارند که حتی جرات تماشاکردن فیلمها، سریالها و یا برنامه هایی را که زنان در آن حضور دارند را نمی کنند. البته فراموش نکنید که درست است که عده معدودی از زنان دچار این مشکل بوده و زندگی را برای خود و همسرشان سخت می کنند اما برخی دیگر از زنان به واقع حق دارند تا این نوع حساسیتها را در ارتباطات همسر خود نشان دهند . برای مثال این دسته از زنان دارای همسرانی هستند که : - در روابط و صحبتهای خود با زنان نامحرم یا غریبه بیش از حد گرم گرفته و به بذله گویی می پردازند - سابقه ای از بی وفایی نسبت به همسرشان را دارند - در حضور همسرشان از زنان دیگر(چه از لحاظ ظاهر و چه از لحاظ نوع عملکرد و ...) تعریف و تمجید می کنند - مرز بین روابط شخصی و روابط کاری را نمی دانند یعنی در منزل هم که هستند با همکاران خانم خود در تماس و یا در حال اس ام اس زدن هستند و بسیاری از دلایل دیگر... بنابراین با توجه به طبع حساس زنانه کاملا طبیعی است که یک زن نسبت به همسر خود و با مشاهده این صحنه ها در روابط همسرش دچار وسواس شده و دایما سعی کند او را تحت کنترل خود قرار دهد. در ادامه این مقاله چند توصیه اجمالی برای مردانی داریم که رفتارها و روابط شان کاملا در چارچوب و مطابق با عرف و شرع است اما متاسفانه باز هم تحت کنترل دایم همسرشان هستند: - با خودتان خلوت کنید و بررسی نمایید که چرا همسرتان تا این حد در مورد رفتارهای شما حساس بوده و شما را کنترل می کند؟ آیا شما شوهر خوبی برای همسرتان هستید؟ آیا توجهی را که نیازمند آن است به وی ارایه می دهید؟ آیا رفتارهایتان با زنان دیگر در حد و حدود طبیعی خود است یا اینکه پا را از حد و مرز خود فراتر می نهید؟... "حس تملک زنانه" تقریبا معادل با " غیرت مردانه" است. یعنی هر دو این مفاهیم را می توان هم ردیف هم به شمار آورد به جز اینکه این ویژگی ها، تحت تاثیر شرایط جنسیتی فرد قرار می گیرد. - دقت کنید و ببینید چه زمانهایی شدت کنترل و حساسیت همسرتان نسبت به شما کاهش یا افزایش می یابد؟ ببینید در آن زمانها چه رفتاهایی را انجام داده اید و از انجام چه رفتارهایی خودداری کرده اید؟ با همسرتان صحبت کنید و در مورد رفتار و عملکرد او به بحث بنشینید. از او به خاطر رفتارش توضیح بخواهید و در مقابل برای همسرتان توضیح دهید که وقتی شما را مورد کنترل دایم قرار می دهد، چه احساسی دارید . برای مثال این گونه برای ایشان توضیح دهید: وقتی دایم تماسهای تلفن همراه مرا چک می کنی احساس می کنم که...(سپس احساس خود را کاملا برای همسرتان وصف کنید) موفقیت زناشویی - از همسرتان دوستانه بخواهید که رفتارش را مورد تجدید نظر و تغییر قرار دهد و خودش را به جای شما بگذارد و ببیند آیا دوست دارد که دایما او را تحت نظارت دایم قرار داده و به وی اعتماد نداشته باشید. - به طور منظم به همسرتان ابراز علاقه کرده و به او بگویید که " تنها زن زندگی من تو هستی و تو را با تمام نقاط قوت و ضعفی که داری دوست دارم و ..." به این ترتیب همیشه به همسرتان اطمینان خاطر را هدیه دهید. و توصیه آخر اینکه... اگر ملاحظه می کنید رفتار همسرتان(بدون دلایل منطقی) ادامه دار شده و تلاش برای بهبود این وضعیت تاثیر مطلوبی نداشته ، مراجعه نزد مشاور خانواده را به شما و همسرتان توصیه می کنیم. گاهی اوقات متخصصان ، متوجه جزییاتی می شوند که شاید شما و همسرتان با ساعتها گفتگو و یا حتی مجادله نیز قادر به یافتن آن نباشید. 16 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ من یه مشکلی در همین زمینه دارم حالا نمی دونم اصلا جای طرح سوالم اینجاست یا نه ؟! اما من نسبت به تمام جنس مخالف هایی که باهام رابطه نزدیک دارن همین احساسات رو دارم مثلا برادرم یا داییم یا ...... یه جورایی فکر می کنم فقط مال منن وقتی با شخص دیگه ای به خصوص اگه دختر باشه صحبت کنن این قدر بی قرار عصبی و خشمگین می شم که واقعا نمی تونم خودم رو کنترل کنم حالا راه حل این مشکل چیه ؟ 8 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ من یه مشکلی در همین زمینه دارم حالا نمی دونم اصلا جای طرح سوالم اینجاست یا نه ؟!اما من نسبت به تمام جنس مخالف هایی که باهام رابطه نزدیک دارن همین احساسات رو دارم مثلا برادرم یا داییم یا ...... یه جورایی فکر می کنم فقط مال منن وقتی با شخص دیگه ای به خصوص اگه دختر باشه صحبت کنن این قدر بی قرار عصبی و خشمگین می شم که واقعا نمی تونم خودم رو کنترل کنم حالا راه حل این مشکل چیه ؟ منم اینجوریم چشم ندارم ببینم نشون نمیدما ولی اعصابم میریزه بهم 8 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ منم اینجوریمچشم ندارم ببینم نشون نمیدما ولی اعصابم میریزه بهم راه حلی هم بهتر از این داری ؟! چون خود زنی در مورد من جواب نمی ده ! :icon_pf (34): (قابل توجه بعضی ها پستم اسپم نبود کاملا هم جدی بود ؛ حذف نشه که ..... ) 5 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ پست منم خدایی جدیه فقط نقل قول گرفتم چون هیچوقت فکر نمیکردم یکی مثه خودم پیدا بشه فکر میکردم حساسیت من خیلی بالاست به خاطره همینم شاید سعی میکنم نشون ندم،چون فکر میکنم واسه بقیه طبیعی نیست 4 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ حواهشا" به اعصابتون مسلط باشید 5 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ حواهشا" به اعصابتون مسلط باشید اگه راه حلش پیدا بشه ما هم خیلی دوست داریم مسلط بشیم من اگه اعتراف کنم دست به چه کارهایی توی این زمینه زدم ........ :icon_pf (34): 3 لینک به دیدگاه
::: شیـــما ::: 6955 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ منم این حسو نسبت ب بابام دارم ی بار جلوی من از دختر عمم تعریف کرد ی هفته باهاش قهر بودم 4 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ اگه راه حلش پیدا بشه ما هم خیلی دوست داریم مسلط بشیم من اگه اعتراف کنم دست به چه کارهایی توی این زمینه زدم ........ :icon_pf (34): چرا آخه ؟ درمورد دوست پسر،نامزد و شوهر شاید اینجور حسادتا طبیعی باشه ولی در مورد دایی و برادر دیگه خیلی ظلمه! اونام حق زندگی دارن خب! 6 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ چرا آخه ؟ درمورد دوست پسر،نامزد و شوهر شاید اینجور حسادتا طبیعی باشه ولی در مورد دایی و برادر دیگه خیلی ظلمه! اونام حق زندگی دارن خب! باور کن اصلا دلیلش رو نمی دونم به هیچ عنوان هم دست خودم نیست سو برداشت نشه اما در مورد به قول شما دوست پسر یا نامزد تست کردم کلا خیلی بی خیالم تازه می خوام طرف رو از سرم باز کنم خودم هلش می دم به سمت شخص دیگه ! اما مثلا در مورد داییم باورت می شه یه بار تا مرز ازدواج پیش رفت و همه کاراشون هم شده بود اما 2 هفته مونده به نامزدی افتادم توی بستر بیماری ! (تب و تشنج) حالا این یه نمونه اش بود مطمئنا باورتون نمی شه اما واقعا دست خودم نیست 6 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ چون این عنوان رو دارم قرار بوده هیچ مشکلی نداشته باشم ؟! 3 لینک به دیدگاه
vergil 11695 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ چون این عنوان رو دارم قرار بوده هیچ مشکلی نداشته باشم ؟! نه منظورم چیز دیگه ای بود که انگار اشتبا متوجه شدی! پستم رو پاک کردم/ 2 لینک به دیدگاه
میرحسین 911 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ چرا آخه ؟ درمورد دوست پسر،نامزد و شوهر شاید اینجور حسادتا طبیعی باشه ولی در مورد دایی و برادر دیگه خیلی ظلمه! اونام حق زندگی دارن خب! بین اینا گویا تو از همه وضعت بهتره 3 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ باور کن اصلا دلیلش رو نمی دونم به هیچ عنوان هم دست خودم نیست سو برداشت نشه اما در مورد به قول شما دوست پسر یا نامزد تست کردم کلا خیلی بی خیالم تازه می خوام طرف رو از سرم باز کنم خودم هلش می دم به سمت شخص دیگه ! اما مثلا در مورد داییم باورت می شه یه بار تا مرز ازدواج پیش رفت و همه کاراشون هم شده بود اما 2 هفته مونده به نامزدی افتادم توی بستر بیماری ! (تب و تشنج) حالا این یه نمونه اش بود مطمئنا باورتون نمی شه اما واقعا دست خودم نیست :jawdrop: ینی تا این حددددددددددددد؟ فک نمیکنی باید پیگیره این حست بشی و بری دنبالش ببینی چرا تا این حد به این موضوع واکنش نشون میدی؟! بین اینا گویا تو از همه وضعت بهتره برم به داداشام بگم من و رو سرشون حلوا حلوا کنن پس! داییامم که تو سن و سال من نیستن که بخوام حسودی کنم به داداشامم تا حالا حسودی نکردم اتفاقا خیلیم رابطمون با زناشون خوب و خوش و خرمه 3 لینک به دیدگاه
EOS 14528 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ :jawdrop:ینی تا این حددددددددددددد؟ فک نمیکنی باید پیگیره این حست بشی و بری دنبالش ببینی چرا تا این حد به این موضوع واکنش نشون میدی؟! پیگیر شدم اما جوابی نگرفتم متاسفانه روانپزشکه در جواب گفته بود : به خاطر علاقه بیش از حده که این طور واکنش نشون می ده (خوب شد گفته بودا خودم نمی دونستم ) 1 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ پیگیر شدم اما جوابی نگرفتم متاسفانه روانپزشکه در جواب گفته بود : به خاطر علاقه بیش از حده که این طور واکنش نشون می ده (خوب شد گفته بودا خودم نمی دونستم ) خب چارش چیه ! خب معلومه که از علاقست ! چیکار باید کرد ؟ شاهکارن این روانشناساها 1 لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۰ من یه مشکلی در همین زمینه دارم حالا نمی دونم اصلا جای طرح سوالم اینجاست یا نه ؟!اما من نسبت به تمام جنس مخالف هایی که باهام رابطه نزدیک دارن همین احساسات رو دارم مثلا برادرم یا داییم یا ...... یه جورایی فکر می کنم فقط مال منن وقتی با شخص دیگه ای به خصوص اگه دختر باشه صحبت کنن این قدر بی قرار عصبی و خشمگین می شم که واقعا نمی تونم خودم رو کنترل کنم حالا راه حل این مشکل چیه ؟ منم اینجوریمچشم ندارم ببینم نشون نمیدما ولی اعصابم میریزه بهم منم این حسو نسبت ب بابام دارم ی بار جلوی من از دختر عمم تعریف کرد ی هفته باهاش قهر بودم طفلی شوهرهاتون در اینده.. سعی کنید عاقلانه و منصفانه کسی رو دوست داشته باشید همونطور که دوست دارید دوست داشته بشید... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده