afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۰ زمانی كه دائم در حال كلنجار رفتن با خود نباشید، زندگی خیلی آسانتر میشود. اگر خودتان را دوست داشته باشید، به خود اعتماد داشته باشید و از خودتان مطمئن باشید، دیگران هم شما را دوست خواهند داشت، به شما اعتماد خواهند داشت و از شما مطمئن خواهند بود. احساسات بیشتر مردم نسبت به خودشان در طول یك روز در حال تغییراست. ما همه اشتباهاتی میكنیم و همه ما خودمان را هرازگاهی تحقیر میكنیم. اما بعضیها با خودشان خشنتر از دیگران هستند. بعضی مردم از خودشان متنفرند؛ حتی در روزهایی كه به نظر نمیرسد دلیل خوبی برای آن وجود داشته باشد. هرگز فكر كردهاید كه چرا؟ ما اغلب به مردم دور و برمان نگاه میكنیم و آنها را با خودمان مقایسه میكنیم. بعضی از آنها بیشتر پول در میآورند، یا شریك زندگی جذابتری دارند یا بیشتر به بچههایشان افتخار میكنند. شاید فكر كنید كه در نتیجه این قضاوتها ما احساسات منفی نسبت به خودمان پیدا میكنیم. این درست است، اما تا حدی. حالا برای یك لحظه تصور كنید كه احساسات اول به وجود میآیند. اگر ما از اول این احساسات را داشتهایم و بعد احساسات منفی باعث شده خودمان را با دیگران مقایسه كنیم، چطور؟ شاید احساسات از هیچ به وجود میآیند، و بعد ما دلیل تراشی میكنیم. تا این كه دلیلی برای احساس بدمان پیدا كرده باشیم. اگر دلیلش این بود فرقی نمیكرد كه ما چقدر افكارمان را اصلاح كنیم، در هر حال احساسات بد را داشتیم كه افكارمان را باز به همان جای خاص هدایت میكرد. در این صورت تغییر كردن بسیار آهسته یا اصلاً غیرممكن میشد. اگر شما احساسات منفی دائمی و تغییرناپذیری در مورد خودتان دارید، ممكن است به چنین نتیجهای رسیده باشید. كلید مساله این است كه درك كنیم احساسات واقعاً از كجا میآیند. حقیقت این است كه یك روز، از زمان خاصی، بعد از حادثه خاصی ما فقط یاد گرفتهایم كه آن طور احساس كنیم. و بعد آن احساس عادت ما شده است. زمانی تجربه عاطفی شدیدی داشتهایم، چیزی كه آدمهای دیگری، یا موقعیت خاصی و در واقع فقط افكار خود ما در آن زمان ما را به آنجور حس كردن وفق دادهاند. بنابراین ما آن احساس خاص را به قسمتی از خودمان ربط دادهایم و شروع كردهایم به این كه هویتمان را براساس آن تعریف كنیم. اگر درباره قویترین احساس منفی كه هر روز نسبت به خودتان داشتهاید، فكر كنید، ممكن است زمانی را در گذشته به خاطر بیاورید كه این احساس را نداشتهاید. دفعة بعدی كه این احساس را داشته باشید و برای داشتنش دلیلهایی بتراشید كه مربوط به زمان حال نمیشوند، دركش برایتان آسانتر خواهد شد كه در واقع شما فقط در نتیجه اتفاقی كه ممكن است سالها قبل افتاده باشد، یاد گرفتهاید كه آنطور احساس كنید. داشتن اطلاع در مورد كاركردهای حافظه خوب است، اما اغلب كافی نیست تا شما را قادر سازد كه به ماورای آن بروید. تكنیكرهاسازی عاطفی (EFT) یك راه به سوی رها شدن موفقیتآمیز از خاطرات گذشته و سپردن تجربیات به ذهن منطقی شماست. EFT چیست؟ تكنیك رهاسازی عاطفی Emotional Freeing Technic تلفیقی است از طب سوزنی و NLP. در این تكنیك، با ضربه زدن (Tapping) روی نقاطی كه انتهای كانالهای طب سوزنی و در ضمن انتهای اعصاب هستند، جملاتی را به زبان میآوریم كه به عمدهترین عواطف و احساساتی كه ما را آزار میدهد مربوط میشود. این تكنیك با رها كردن فرد از احساسات منفی، سبب بهبود بیماریهای روانی و جسمی میشود كه از آن احساسات به وجود آمدهاند. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده