دختری از شمال 1020 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۸۸ مقدمه تالاب انزلي منطقه وسيعي با شرايط متفاوت زيست محيطي (تقريباً 193 كيلومتر مربع) است كه تشكيل شده از گستره آب شيرين با بستري از نيزار- مناطق آبي كم عمق و چمنزارهايي كه به صورت فصلي غرقاب ميشوند. تالاب، بستر مناسبي براي تخمگذاري و پرورش ماهي و زمستانگذراني گروه كثيري از پرندگان مهاجر است كه از مناطق سردسير سيبري يا ديگر مناطق جهان به اين ناحيه مهاجرت ميكنند. تالاب انزلي توسط مرز شني- كه شهر بندر انزلي در آن واقع شده است- از درياي خزر جدا شده است. بيشتر نواحي شرقي تالاب و منطقه حفاظت شده سياه كشيم به طور گسترده پوشيده از نيزار است، اما غرب و نواحي مركزي داراي سطح باز آبي است. اين تالاب در خرداد 1354 در سايت رامسر به ثبت رسيد .در سالهاي اخير، تالاب انزلي تحت تأثير عواملي چون تبديل قسمتهايي از زمينهاي تالاب به زمينهاي زراعي، تهنشين رسوبات آبهاي وارده و در نتيجه، كاهش سطح تالاب و همچنين رشد بيرويه گياهان آبزي و غيربومي، مانند آزولا، قرار گرفته است. مجموعه تالاب انزلي با تهديدات و تعرضات قابل توجهي مواجه است كه عبارتند از ورود فاضلابهاي كشاورزي، خانگي و فاضلابهاي صنعتي، كاهش سطح آب، رشد و پراكنش سريع ني و آزولا بهخصوص در ماههاي گرم سال، افزايش فرسايش حوزه آبريز تالاب و در نتيجه افزايش رسوبات در تالاب، تبديل زمينهاي حاشيه تالاب به زمينهاي كشاورزي، تردد زياد قايقهاي موتوري و ايجاد ناامني در منطقه، صيد و شكار فزاينده پرندگان آبزي، برداشت تخم پرندگان توسط افراد محلي، افزايش ميزان فلزات سنگين و بهخصوص سرب در آب و رسوبات تالاب، پمپاژ آب به بالادست تالاب براي آبياري اراضي كشاورزي، احداث كومههاي شكاري، تجمع مقادير زيادي زبالههاي غير قابل تجزيه در تالاب كه به طور عمده از طريق رودخانههاي منتهي به تالاب و بازديدكنندگان وارد تالاب ميگردد، احداث استخر پرورش ماهي در اطراف تالاب، احداث كانال بهمنظور انتقال آب به بالادست تالاب، تغيير خصوصيات فيزيكي و شيميايي آب در نتيجه تاثير روي تخمريزي و تكثير ماهي، به خصوص ماهيهاي تجاري. تاريخ گذشته تالاب نشان ميدهدكه اين تالاب تا 50 سال پيش يك اكوسيستم كامل و در بهترين شرايط تعادل خود بود. تالاب انزلي نه تنها براي مردم آن، بلكه براي تمام گيلان و براي همه ما يك ذخيرهگاه زيست محيطي و مأمن بيشترين پرندگان مهاجر، آبزيهاي بيشمار و بستر تخمريزي انواع ماهيهاي خزر بود. اين تالاب يكي از بزرگترين و زيباترين تالابهاي زنده جهان و مظهر زيبايي طبيعت بود كه حدود قرن 12 -15 ميلادي، زماني كه درياي خزر دامن خود را از پاي كوههاي جنوبي ساحل خود عقب ميكشيد، از طريق باريكهاي از زمينهاي شني ساحلي از آن جدا ماند و با ريزش آب رودخانهها، به منبع وسيع آب شيرين و يكي از زيباترين تالابهاي جهان تبديل شد. موقعيت اين تالاب كه چندين رودخانه در بخش جنوبي آن آبهاي خود را بدان ميريزند، يك بستر آبي با شيب ملايم به سوي دريا است و آبهاي آن به آرامي به طرف دريا جريان دارند (قهرمان و عطار، 1382). تالاب يك بستر آبي و يك تصفيه كننده طبيعي است؛ حالت پالايندگي دارد و مانع انتشار آلودگي آب رودخانهها به آب دريا است. همين خصيصه، يكي از نشانههاي پرارزش و مهم تالاب انزلي است (قهرمان و عطار، 1372). نظامي بلوچي و همكاران (135) نيز مشاهده كردند كه تالاب انزلي با توجه به شرايط اكولوژيك حاكم در اين تالاب و وجود موجودات گياهي و جانوري متنوع، مكاني براي كاهش اين فاكتورها محسوب ميشود و بين رودخانههاي مذكور و درياي خزر نقش حدواسط فيلتركننده را ايفا ميكند. خصوصيات اكولوژيكي تالاب 145 گونه پرنده مهاجر در ايران شناخته شدهاند. 77 گونه از اين پرندگان را ميتوان در تالاب انزلي مشاهده نمود. در سال 1381، حدود 700 هزار پرنده مهاجر، از قبيل اردك، غاز، قو و چنگر، در تالاب مشاهده شدند كه از سيبري يا ديگر مناطق جهان به اين ناحيه مهاجرت كردهاند. تالاب، يكي از مهمترين زيستگاهها براي زمستانگذراني پرندگاني نظير باكلان كوچك است كه در اواسط زمستان به طور منظم پذيراي بيش از 500 پرنده هستند. پليكان سفيد پا خاكستري و غاز پيشاني سفيد كوچك از پرندگاني محسوب ميشوند كه بسته به شرايط آب و هوايي در اين مكان زمستانگذراني ميكنند. اين منطقه بهعنوان گذرگاه پرندگاني نظير اردك سرسفيد، سليم سينه بلوطي، خروس كولي شكم سياه و پا شلك كوچك به ثبت رسيده است. از گونههاي ارزشمند ديگر پرندگاني نظير اردك بلوطي، عروس غاز و اردك سر سياه هستند كه در ايران در معرض خطر انقراض قرار دارند. گياهان تالاب انزلي به چهار گروه تقسيمبندي ميشوند: گياهان غوطهور، گياهان شناور، گياهان بن در آب، گياهان خشكزي. نه گونه از گياهان غوطهور 1 لینک به دیدگاه
دختری از شمال 1020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۸۸ آلودگيهاي ناشي از فعاليتهاي كشاورزي (كودهاي شيميايي و سموم) مطالعات نشان ميدهد كمتر از 1/0 درصد از ميزان آفتكشهاي مصرفي به آفات ميرسد و مابقي، بيشتر، وارد محيط زيست شده و منابع خاكي و آبي را آلوده ميكنند. همچنين بر حسب ميزان ماندگاري خود تأثيرات نامطلوبي بر اكوسيستم و جانداران آن ميگذارند. امروز آفتكشها به طرق مختلف در زمينهاي زراعي به كار ميروند، اما اثرات سوئي نيز بر اكوسيستم اطراف باقي ميگذارند- از جمله محيطهايي كه در معرض خطرات ناشي از سموم قرار دارند- آبزيان هم به خاطر غوطهوري دائمي در اين محيطها پيوسته با اين آلايندهها در تماس هستند. البته پايداري اين سموم متأسفانه در آبهاي راكدتر بيشتر است. تالاب انزلي هم داراي همين شرايط است. به لحاظ استفاده بيش از حد از سموم ارگانوفسفره در كشاورزي، آلودگي زمينهاي كشاورزي به اين نوع سموم افزايش يافته است. با توجه به بالا بودن متوسط عمر اين سموم و نيز ورود آنها از طريق بارش و شستوشوي خاكهاي كشاورزي به رودخانههاي مجاور دريا، احتمال آلودگي رودخانهها و دريا رو به فزوني گذاشته و اكوسيستم موجودات مختلف آب شيرين و شور را به مخاطره انداخته است. از طرفي، سموم ارگانوكلره و ارگانوفسفره جذب بافت آبزيان مختلف شده و پس اط مصرف خوراكي، سموم به طور غيرمستقيم به انسان منتقل شده و عوارض مختلفي را به دنبال ميآورد (صفري و همكاران، 1380). با توجه به كاهش ذخاير آبزيان اين محيط آبي طي سالهاي اخير و استفاده بالاي سم ديازينون گرانول در شاليزارهاي اطراف، مطالعه اثرات سمي آن بر گونههاي بومي منطقه لازم است. نصري تجن و همكاران، در مطالعهاي با توجه به كاربرد وسيع سم حشرهكش ديازينون گرانول 5 درصد در شاليزارها (70 كيلوگرم در هكتار) به عنوان آفتكش كرم ساقهخوار و با توجه به وسعت 230 هزار هكتاري شاليزاريهاي منطقه گيلان و از طرف ديگر، كاهش ذخاير ماهي سيم در تالاب انزلي از طريق آلودگيهاي متعدد زيست محيطي، تأثير اين سم روي ماهي سيم 1-3 گرمي مطالعه گرديد. اين آزمايش نشان داد كه فرم گرانول سم ديازينون از پايداري بالايي برخوردار بوده و اثر كشندگي خود را طي چهار روز با مقادير متفاوت حفظ ميكند؛ هر چند ميتوان آن را از نظر ميزان سميت جزء تركيبات نسبتاً سمي دانست؛ بنا بر اين، با تأكيد بر روشهاي بيولوژيك دفع آفات نباتي، پيشنهاد ميشود حداقل، جايگزين مناسبتري براي اين سم در مزارع به كار رود تا عواقب بقاياي آن در ذخاير آبي به كمترين حد برسد. تالاب انزلي به عنوان مأمن رشد آغازين بسياري از آبزيان تقريباً در محاصره مزارع برنج قرار دارد. مطالعات مختلف، نظير تحقيقات پيري و همكاران (1375)، نشان ميدهد كه آفتكشها روي بچه ماهيهايي، نظير سفيد و فيتوفاگ، اثر بسيار سمي دارند. بر اساس اين نتايج، پيشنهاد ميشود روشهاي بيولوژيك دفع آفات جايگزين سموم مصرفي گردد؛ بهخصوص استفاده از اين سموم در شعاع 500 متري اين تالاب اكيداً ممنوع شود، زيرا در غير اين صورت، سموم، بدون وجود فرصت كافي براي خودپالايي طبيعي به محيط تالاب وارد خواهد شد. البته با توجه به پايداري بالاي اين سم اهميت رعايت اين نكات روشنتر خواهد شد. بدين نحو و با اتخاذ روشهاي نوين كشاورزي ضريب بازگشت ماهيان به تالاب انزلي بالا رفته و در نهايت، ذخاير آبزيان به طور كلان حفظ خواهد شد. مطالعات صيادنژاد و اميني رنجبر (1382) روي نمونههاي جمعآوري شده آزولا از تالاب نشان داد كه سم ارگانوفسفره فنيتروتيون بيشترين تجمع را در گياه آزولا دارد. اين سم عليه كرم ساقهخوار برنج در شاليزارها استفاده ميشود. بيشترين غلظت در منطقه جنوب غربي (سياه كشيم) در فصل تابستان مشاهده ميشود كه ناشي از عبور رودخانههاي ورودي به اين بخش از مناطق كشاورزي است. ارزان بودن كودهاي شيميايي و سموم- كه در شاليزارها بدون هيچ قاعده و مقداري درست ميشد- فاصله كم بارندگيها كه آنها را شسته و وارد نهرهاي حاشيه مزارع، رودخانهها و سرانجام تالاب ميكند، همراه با عمق كم آب و نور كافي آفتاب و گرماي مناسب، اين بخش را محيط مغذي و مساعد ازدياد گياهان ريشه در آب و غوطهور (ماكروفيت "اوواشها") نموده و همه تالاب مملو از تراكم اين گياهان شده بود. تراكم اين گياهان و مزاحمت آنها به حدي رسيده بود كه آزمايشهاي شبانه آب، مقدار اكسيژن محلول را در آب تالاب از 6 بعداز ظهر تا 6 صبح در كمترين حد و حدود صفر نشان ميداد (قهرمان و عطار). يكي ديگر از مشكلات زيست محيطي كه به مشكلات قبلي افزوده شده است، ورود مهمان ناخواسته آزولا به اين تالاب است. آزولا يك سرخس به طول 1 تا 5 سانتيمتر است كه تاكنون هفت گونه آن مورد شناسايي قرار گرفته و به طور وسيعي، از مناطق استوايي تا معتدل، منتشر شدهاند. اين گياه در بسياري از كشورهاي جهان، از جمله چين، ويتنام، فيليپين، ژاپن و غيره، به عنوان جاذب نيتروژن هوا و تثبيت كننده آن در مزارع برنج به كار ميرود. آزولا در سال 1363 از هند وارد ايران شد. استفاده از آزولا در شاليزارهاي شمال كشور به دليل تقويت و ازدياد محصول برنج بوده و از طريق پرندگان و عوامل ديگر از شاليزارها به تالاب انزلي سرايت نموده است. گسترش سريع اين گياه در سطح تالاب منجر به كاهش تراكم پلانكتونها، زئوپلانكتونها، اكسيژن و در نتيجه مرگ آبزيان، از جمله ماهيها، شده است (صياد نژاد و اميني رنجبر، 1382). انتشار آلودگيها از طريق آبهاي ساحلي به تالاب انزلی مصرف كودهاي شيميايي، بهويژه اوره و فسفات آمونيوم، در مناطق ساحلي جنوب درياي خزر حدود 240 تن است. از اين رو، با توجه به تخليه فسفاتها و نيتراتها از طريق هرز آبهاي كشاورزي به رودخانه ميتوان ميزان تخليه اين آلايندهها را سنجيد. با توجه به اين نتايج، رودخانه سفيدرود با تخليه نيترات و فسفات به درياي خزر آلودهترين رودخانه ايراني ساحل درياي خزر به شمار ميرود. همچنين اين رودخانه با تخليه بيش از 15 تن انواع حشرهكش، آلودهترين رودخانه ايراني درياي خزر از نظر آلودگي سموم كشاورزي است. اين امر به دليل وسعت بالاي حوزه آبريز اين رودخانه و نيز وجود كشتزارهاي برنج در اين حوزه است. سموم شيميايي از طريق زهكشيهاي طبيعي به رودخانه وارد ميشوند. وجود زهكشيهاي طبيعي عاملي براي خطر ورود سموم كشاورزي به آبهاي ساحلي است. يكي از آلودهترين آبريزهاي حوزه درياي خزر، رودخانه زرجوب شهرستان رشت است كه از طريق مرداب انزلي وارد درياي خزر ميشود. اين رودخانه در طول مسير خود توسط منابع متعددي مانند پساب كارخانهها و كشاورزي در منطقه و فاضلابهاي شهري و خانگي آلوده ميشود (بشارتي، 1380). بابايي و همكاران (1386) با مطالعه غلظت عناصر سنگين در رسوبات سطحي تالاب انزلي گزارش دادند كه غلظت عناصر آهن و سپس مس، بيشترين مقدار را دارند. در ايستگاه رودخانه پيربازار، فلزات نسبت به ايستگاههاي ديگر (پسيخان و سلكه) داراي مقادير بيشتري بودند كه احتمالا به دليل ورود پسابهاي صنعتي، كشاورزي و خانگي است. سرتاج و همكاران (1384) با بررسي روند انتشار و تجمع فلزات سنگين در رسوبات تالاب انزلي در 15 ايستگاه شش ماه به طور ماهيانه گزارش دادند كه در بين فلزات، روي بيشترين مقدار را در رسوبات دارد. غلظت فلزات سنگين، در رسوبات نقاط داخل تالاب نسبت به ايستگاههاي ديگر كمتر است. رسوبات ورودي ايستگاه پير بازار نيز بيشترين مقدار فلزات را در بين ايستگاهها داشت. اين محققين نتيجه گرفتند كه با دور شدن از مصب رودخانههاي ورودي، مقدار فلزات سنگين در رسوبات تالاب كاهش مييابد كه ناشي از عملكرد اجزاي تالاب در كاهش و رسوب فلزات سنگين در مناطق ابتداي تالاب است. در مطالعه بابايي و همكاران (1386) نيز ايستگاه رودخانه پير بازار نسبت به ايستگاههاي ديگر داراي مقادير بيشتري فلزات سنگين بود- دليل آن را ورود پساب صنعتي، كشاورزي و خانگي اعلام كردند- و آهن و مس در بين فلزات سنگين بيشترين مقدار را داشت. داداي قندي و همكاران (1384) نيز گزارش دادند رودخانه پير بازار يكي از آلودهترين رودخانهها است كه غلظت سورفكتانت- يكي از آلايندههاي مهم- در آن به 422/0 گرم در ليتر ميرسد. اكوسيستم تالاب در چند دهه اخير دستخوش تحولات زيادي شده است. در نتيجه اين تغييرات، شرايط مناسبي براي گسترش گياهان آبزي فراهم شده است. رويش گياهان آبزي در محيطهاي آبي امري طبيعي به شمار ميرود، ولي رشد فزاينده و متراكم گياهان در طي زمان موجب تسريع فرايند توالي تالاب يا رسيدن به مرحله خشك شدن ميگردد (روانبخش). عناصر غذايي، مانند فسفر و نيترات، و ساير مواد زايد انساني از طريق رودخانهها و يا ورود مستقيم، به درياي خزر ريخته و محيط زيست و اكوسيستم درياي خزر را تهديد ميكنند. وقوع غلظتهاي بالاي فيتوپلانكتونها در محيطهاي آبي در عكسالعمل به ورود مواد مغذي گياهان در اثر فعاليتهاي انساني همراه با آثار مضر متعدد محيط زيستي است؛ بنا بر اين، توزيع و غلظت كلروفيل a، به عنوان شاخص بيوماس فيتوپلانكنونها، در خصوصيات اكولوژيكي محيطهاي آبي از اهميت بسيار اساسي برخوردار است (حاجيزاده، 1387) و همچنين براي حالتهاي تروفيك اكوسيستم آبي، يك شاخص واقعي و قابل رويت به شمار ميآيد (نصراله زاده ساروي و حسيني، 1383). مطالعات نشان ميدهد غلظت بالاي كلروفيل a در آبهاي فلات قاره سواحل جنوبي درياي خزر بالا و باعث ورود مقادير زيادي مواد مغذي گياهان به اين ناحيه است. اين نتايج، نشان از لزوم اجراي اقدامات لازم در راستاي كاهش ورود مواد مغذي گياهان، بهخصوص گياهان ناشي از فاضلابهاي شهري و كشاورزي، به درياي خزر است (حاجي زاده، 1387). 1 لینک به دیدگاه
دختری از شمال 1020 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۸۸ راهکارها 1- استفاده از آفتكشهاي سازگار با محيط زيست 2- مصرف بهینه و بهموقع کودهای شیمیایی و جایگزینی آنها با کودهای زیستی 3- نظارت بيشتر سازمانهاي ذيربط بر واردات سموم براي جلوگيري از استعمال سموم غيرمجاز و مقاوم از سوي كشاورزان 4- نظارت بيشتر بر تخليه فاضلابهاي بين شهري و صنعتي و اجراي قوانين و مقررات زيست محيطي در رابطه با استفاده از سموم و تخليه فاضلابها در دستور كار قرار گيرد تا آلايندههاي كمتري وارد تالاب شوند (صياد نژاد و اميني رنجبر، 1382). 5- بدون شك حفظ ارزشهاي زيست محيطي و تنوع زيست محيطي در تالاب مستلزم مديريت ويژه بوده و در اين رهگذر هرگونه اقدام در راستاي بازسازي شرايط اكولوژيكي در آن ،بدون توجه به مديريت حوزه آبخيز بينتيجه خواهد ماند (توكلي و ثابت رفتار، 1381). 6- تجارب جهاني حفاظت از تالابها نشان ميدهد كه ميتوان از برنامهريزي و مديريت مشاركتي به عنوان ابزار تحقق اهداف سه گانه (اقتصادي، اجتماعي و اكولوژيكي) توسعه پايدار تالاب بهره گرفت. ابزار ياد شده براي حفاظت تالاب انزلي تاكنون به كار گرفته نشده است. به منظور اجراي این برنامه این موارد باید لحاظ شود: طراحي و استقرار سامانه پيشنهادها، تدوين نظامنامه حقوق عرفي بهرهبرداران تالاب، اصلاح فرايند برنامهريزي و مديريت تالاب، آموزش كارشناسها، برنامهريزها و مديرهاي تالاب، تشويق گروههاي اثرگذار و اثرپذير تالاب به ايجاد تشكل و كاهش مشكلات معيشتي بهرهبردارهاي تالاب (محمدرضايي، 1381). سازمان همكاريهاي بينالمللي ژاپن (jica) پروژه مديريت جامع حوزه آبريز تالاب انزلي را با مشاركت ايران شروع كرده كه در حال حاضر در حال انجام است. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده