setiya 12665 ارسال شده در 14 مرداد، 2011 نسلی هستیم که مهمترین حرف های زندگی مان را ، نگفتیم تایپ کردیم.... . اين تاپيك هم براي اينه كه منم حرفامو تايپ كنم. 40
setiya 12665 مالک ارسال شده در 14 مرداد، 2011 در اين شبهاي تاريك هنگاميكه صداي پا ميشنوم ياد لحظات ورودت به دلم مي افتم.... چون تو هم مانند اين رهگذران بدون سوال و آرام وارد شدي............... و رفتي .......... 31
setiya 12665 مالک ارسال شده در 24 مرداد، 2011 امروز روز مادره ديروز بهار نامه دخترش رو گذاشته بود ياد نامه اي افتادم كه بچه بودم برات نوشته بودم خانوم معلممون گفته بود بهترين هديه برا مادرا يه نامه از طرف بچه هاس:4chsmu1: با يه نقاشي گذاشتمش تو كابينت بعد هي به اشپز خونه نگاه ميكردم كه كي ميري نامه رو ميبيني :gnugghender: اون روز خيلي خوشال بودم الانم ميخوام برات نامه بنويسم ولي اينو ديگه نميتوني بخوني مامان خوبم يادم نميره هيچ وقت كه چقدر برام زحمت كشيدي شب هايي كه تو بيمارستان بالا سرم بودي حتي نميزاشتي خاله بياد ميگفتي خودم پيش دخترم باشم خيالم راحته از خستگي چرت ميزدي دلم نميومد صدات كنم يادمه كه چقدر برام ناراحت بودي ولي جلوي خودم بهم اميد ميدادي شب تا صب بيدار ميموني گريه ميكردي، دعا ميكردي .. ميدونم كه معجزه بوده و خدا اشكاي تورو ديده ميدونم اگه بهم ميگي اينو بپوش اينو نپوش، اين كارو كن اينكارو نكن، اينجا برو اينجا نرو،... به فكر خودمي، چون خيلي دوستم داري، نگرانمي ولي خب من دختر حرف گوش كني نيستم منو ببخش ماماني:w821: :w554: دوستت دارم از ته قلب:wubpink: دستاي گرمتو ميبوسم 28
setiya 12665 مالک ارسال شده در 31 مرداد، 2011 خندیدن، خوب است قهقهه، عالی است گریستن، آدم را آرام می کند اما… لعنت بر بغض 30
setiya 12665 مالک ارسال شده در 9 شهریور، 2011 وقتی خرابت شدم خیلی راحت از زیر آوارم خارج شدی کسی کمکت کرد؟ 26
setiya 12665 مالک ارسال شده در 10 شهریور، 2011 خدایا میوه ی کدام درختت را گاز بزنم که از زمین رانده شوم؟.... اینجا زمین است...ساعت به وقت انسانیت خوابیده است 26
setiya 12665 مالک ارسال شده در 11 شهریور، 2011 ببين چي پيدا كردم هنوز اينو يادته؟ سراب رد پاي تو كجاي جاده پيدا شد؟ كجا دستاتو گم كردم كه پايان من اينجا شد؟ كجا قصه خوابيدي كه من تو گريه بيدارم؟ كه هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهكارم!!! تو با دلتنگي هاي من ، تو با جاده هم دستي تظاهر كن ازم دوري، تظاهر ميكنم هستي............ 20
setiya 12665 مالک ارسال شده در 19 شهریور، 2011 این روزها نه مجالی برای دلتنگی دارم نه حوصله ات را... ولی با این همه گاه گاهی دلم هوای تورا می کند 19
setiya 12665 مالک ارسال شده در 27 شهریور، 2011 مژده ايدل كه مسيحا نفسي ميايد كه ز انفاس خوشش بوي كسي ميايد از غم هجر فلك ناله و فرياد كه من زده ام فالي و فريادرسي ميايد خبر بلبل اين باغ رسيده است كه من ناله اي ميشنوم كز قفسي ميايد ديروز اين فالو گرفتم، خودم هنگ كردم بي خود نيست انقدر عاشقتم حافظ جونم اول فكر كردم قراره تو دانشگاه خبري بشه، كسي رو ببينم ولي يار هميشگيم لپي جونمه كه امروز برگشت پيشم وقتي امروز برگشت پيشم ديدم چقدر دوستش دارم:4chsmu1: وقتي نبود جاش بد جوري خالي بود 18
setiya 12665 مالک ارسال شده در 27 شهریور، 2011 جریان چیست که هیچگاه جسد انهایی که ادعا دارند برای ما میمیرند پیدا نمیشود؟؟؟ 18
setiya 12665 مالک ارسال شده در 30 شهریور، 2011 حوصله ات که سر می رود ؛ با دلـــــــــــــم بازی نکن من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کرده ام ... !!! 17
setiya 12665 مالک ارسال شده در 30 شهریور، 2011 مردم قاطي كردن كاريشون هم نداري پاچه آدمو ميگيرن خدابا شر اين احمقا رو از زندگيم كم كن 14
setiya 12665 مالک ارسال شده در 8 مهر، 2011 :icon_pf (34):از فردا باید شروع کنی تنبل خانووووم نت هم کم میکنی 8
setiya 12665 مالک ارسال شده در 12 مهر، 2011 همه چی بهم ریخته اونوقت دارم میخندم خدایا کاش زودتر نیت میکردم نرم افزارمو رو pc نصب کنم اونوقت زودتر فروخته میشد هی وای من:icon_pf (34): حالا بی pc چ جوری رباتمو تموم کنم:w127: حالا هی بگو من میتونم خو هنوز هم میگم میتونم ولی کی میخواد تو این گرما بره دانشگاه واسه یه pc:icon_pf (34): تمومش میکنم یه چیز دیگه هم امروز شده ها چرا یادم نمیاد:w127: کلا وقتی روز با خبر اعصاب خورد کن شروع میشه همینه دیگه فقط یکی بیاد نیشمو ببنده الان باید گریه کنم نه خنده 11
setiya 12665 مالک ارسال شده در 12 مهر، 2011 یادم اومد چه اتفاق دیگه ای افتاد صب بابا کلیه اش درد گرفته بود بازم مث همیشه سنگ سازی کرده بود :icon_pf (34): ولی تا غروب خوب شد سنگش ریز شد الان خودم مث ادمای سکته ناقصی شدم رفتم دنونمو پر کردم اینور لپم اویزونه سوژه خنده ام 10
setiya 12665 مالک ارسال شده در 16 مهر، 2011 امروز سخنرانیه دکتر فرهنگ رو گوشیدم چقدر خوب بود خیالم راحت شد اشتباه نکردم ما مال هم نبودیم :4chsmu1: واااای دیروز این موقع چقدر خسته بودم عجب روزی بود یادش بخیر تنگه >>>>>> جاجرود 10
setiya 12665 مالک ارسال شده در 18 مهر، 2011 چرا همش سنگ میوفته جلو zm13 :there: امروز که همه وقتم رفت واسه مجوز و نصب نرم افزار پس کی قراره تمومشه کاش فردا تموم بشه ، حسش نیس تو این گرمااااا تا یونی برم دکی هم که تا 5شنبه نمیاد:icon_pf (34):امضاها چی میشه سرم درد میکنه نمیدونم ار بی خوابیه یا اون خانومه چشم زد برم یکم دراز بکشم شاید خوب شدم 11
setiya 12665 مالک ارسال شده در 19 مهر، 2011 :ws27: آی سی zm13م سوخت امروز هم نشد که بشه :ws27: دلم میخواست یه چی به این خسرو بیگی بگم یکی نیس بگه نمیدونی چرا میای دست میزنی به دمو دستگاه ما کاش این کابله جواب بده دیگه نریم این همه راه :w74: :w821: 7
setiya 12665 مالک ارسال شده در 20 مهر، 2011 آی سی رو عوض کردم جواب نمیداد:icon_pf (34): اشک تو چشمم جمع شده بود هر کاری میکردم درست نمیشد:w821: زنگ زدم به خلیلی گفتم دسم به دامنت به نظرت چش شده:banel_smiley_52:نفهمید چ مرگش شده دیگه کار به نذر و نیاز رسید یه کم سیم میمارو جا به جا کردم درست شد:shad: ذوق مرگ شدم هویجوری پیش برم تا آخر هفته تمومه آخ آخ قرار بود فردا بریم مسافرت ولی بخاطر من همه چی کنسل شد قول دادم تا آخر هفته تموم کنم کارای zm13 رو بهد بریم مسافرت ولی واسه اینکه حوصلشون سر نره قرار شده برم تنگه واشی 10
ارسال های توصیه شده