Alireza Hashemi 33392 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 خرداد، ۱۳۹۰ تعيين ضخامت حقيقى طبقات حفارى شده: يک از متداولترين روشهاى تعيين ذخيره مخازن نفتى سطح آزمائى از نقشه هاى ميزان منحنى تحت الارضى مى باشد که در دو نوبت صورت مى گيرد. يکبار براساس سطح فوقانى يک سازند و بار ديگر بر اساس سطح تحتانى همان سازند. از آنجايى که سطوح تحتانى سازندهايى مانند آسمارى و بنگستان با وجود سطوح منعکس کننده هاى reflector موثر همراه نيست معمولاٌ با داشتن نقشه ميزان منحنى بر يک سر سازند و ضخامت حقيقى همان سازند که از حفارى يکى دو چاه بدست مى آيد با روش extrapoletion مى توان نقشه ميزان منحنى تحت الارضى بر سطح تحتانى آن سازند رابدست آورد. اما مطالعات چند ساله اخير نشان داده اند که ضخامت حقيقى يا چينه اى سازندهايى مانند آسمارى بين ۴۳۰ تا ۳۵۰ متر تغيير مى نمايد که البته نحوه پيدايش اين تغييرات موضوع بحث ما نيست ولى بطور کلى مى توان اين پديده را معلول disconformities ساختارهاى رويشى و تغييرات رخساره اى دانست. اکنون مبرهن است که اکتفا به ضخامت حقيقى يک يا دو چاه حفارى شده کافى نبوده و براى محاسبه ذخيره استفاده از نقشه خطوط هم ضخامت isopach الزامى است هر چند دقت چند مترى ممکن است ناچيز به نظر برسد ولى ابعاد مثلاٌ چهل در ۵۰ کيلومتر مى تواند صاحب مفهوم باشد و چون اين نقشه ها چيزى بجز به تصوير درآوردن ضخامت هاى حقيقى يک لايه مشخص در يک محدوده جغرافيايى نيست ناچاراٌ دقت در محاسبه اين ضخامتها مى بايستى در حداکثر ممکن باشد. روشهاى گذشته براى محاسبه ضخامت حقيقى بر چند فرض استوار بوده است که به قرار ذيل اند: الف) انحراف چاه در ضخامت سازند تغيير نمى کند. ب) ازيموت انحراف ثابت يا برابر معدل تغييرات است. ج) شيب سازندى در کل ضخامت لايه ثابت و برابر شيب اندازه گيرى در سر سازند مربوطه است. د) امتداد شيب سازندى و بالنتيجه امتداد طبقات در کل ضخامت لايه ثابت فرض مى شوند. ه) اين محاسبات به روش مماسى صورت مى گيرد که هر کمان معادل مماسى که از نقطه اندازه گيرى عبور مى کند فرض شده است. روشهاى گذشته براى لايه هاى کم ضخامت حدود ۵۰ تا ۷۰ متر از دقت کافى برخوردار هستند ولى در حقيقت تمامى آن فاکتور براى مناطق نفت خيز به شرح ذيل داراى تغييرات مى باشند: الف: انحراف طبيعى چاهها در سازندهاى ضخيم مانند سورمه حدود ۱۵۰۰ متر و گروه بنگستان حدود ۱۲۰۰ متر و تا حدود سازند آسمارى متغير است و چاه مى تواند بطور طبيعى به ازاء هر صد متر تا ۳ درجه منحرف شود و نسبت به قرار گرفتن چاه در موقعيتهاى مختلف ساختارى مانند crust و flank متفاوت خواهد بود. ب: ازيموت انحراف معمولاٌ متغير است. ج: شيب سازندى در ضخامت لايه چنانچه مقدمتاٌ اشاره شد ثابت نيست و به خصوص وقتى که ضخامت لايه زياد باشد براساس قوانين چين هاى متحد المرکز شيب با عمق افزايش مى يابد. حال اگر تغيير رخساره هم در کار باشد مى توان حدس زد که تغييرات شيب به چه وضعى خواهد افتاد. و يا در صورتيکه با ساختارهاى رويشى سرو کار داشته باشيم بدون شک شيب در سطوح فوقانى و تحتانى متفاوت خواهد بود. د: امتداد طبقه در يالهاى يک چين و يا در crust آن مى تواند تقريباٌ ثابت باشد ولى در نواحى بلانچ و يا چين هاى گنبدى به نسبت تغييرات ازيموت انحراف مى توان امتدادهاى خاص براى طبقه منظور نمود. تلاش اين مقاله فرموله کردن کليه متغيرهاى فوق مى باشد که با تحليل و مرورى به روش گذشته آغاز گرديده و در انتها با پيشنهاد يک بسط تحليلى و کاربرد کامپيوترى آن ارائه مى گردد. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده