رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

خوردگي در اثر جريان هاي سرگردان Stray Current

 

 

بدترين خوردگي كه براي فلزات كار گذاشته شده در خاك بوجود مي آيد . در محل هايي است كه جريان هاي الكتريكي سرگردان وجود دارد . چون مقاومت ويژه خاك ها حتي وقتي داراي آب باشند زياد است . بنابراين جريان هاي الكتريكي داخل زمين از طريق فلزات كارگذاشته شده درخاك كه مقاومت كمي دارند عبور خواهد كرد . جريان سرگردان زماني مي تواند موجب خوردگي لوله گردد كه از يك قسمت از لوله وارد واز قسمت ديگر آن تخليه شود و در حقيقت مدار جريان كامل گردد . نقطه ورود جريان سرگردان كاتد و نقطه خروجي، آند پيل خوردگي خواهد گرديد . از منابع ايجاد جريان سرگردان مي توان به موارد زير اشاره كرد:

 

وجود سيستم حفاظت كاتدي در لوله هاي مجاور لوله مورد تهاجم

 

استفاده از جريان مستقيم در عمليات حفاري

 

عمليات جوشكاري با استفاده از جريان مستقيم

 

سيستم هاي قطار برقي زير زميني و نظاير آنها و همچنين ميدان مغناطيسي زمين در اطراف لوله تهاجم نيز تاثير گذاشته و اختلال ايجاد مي كند.

 

جريان هاي سرگردان در 3 دسته طبقه بندي مي شوند:

 

1- جريان هاي مستقيم

 

2- جريان هاي متناوب

 

3- جريان هاي تلوريك ( Telluric )

 

خوردگي جريان هاي مستقيم :

 

به طور معمول جريان هاي سرگردان مستقيم ، داراي 3 منبع هستند ايستگاه هاي حفاظت كاتدي ، سيستم هاي حمل ونقل و معدني ، خطوط انتقال برق فشار قوي كه در اين ميان سهم اصلي متعلق به سيستم هاي حفاظت كاتدي است. مشكل اصلي در طراحي سيستم هاي حفاظت كاتدي ، وجود تقاطع خطوط لوله و سازه هاي فلزي مي باشد كه غالبا در زمان طراحي به علت عدم آشنايي با محيط كار و يا عدم پيش بيني هاي لازم توسط طراح ، جريان هاي سرگردان و تداخل در نظر گرفته نمي شوند و به همين دليل نتايج محاسبات تئوريك و آنچه كه در عمل اتفاق مي افتد متفاوت بوده و همچنان معضل خوردگي در اين قسمت ها وجود داشته و با تاثير سوء، تداخل به صورت تصاعدي رشد مي نمايد.

 

بحث ايستگاه هاي حفاظت كاتدي با دو حالت مختلف مطرح مي گردد:

 

1- وجود لوله بيگانه در نزديكي حفره آندي

 

2- تقاطع با لوله و خطوط محافظت شده

 

درحالتي كه تقاطع وجود دارد، يك لوله بيگانه از منطقه تحت تاثير پتانسيل مثبت اطراف يك حفره آندي سيستم جريان اعمالي عبوركرده و سپس در نقطه اي دورتر با لوله محافظت شده تقاطع دارد.

 

پتانسيل مثبت زمين لوله بيگانه را تحت تاثير قرار داده و در يك محدوده خاص موجب دريافت جريان توسط لوله مي گردد اين جريان بايد به جايي رود كه مدار الكتريكي كامل شده و به قطب منفي ترانس ركتيفاير بازگشت نمايد. جايي كه تخليه جريان از لوله بيگانه صورت مي گيرد ( محل تقاطع ) لوله بيگانه خورده مي شود. شدت تاثيرات به ميزان ولتاژ اعمالي حفره آندي و دوري لوله بيگانه بستگي دارد . به اين معني كه ولتاژ بالا و نزديكي زياد صدمه را بيشتر مي سازد در حالتي كه جريان دزدي (Pick Up ) لوله بيگانه خيلي زياد نباشد مي توان با اتصال دو لوله به هم مشكل را حل كرد و اين مسئله به ميزان ظرفيت ركتيفاير ما كه توانايي تحت حفاظت قرار دادن هر دو لوله را به طور همزمان داشته باشد، دارد. ( شكل 2 )

 

اما در حالتي كه لوله بيگانه در نزديكي حفره آندي يك سيستم حفاظت كاتدي بوده اما با لوله حفاظت شده تقاطعي ندارد : در اين حالت لوله بيگانه تحت تاثير ميدان تحت الشعاع حفره آندي با پتانسيل مثبت قرار مي گيرد و جريان از هر دو سوي لوله بيگانه به صورت "از انتها" ( Endwise ) انتقال مي يابد . اين جريان سرگردان ، لوله بيگانه را در نقاط بيشتر و دورتر ( مانند منطقه اي كه مقاومت خاك پايين است ) ترك كرده و جهت كامل شدن مدار الكتريكي به سوي لوله حفاظت شده و در نهايت به ركتيفاير انتقال مي يابد . در صورتيكه در حالت قبلي اين جريان در نزديكي محل تقاطع متمركز مي گرديد.

 

راه حل درست اتصال كابل از لوله بيگانه به قطب منفي ركتيفاير مي باشد تا لوله بيگانه نيز تحت حفاظت قرار گيرد تا مدار الكتريكي از طريق اين كابل كامل شود. اگر حفره خيلي نزديك به لوله بيگانه باشد جريان گرفته شده توسط لوله بيگانه بسيار زياد خواهد بود و اين راه حل مناسب نمي باشد و در صورت امكان بهتر است محل حفره را عوض نمود.

 

در زمين اطراف لوله تحت حفاظت كاتدي يك گراديان پتانسيل وجود دارد كه باعث القا جريان از زمين به لوله مي گردد. اين گراديان بر عكس گراديان پتانسيل يا منطقه تحت تاثير اطراف حفره تخيله جريان مي باشد . اين به آن معناست كه زمين در نزديكي لوله نسبت به زمين دورتر منفي خواهد شد. شدت ميزان تحت تاثير لوله حفاظت شده تابعي از مقدار جريان ورودي در واحد سطح به لوله مي باشد. جريان بيشتر شدت بالاتري ايجاد ميكند.

 

براي لوله اي كه به خوبي پوشش شده باشد ، جريان خيلي كم است و در نتيجه گراديانت پتانسيل در اطراف لوله ناچيز است . ولي يك لوله بدون پوشش تحت حفاظت كاتدي مي تواند جريان زيادي بگيرد. يك لوله مجاور يا هر ساختار فلزي مدفون در تقاطع با لوله بدون پوشش حفاظت شده از ميان گراديان پتانسيل اطراف لوله عبور كرده و ممكن است هدف صدمات خوردگي قرار گيرد. به همين دليل لوله بيگانه بيشترين صدمه را در محل تقاطع با لوله بدون پوشش خواهد خورد.

لینک به دیدگاه

سيستم هاي حمل و نقل مجهز به DC مانند قطارهاي زير زميني نيز يكي از بزرگترين منابع جريان هاي سرگردان مي باشد . ولي امروزه سيستم رايجي نبوده و به استثناي جاهاي محدود مورد استفاده قرار نمي گيرد . سيستم هاي حمل و نقل DC همانگونه كه در شكل 3 ديده مي شود ، معمولا با تغذيه كننده عايق شده بالاسر كه به قطب مثبت ايستگاه برق متصل مي شود كار مي كنند . جريان اعمالي ( كه ممكن است تا هزاران آمپر هم برسد) با اتصال به قطب منفي ايستگاه توسط ريل بازگشت مي شود . بدليل اينكه قطار روي ريل زميني حركت كرده و كاملا بازمين عايق نشده است مقداري از جريان اعمالي وارد زمين شده و هدر مي رود و در مسير زمين به ايستگاه برگشت مي شود . خط لوله موجود در منطقه خط آهن مسير مناسبي براي انتقال جريان زمين مي باشد . به صورت ايده آل اگر تمامي جريان منفي بازگشتي توسط خود سيستم حمل و نقل بازگشت نمايد پديده جريان هاي سرگردان روي خطوط لوله عبور كرده از منطقه تاثيري ندارد . نزديكي حالت عملي سيستم به حالت ايده آل بستگي به تعميرات خط آهن دارد . خط آهن بايد روي قطعات سنگي كه داراي مقاومت داراي مقاومت نسبتا بالائي نسبت به زمين هستند احداث مي شود تا از اتلاف جريان جلوگيري شود.

اخيرا احتمال بروز خوردگي در اثر نصب خطوط لوله انتقال برق فشار قوي DC روي خطوط لوله مورد توجه متصديان خطوط لوله زيرزميني قرار گرفته است. انتقال برق DC براي مسافت هاي دور مقرون به صرفه تر مي باشد. سيستم داراي دو واحد تبديل و اتصال به زمين كه در انتهاي هر كدام قرار گرفته است، مي باشد. ماداميكه بار دو نيمه سيستم ( به طور مساوي) تقسيم شده باشد . هيچ تبادل جرياني بين دو اتصال نبايد وجود داشته باشد . در غير اين صورت جرياني ناميزان بين دو محل اتصال زمين ايجاد مي گردد . جهت اين جريان بستگي به بالاتر بودن بار هر كدام از اتصالات دارد . اگر خطوط انتقال برق فشار قوي با اتصالات زميني شرح داده شده احداث شود، تاثير جريان سرگردان روي خطوط لوله گسترش مي يابد موثر ترين راه حل اين است كه حد الامكان فاصله اتصال زمين سيستم نسبت به خط لوله زياد باشد و محل قرار گرفتن اتصال زمين در جايي باشد كه كمترين مقاومت خاك را داشته باشد؛ كه اختلاف پتانسيل بين اتصال زمين و زمين دورتر را به حداقل رساند.

جريان متناوبAC :

 

شبكه هوائي انتقال برق متناوب ( فشار قوي) برخي مشكلات را بر روي خطوطه لوله ايجاد نموده است . اين مشكلات در جائيكه خطوط لوله در مسير عبور خود با خطوط هوائي انتقال برق متناوب( فشار قوي بيش از 110 كيلو وات) تقاطع داشته يا به صورت موازي در كنار يكديگر قرار گرفته باشند ظاهر مي شوند. در صورتيكه كابل زيرزميني با ولتاژ بالا از كنار سازه عبور كند ، لوله توسط تداخلAC باردار شده و همزمان با عبور جريان متناوب از كابل مقداري از جريان از طريق زمين به لوله منتقل مي شود و پس از گرفتن جريان توسط لوله در جاي ديگري از لوله خارج مي شود. جريان متناوب در كابل ايجاد شار مغناطيسي درهوا يا زمين مي كند كه اين شار باعث توليد جريان و ولتاژ متناوب در خط لوله ميشود . همچنين در نواحي از لوله كه در محدوده ميدان الكترومغناطيسي انتقال برق قرار دارند در صورتي كه لوله به زمين وصل شود . بار خازني بزرگي درلوله ايجاد مي شود. به نظر مي رسد اينگونه تداخل در لوله هاي بدون پوشش اتفاق نمي افتد .

 

عوامل موثر در ميزان تداخل جريان در اثر برق متناوب به صورت زير خلاصه مي شود:

 

1- ولتاژ خط انتقال برق فشار قوي

 

2- نسبت هندسي خط لوله و كابل هاي هوائي

 

3- فاصله بين خط لوله و سيستم برق فشار قوي

 

4- مقاومت و كيفيت پوشش لوله

 

5- مقاومت خاك اطراف لوله

 

6- تعداد تقاطع و طول مسير موازي خط لوله خطوط انتقال نيرو

 

 

 

جريان سرگردان منتج از اختلالات مغناطيسي Telluric :

 

بعضي اوقات اختلالاتي در اندازه گيري پتانسيل لوله نسبت به خاك و يا جريان جاري در لوله در يك منطقه كه در آنجا هيچ نوع منبع جريان كه توسط انسان احداث شده باشد وجود ندارد، پديد مي آيد. علت آن معمولا در ارتباط با اختلالات مغناطيسي زمين است كه اصطلاحا به" طوفان هاي مغناطيسي" معروف است.

 

در زمان فعاليت شديد لحظه اي خورشيد، فعاليت اختلالات مغناطيسي شدت مي يابد. جريان سرگردان منتج از اين منبع Telluric ناميده مي شود.

 

علت تاثير روي لوله ممكن است با ايجاد و شكل گيري و سپس متلاشي شدن ميدان مغناطيسي زمين در ناحيه خط لوله در ارتباط باشد . در يك ژنراتور الكتريكي با عبور رساناي عايق دار از ميدان مغناطيسي ولتاژ توليد مي شود . مكانيزم كار اين است كه رسانا خطوط ميدان مغناطيسي را قطع مي كند اگر چه بعضي وقت ها اثر شديد است ، اما تاثيرات جريان Telluric روي لوله بندرت مدت طولاني دارد. در يك ناحيه خاص پديده جريان گيري و تخليه جريان در طول زمان متمركز مي گردد.

 

 

 

كنترل خوردگي ناشي از جريان هاي سرگردان :

 

 

 

بعضي از روش هاي براي كاهش يا حذف تداخل جريان هاي سرگردان عبارت از :

 

حذف يا تقليل منبع جريان

 

اتصال بين خطوط مهاجم و متاثر

 

استفاده از آند هاي فدا شونده و نقاط تقاطع

 

استفاده از پوشش و يا موانع الكتريكي ( Electrical Shields )

لینک به دیدگاه

پروژه تبديل چاه هاي حفاظت كاتديك آبي به چاه هاي حفاظت كاتديك خشك

lllمقدمه

خوردگي و تخريب مواد به عنوان يكي از مسائل مهم فني - اقتصادي در صنعت امروز مطرح مي باشد. اهميت اين مطلب هنگامي ملموس تر مي شود كه فاكتورهايي از قبيل محدوديت مواد خام موجود در زمين، هزينه هاي توليد و تخليص مواد و با يك اميد آينده نگرانه تر مساله بازيافت، به دقت بررسي گردد. با در نظر گرفتن عوامل فوق، تخريب تدريجي سازه هاي موجود به نحوي باعث هدر رفتنهزينه هاي سنگين ساخت و توليد ابزار آلات صنعتي مي شود. تخريب مواد با توجه به تنوع آنها از فلزات، پليمرها، سراميك ها و مواد تركيبي (Composite) و همچنين تنوع شرايط كاري و محيطي، مجموعه پيچيده اي از سيستمهاي كاري را بوجود مي آورد كه هر يك از آنها از مكانيزم خاصي پيروي مي كنند. اهميت موضوع فوق در صنعت گاز بدليل ماهيت خطر آفرين گاز دو چندان خواهد بود. يكي از مهمترين مواردي كه همواره مد نظر طراحان، بازرسان فن و بهره برداران قرار مي گيرد، محافظت لوله هاي گاز در برابر خوردگي، بويژه خوردگي هاي الكتروشيميايي مي باشد كه در بسياري از موارد بسيار هزينه بر مي باشد.

lllتعريف خوردگي الكتروشيميايي

خوردگي الكتروشيميايي يك واكنش شيميايي بين سازه و محيط اطراف آن است كه برا ثر انتقال الكترونها از ماده مورد نظر به ماده اي ديگر از طريق تشكيل يك پيل الكتروشيميايي صورت مي گيرد.

پيل الكتروشيميايي شامل دو الكترود فلزي آند و كاتد با جنسهاي مختلف، الكتروليت و اتصال فلزي مي باشد كه در اثر تشكيل پيل مذكور آند يا الكترون دهنده اكسيد شده و تخريب مي گردد. اين پيل مي تواند بر اثر عواملي چون همجواري لوله هاي كهنه و نو، شرايط مختلف خاك و همچنين جريانهاي سرگردان ناشي از ميدانهاي الكترومغناطيسي موجود در نزديكي لوله اتفاق بيفتد.

06-02-25-11-53-Pill.jpg

lllراه هاي جلوگيري از تشكيل پيل الكتروشيميايي

1- استفاده از آندهاي از بين روند يا فدا شونده (Sacrifice): ايجاد جريانهاي حفاظتي از طريق تشكيل پيل الكتروشيميايي که آند آن از جنس منيزيم يا روي بوده و کاتد آن لوله تحت حفاظت مي‌باشد.

2- استفاده از قطعات فلزي مناسب به صورت اتصالات (سه‌راهي , زانو ,...) . قطعات مذكور از جنس مناسبي انتخاب مي‌شوند که در مقابل سيستمي که مي خواهد حفاظت شود به صورت يک کاتد کوچک در مقابل يک آند بزرگ ايفاي نقش کنند.

3- اعمال جريان خارجي يکسو(Impressed Current): استفاده از ژنراتور و رکتي فاير و يا باتري همراه با يک آند کمکي از جنس آهن يا گرافيت که قطب مثبت منبع جريان به آند کمکي و قطب منفي به دستگاه تحت حفاظت متصل مي‌شود که بيشترين کاربرد را در صنعت گازرساني دارد و شامل يک چاه حفاظت کاتدي آبي يا خشک و يا بستر افقي بهمراه کابلهاي ارتباطي مي‌باشد و مجموعه رکتي فاير و کابلهاي ارتباطي معمولا در يک ايستگاه CGS يا TBS نصب مي‌گردد.

06-02-25-12-5-impress.jpglllتاريخچه اجراي پروژه

بدليل برخي از مشكلات كه در هنگام طراحي و اجراي چاه هاي حفاظت كاتدي رايج ( بستر افقي وچاه آبي) در استان تهران پيش آمد، از قبيل محدوديت فضاي قابل استحصال يا قيمت بالاي زمين براي دفن آندها در سيستم چاه افقي يا پايين رفتن سطح آب زير زميني كه باعث افزايش عمق چاه و افزايش قابل توجه هزينه هاي حفاري چاه هاي آبي مي شود از آغاز سال 81 مطالعات اوليه اي توسط واحد مهندسي شركت گاز استان تهران جهت نياز سنجي سيستم مذكور آغاز شد و همزمان جلسات مشترك كارشناسي ميان كارشناسان اين شركت و پژوهشكده مهندسي جهاد برگزار شد كه نهايتاً پس از تهيه شرح كار در اواخر سال 81 قراردادي به مبلغ شصت و سه ميليون و هفتصد هزار ريال جهت بررسي جايگزيني چاه هاي خشك حفاظت كاتديك بجاي چاه هاي آبي ميان شركت گاز استان تهران و پژوهشكده مذكور منعقد گرديد. شايان ذكر است كار طراحي ، پياده سازي و بهره برداري آزمايشي، انجام اصلاحات مورد نياز و بهره برداري نهايي از سيستم مذكور در اواخر سال 82 به پايان رسيد.

lllمشخصات فني چاه حفاظت كاتديك خشك

در اين روش نيز مطابق روش چاهي آبي پس از طراحي و در نظر گرفتن فاكتورهاي مناسببه روش ذيل عمل مي‌گردد :

1- حفر چاه به قطر حدود 80 سانتيمتر و عمق حداكثر 55 متر، در اين روش نياز به آب نمي‌باشد. لازم به توضيح است در اين روش در مكانهايي كه بتوان فاصلة لوله را تا بستر آندي حفظ نمود، عمق چاه مي‌تواند تا 25 متر كاهش يابد.

2- نصب غلافي فولادي 12 اينچ بطول حداكثر 15 متر در اطراف آندها . اين لوله گاز آزاد شده در آند را به سمت بالا هدايت مي‌كند .

3- نصب غلاف P.V.C 12 اينچي بطول حداكثر 40 متر .اين غلاف در بالاي غلاف فلزي قرار گرفته و وظيفه آن حفظ فاصله استاندارد بين بستر آندي و لوله حفاظت شونده مي‌باشد . بعبارت ديگر اين لوله از ايجاد يك مسير با مقاومت الكتريكي كمتر و موازي با لوله جلوگيري مي‌نمايد. رعايت فاصله مناسب بين چاه و خط لوله در كيفيت عملكرد سيستم حفاظت كاتديك بسيار مؤثر است كه در انتهاي گزارش به تفصيل به آن پرداخته خواهد شد.

4- پس از مرحله 3 ، تجهيزات سر چاهي ساده‌تر از چاه آبي و متعلقات نصب مي‌گردد .

5- در اين مرحله آندها مشابه روش چاه آبينصب مي‌گردد .

6- پس از نصب آندها در وسط چاه حفر شده ، و نصب لوله فولادي بگونه‌اي كه آندها در مركز لوله قرار گيرد ،ذغال كك با دانه بندي زير 9 ميلي متر به داخل لوله به ارتفاع طول لولة فولادي و همچنين خارج لوله (پشت لوله) بطول لولة فولادي (حدود 1متر) ريخته مي‌شود . اين ذغال علاوه بر ايفاي نقش الكتروليت در اين چاه ، ديواره چاه را تقويت كرده و از ريزش آن جلوگيري مي‌كند . در حقيقت اين روش از تقويت ديواره چاه بي‌نياز است .

7- پس از انجام مرحله 6، از بالاي چاه مقادير نسبتاً زيادي آب بر روي زغالها ريخته مي‌شود. وزن آب ريخته شده بر روي زغالها باعث مي‌گردد زغالها مقداري فشرده گردند.. لازم ذكر است آب در چند مرحله ريخته شده تا فشردگي مناسب ايجاد شود .

8- پس از ريختن مقدار مناسب زغال و فشرده كردن آن با ريختن آب برروي آنها كه معمولاً تا يك‌متري بالاي آخرين آند ادامه مي‌يابد، فضاي باقيمانده (لوله ) با سنگ‌هاي نسبتاً درشت تا سطح زمين پر مي شود. وجود فضاي متخلخل در بالاي ستون زغال باعث مي‌گردد گاز متصاعد شده به راحتي از اين فضاي متخلخل به هواي آزاد راه پيدا كند و از ايجاد محيط پلاريزه شده در ستون ذغال جلوگيري نمايد.

9- نصب ترانس ركتيفايرو اتصال آن به لوله و بستر آندي مطابق روش چاهي آبي لازم به توضيح مي‌باشد در اين روش با توجه به قطر بالاي لولة 12 اينچ ( 30 سانتيمتر )و متخلخل بودن ذغال ، گازهاي متصاعد شده از لوله به سمت بالا حركت كرده و وارد فضاي آزاد مي‌گردد .

06-02-25-12-21-kabl.jpg

 

شماي کلي از يک چاه خشک

لینک به دیدگاه

هندبوك قابل search حفاظت كاتدي با نام Control of pipeline corrosion كه رفرنس اول طراحان مي باشد. اين هندبوك آخرين ورژن بوده و حجم ان در حدود 10 مگابايت است.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

دانلود رايگان استانداردهاي حفاظت كاتدي (كاتوديك)

Free download standard pdf API-650 welded steel tank for oil storage

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

Free download standard pdf API 651 cathodic protection of aboveground petroleum storage tank

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

Free download standard pdf ASTM B843 standard specification for magnesium alloy anodes for cathodic protection

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

Free download standard pdf ASTM G57 standard test method for field measurment of soil resistivity using the wenner four electrode method

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

Free download standard pdf bs7354 design of high voltage open terminal substation

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

Free download standard pdf BS 5622-1 insulation coordination

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

Free download standard pdf bs 7361 cathodic protection Part 1 Code of practice for land and marine application

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

Free download standard pdf BS 7430 code of practice earthing

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

دانلود هندبوک حفاظت کاتودی Baeckmann

 

كاملترين handbook حفاظت كاتوديك به اعتقاد تمام كارشناسان هندبوك Baeckmann مي باشد كه حاوي تمام مطالب مورد نياز مي باشد.اگرچه هندبوك Peabody ظاهري پسنديده داشته و خيلي جاها به عنوان رفرنس استفاده مي شود ليكن handbook baeckmann تقريبا در زمينه حفاظت كاتدي بي نظير است.

حفاظت کاتودیک یکی ازروشهای موثر درحفاظت ازخوردگی وجلوگیری از مشکلات ناشی ازخوردگی حاصل از ایجاد فضاهای کاتودی میباشد

برای دانلود مرجع خوردگی کتاب حفاظت کاتودی Baeckmann به لینک زیر مراجعه فرمایید

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

انواع بسترهاي آندي

 

معمولاُ با توجه به اطلاعات بدست آمده از منطقه و اطلاعات حاصل از اندازه گيري مقاومت خاك و همچنين تجمع و محل استقرار ديگر تاسيسات، ساختمانها و سازه ها ، نوع و تعداد بستر انتخاب و در بخش طراحي با توجه به آن اقدامات لازم جهت انجام محاسبات صورت ميگيرد.

 

با توجه به شكل فيزيكي و نوع پشت بند مصرفي، بستر هاي آندي به دو دسته عمده بسترهاي آندي سطحي و بسترهاي آندي عميق تقسيم ميشوند:

 

بستـرهاي آندي سطحـي

 

اين نوع بسترها كه عمق بستر بندرت به بيش از 5 متر ميرسد، خود به دو دسته عمده زير تقسيم ميشوند:

 

الف ـ بستـر آندي افقـي

 

در اين نوع بسترها، آندهاي مورد مصرف به شكل افقي و در كانالي به عرض 60 سانتي متر و به عمق 2 الي 3 متر و به فاصله مركز به مركز 3 الي 8 متر از يكديگر قرار ميگيرند.

 

پشت بند اين نوع بسترها كك ميباشد كه بايستي به ضخامت 15 سانتي متر زير و روي آندها را بپوشاند به عبارت ديگر استوانه اي به قطر 30 سانتي متر (يك فوت) و به طول بستر آندي از كك كوبيده شده داشته باشيم كه آندها در مركز آن قرار گرفته اند. در اين نوع بسترها جهت انتقال گازهاي حاصل از واكنشهاي شيميايي به سطح زمين از لوله هاي ونت به قطر 4 الي 8 اينچ و از جنس آزبست استفاده ميشود.

 

اين نوع بستر بدليل صرفه اقتصادي در حفاري و آماده سازي بستر و استقرار آندها بيشتر از بسترهاي ديگر مورد استفاده قرار ميگيرند. ولي بدليل آنكه در اين بسترها با تعداد آند زياد به حفاري در طول زيادتري نيازمي باشد و لذا در اماكن و مناطقي كه از بابت تملك زمين و تجمع سازه ها و تاسيسات ديگر محدوديت دارد استفاده از چنين بسترهايي محدوديت خواهد داشت.

 

ب - بستـر آندي عمـودي

 

در اين نوع بسترها كه بيشتر در شبكه هاي توزيع گاز طبيعي، نفت، آب، مخازن ذخيره سازي و … استفاده ميشود.آندها به صورت عمودي و در كانالهايي به قطر 30 الي 50 سانتي متر و به عمق حدود 3 متر و به فاصله مركز به مركز 3 الي 10 متر از يكديگر قرار مي گيرند كه پشت بند ككي آندها بايستي به قطر حداقل 30 سانتي متر دور تا دور آندها را پركند . در اين نوع بسترها نيز از لوله هاي ونت جهت تسهيل درخروج گازهاي حاصل از واكنشهاي شيميايي استفاده به عمل مي آيد .

لینک به دیدگاه

بستـرهاي آندي عميـق

 

از بسترهاي آندي عميق در مناطقي كه طبقات بالايي خاك مقاومت مخصوص بالايي داشته و يا امكان ايجاد بسترهاي آندي افقي و عمودي غير ممكن باشد و همچنين در مواقعي كه تجمع سازه هاي مدفون را داشته باشيم، استفاده به عمل مي آيد. اين نوع بسترها عبارتند از:

 

الف - بستر آندي چاهي خشك

 

در اين نوع بسترها آندها به صورت عمودي و در يك راستا در كانالي به قطر 30 الي 50 سانتي متر و به عمقي كه بستگي به تعداد آندها دارد قرار ميگرند . در اين نوع بستر پشت بندآندها كك مي باشد و لوله ونت مصرفي از جنس فولاد گالوانيزه مي باشد. عمق اين نوع بستر بستگي به تعداد آندهاي مصرفي دارد ، به عبارت ديگر با توجه به اينكه فاصله مركز به مركز آندها عموما” 3 متر مي باشد و اولين آند تا سطح زمين بايستي حداقل 5/1 متر و آخرين آند تا انتهاي بستر حداقل 5/0 متر فاصله داشته باشد ، لذا مي توان در محاسبات عمق بستر را بدست آورد . ولي لازم به ذكر است كه بنا به نظر طراح فاصله ها و عمق مذكور قابل تغيير مي باشد.

 

ب - بستر آندي چاهيِ تر

 

اين نوع بستر مشابهت زيادي با بستر آندي چاهي خشك دارد با اين تفاوت كه در اين نوع بستر پشت بند مصرفي براي آندها آب مي باشد، به عبارت ديگر عمق اين نوع بسترها بستگي به عمق سفره هاي آب زيرزميني دارد، يعني بايستي حفاري تا عمقي انجام پذيرد كه آب كل عمق بستر را در برگرفته و حدلقل 12 متر از سطح آند اول بالاتر قرارگيرد .

 

در اين نوع بستر آندها به وسيله طناب مخصوص و با استفاده از قرقره در مركز چاه قرار مي گيرند و فاصله مركز به مركز آنها كه بايستي حدود 3 متر باشد به وسيله طناب ها تنظيم ميگردد.

 

كابل آندها مانند بستر چاهي خشك بوسيله دو راهي اتصال كابل به كابل بستر متصل شده و از هر آند يك كابل به باند باكس مثبت كه معمولا” يك باند باكس هشت ترميناله مي باشد اتصال پيدا مي كند. در اين نوع بستر جهت جلوگيري از ريزش كانال معمولا” از يك لوله فولادي به قطر 12 اينج ( قطر بستر ) و به طول بستر استفاده ميگردد. از اين نوع بسترها بدليل هزينه بالاي حفاري و نصب آندها در مواقع خاصي استفاده مي گردد.

لینک به دیدگاه

روش Wenner 4 pin تست مقاومت خاك

 

جهت ديدن استاندارد ASTM G58 از لينك زير استفاده كنيد.توضيحات اين استاندارد خيلي كامل است.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

تاثير پارامترهاي مختلف بر روی خوردگی الکتروشيميايی پوششهای الکترولس نيکل- فسفر و مقايسه آن با خوردگي غوطه وري اين پوششها

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

0_0_63119.jpg

 

خوردگی در زبان فارسی ترجمه واژه ای انگلیسی (Corrosion) است که معنای آن جویده شده و گاز گرفته شده است. به نظر می‌رسد ظاهر قطعه خورده شده ، این تداعی معنایی را سبب شده باشد. برای بیشتر مردم، خوردگی با مصادیقش شناخته می‌شود، از قبیل زنگ زدگی و سیاه شدن قاشقهای نقره‌ای. در واقع خوردگی همه اینهاست، اما به‌تنهایی هیچ یک نیست.

خوردگی در زبان فارسی ترجمه واژه ای انگلیسی (Corrosion) است که معنای آن جویده شده و گاز گرفته شده است. به نظر می‌رسد ظاهر قطعه خورده شده ، این تداعی معنایی را سبب شده باشد. برای بیشتر مردم، خوردگی با مصادیقش شناخته می‌شود، از قبیل زنگ زدگی و سیاه شدن قاشقهای نقره‌ای. در واقع خوردگی همه اینها هست، اما به‌تنهایی هیچ یک نیست. بطور مثال ، زنگ زدگی فقط به خوردگی آلیاژهای آهن اطلاق می‌شود.

استاندارد ایزو 8044 ، خوردگی را بدین شکل تعریف می‌کند:

«« واکنش فیزیکی – شیمیایی متقابل بین فلز و محیط اطرافش که معمولا دارای طبیعت الکتروشیمیایی است و نتیجه‌اش تغییر در خواص فلز می‌باشد. این تغییرات خواص ممکن است منجر به از دست رفتن عملکرد فلز ، محیط یا دستگاهی شود که این دو ، قسمتی از آن را تشکیل می‌دهند. »»

خوردگی ، اثر تخریبی محیط بر فلزات و آلیاژها می‌باشد. خوردگی ، پدیده‌ای خودبه‌خودی است و همه مردم در زندگی روزمره خود ، از بدو پیدایش فلزات با آن روبرو هستند. در واقع واکنش اصلی در انهدام فلزات ، عبارت از اکسیداسیون فلز است.

فلزات در اثر اصطکاک ، سایش و نیروهای وارده دچار تخریب می‌شوند که تحت عنوان خوردگی مورد نظر ما نیست.

همان طور که گفته شد خوردگی یک فرایند خودبخودی است، یعنی به زبان ترمودینامیکی در جهتی پیش می‌رود که به حالت پایدار برسد. اگر آهن را در اتمسفر هوا قرار دهیم، زنگ می‌زند که یک نوع خوردگی و پدیده‌ای خودبه‌خودی است. انواع مواد هیدروکسیدی و اکسیدی نیز می‌توانند محصولات جامد خوردگی باشند که همگی گونه فلزی هستند.

 

ترمودینامیک و خوردگی

ترمودینامیک یکی از رشته های فیزیکی – شیمی، است. یکی از ویژگی‌های علم ترمودینامیک این است که می‌تواند پیش‌بینی کند که آیا واکنشهای خاصی رخ خواهند داد یا نه. تعیین زمانی واکنشی که ترمودینامیک ، انجام آن را پیش بینی می‌کند، موضوع علم سینتیک است. خوردگی را می‌توان میل ترمودینامیکی برای بازگشت به اصل خود فلز دانست و آن را چنین توضیح داد:

فلزات اکثرا به شکل ترکیبات شیمیایی در سنگهای معدنی موجود هستند. فلز در این حالت به خاطر وضعیت ترمودینامیکی خود ، حالت پایدار دارد، یعنی از نظر ترمودینامیکی اگر نیرویی از خارج بر سنگ معدن وارد نشود، فلز میل دارد که در سنگ بماند و حالت ترکیبی خود را حفظ نماید. وقتی سنگ معدن از معدن جدا می‌شود، طی فرآیندهای خاصی ، فلز از سنگ استخراج می‌شود و به حالت فلز خالص در می آید.

عمل استخراج فلز ، از نظر شیمیایی یک فرآیند الکترون گیری یا احیا به حساب می‌آید. به این ترتیب فلز موجود در سنگ معدن ، الکترون می‌گیرد و به حالت فلز خالص در می‌آید. اما در اینجا وضعیتی ناگوار وجود دارد: الکترونهایی که طی فرآیند استخراج گرفته شده‌اند، برای فلز به شکل مهمان ناخوانده در می‌آیند. فلز علاوه بر الکترونهایی که خود دارد، الکترونهای زیادتری را نیز طی استخراج به سوی خود فرا خوانده ، با مهمان کردن الکترونهای اضافی از چنگ سنگ گریخته است. اما این مهمانان تبدیل به ناخواستگانی شده‌اند که فلز دائما در جستجوی راهی برای بیرون راندن آنهاست. به زبان ترمودینامیکی ، بی‌قراری فلز را ناپایداری ترمودینامیکی می‌نامند.

هنگامی که فلز موفق به از دست دادن الکترون می‌شود، واکنش اکسیداسیون رخ می‌دهد و می‌گویند خوردگی اتفاق افتاده است. وقتی فلز خورده شد، آنچه از واکنش باقی می‌ماند (اصطلاحا محصولات خوردگی) به لحاظ ترمودینامیکی پایدار خواهد بود و از این نظر مانند فلز در حالت معدنی (در حالتی که به شکل ترکیب در سنگ معدن وجود داشت) رفتار می‌کند.

جالب آنکه از نظر شیمیایی نیز محصولات خوردگی مثل سولفات آهن ، اکسید روی و غیره ، همان ترکیباتی هستند که در سنگ معدن فلز یافت می‌شود.

خوردگی ، یک واکنش طبیعی

از آنچه گفته شد، می‌توان نتیجه گرفت که خوردگی یک واکنش طبیعی است و انجام می‌شود. اما چنانکه خواهیم دید، خوردگی دارای زیانهای بسیاری است که ما را وادار می‌کند تا ترجیح دهیم این واکنش انجام نشود. انجام نشدن خوردگی مثل آن است که بخواهیم آبشاری به جای آنکه از بالای صخره به پایین بریزد، از پایین به بالا بریزد. اگر چه امکان ندارد که ریزش آبشار را وارونه کنیم، اما خواهیم دید که روشهایی وجود دارند که با استفاده از آنها می‌توان نه تنها خوردگی را مهار کرد، بلکه آن را برعکس نمود

 

فرایند خودبه‌خودی و فرایند غیرخودبه‌خودی

خوردگی یک فرایند خودبخودی است، یعنی به زبان ترمودینامیکی در جهتی پیش می‌‌رود که به حالت پایدار برسد. البته M+n می‌‌تواند به حالتهای مختلف گونه‌های فلزی با اجزای مختلف ظاهر شود. اگر آهن را در اتمسفر هوا قرار دهیم، زنگ می‌‌زند که یک نوع خوردگی و پدیده‌ای خودبه‌خودی است. انواع مواد هیدروکسیدی و اکسیدی نیز می‌‌توانند محصولات جامد خوردگی باشند که همگی گونه فلزی هستند. پس در اثر خوردگی فلزات در یک محیط که پدیده‌ای خودبه‌خودی است، اشکال مختلف آن ظاهر می‌‌شود.

بندرت می‌‌توان فلز را بصورت فلزی و عنصری در محیط پیدا کرد و اغلب بصورت ترکیب در کانی‌ها و بصورت کلریدها و سولفیدها و غیره یافت می‌‌شوند و ما آنها را بازیابی می‌‌کنیم. به عبارت دیگر ، با استفاده ‌از روشهای مختلف ، فلزات را از آن ترکیبات خارج می‌‌کنند. یکی از این روشها ، روش احیای فلزات است. بعنوان مثال ، برای بازیابی مس از ترکیبات آن ، فلز را بصورت سولفات مس از ترکیبات آن خارج می‌‌کنیم یا اینکه آلومینیوم موجود در طبیعت را با روشهای شیمیایی تبدیل به ‌اکسید آلومینیوم می‌‌کنند و سپس با روشهای الکترولیز می‌‌توانند آن را احیا کنند.

برای تمام این روشها ، نیاز به صرف انرژی است که یک روش و فرایند غیرخودبه‌خودی است و یک فرایند غیرخودبه‌خودی هزینه و مواد ویژه‌ای نیاز دارد. از طرف دیگر ، هر فرایند غیر خودبه‌خودی درصدد است که به حالت اولیه خود بازگردد، چرا که بازگشت به حالت اولیه یک مسیر خودبه‌خودی است. پس فلزات استخراج شده میل دارند به ذات اصلی خود باز گردند.

در جامعه منابع فلزات محدود است و مسیر برگشت طوری نیست که دوباره آنها را بازگرداند. وقتی فلزی را در اسید حل می‌‌کنیم و یا در و پنجره دچار خوردگی می‌‌شوند، دیگر قابل بازیابی نیستند. پس خوردگی یک پدیده مضر و ضربه زننده به ‌اقتصاد است.

خوردگی از ۸ روش می تواند به سطوح فلزی حمله کند . این ۸ روش عبارتند از :

 

1-حمله یکنواخت Uniform Attack : در این نوع خوردگی که متداول ترین نوع خوردگی محسوب می شود ، خوردگی به صورتی یکنواخت به سطح فلز حمله می کند و به این ترتیب نرخ آن از طریق آزمایش قابل پیش‌بینی است .

 

2-خوردگی گالوانیک Galvanic Corrosion : این نوع خوردگی وقتی رخ می دهد که دو فلز یا آلیاژ متفاوت ( یا دو ماده متفاوت دیگر همانند الیاف کربن و فلز ) در حضور یک ذره خورنده با یکدیگر تماس پیدا کنند . در منطقه تماس ، فرایندی الکترو شیمیایی به وقوع می پیوندد که در آن ماده ای به عنوان کاتد عمل کرده و ماده دیگر آند می شود . در این فرآیند کاتد در برابر اکسیداسیون محافظت شده و آند اکسید می شود .

 

3-خوردگی شکافی Crevice Corrosion : این ساز و کار وقتی رخ می دهد که یک ذره خورنده در فاصله ای باریک ، بین دو جزء گیر کند . با پیشرفت واکنش ، غلظت عامل خورنده افزایش می یابد . بنابراین واکنش با نرخ فزاینده ای پیشروی می کند.

 

4-آبشویی ترجیحی Selective Leaching : این نوع خوردگی انتخابی وقتی رخ می دهد که عنصری از یک آلیاژ جامد از طریق یک فرآیند خوردگی ترجیحی و عموما با قرار گرفتن آلیاژ در معرض اسیدهای آبی خورده می شود . متداول ترین مثال جدا شدن روی از آلیاژ برنج است . ولی آلومینیوم ، آهن ، کبالت و زیرکونیم نیز این قابلیت را دارند .

 

5- خوردگی درون دانه ای Intergranular Corrosion : این نوع خوردگی وقتی رخ می دهد که مرز دانه ها در یک فلز پلی کریستال به صورت ترجیحی مورد حمله قرار می گیرد . چندین عامل می تواند آلیاژی مثل فولاد زنگ نزن آستنیتی را مستعد این نوع خوردگی سازد؛ از جمله حضور ناخالصی ها و غنی بودن یا تهی بودن مرزدانه از یکی از عناصر آلیاژی .

 

6-خوردگی حفره ای Pitting Corrosion : این نوع خوردگی تقریبا همیشه به وسیله یون های کلر و کلرید ایجاد می شود و به ویژه برای فولاد ضد زنگ بسیار مخرب

لینک به دیدگاه
  • 8 ماه بعد...
  • 3 ماه بعد...

خوردگی، زیان ها و روش های کنترل آن

 

یکی از مهمترین عوامل تخریب تجهیزات صنعتی، پدیدهٔ خوردگی است که به عنوان یکی از زیانبارترین آفت های صنایع مطرح می گردد. این زیان ها به حدی اهمیت دارد که تحقیق در حوزه های مربوط به فناوری های کنترل خوردگی، بخش عظیمی از پژوهش ها و تحقیقات کشورهای پیشرفته را به خود اختصاص داده است. این مطالعات به تدوین استراتژی ها, قوانین، آیین­نامهها و روشهای مؤثری در زمینهٔ پیشگیری و رفع اثرات خوردگی منجر شده که تحت عنوان "مدیریت خوردگی" مورد مطالعه قرار می گیرند. در کشور ما نیز به دلیل جایگیری صنایع نفت، گاز و پتروشیمی، در مناطق مستعد پدیدهٔ خوردگی, بررسی این پدیده و مدیریت آن، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار می باشد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

خوردگی، فرآیندی طبیعی است که فلزات را مورد حمله قرار می دهد. از آنجایی که فلزات، مصرف گسترده ای در جهان امروزی دارند، خوردگی تبدیل به پدیده ای شده که اطراف ما را احاطه کرده است. وسایل خانه، اتومبیل، تجهیزات صنعتی و لوله های نفت و گاز مورد حمله خوردگی قرار می گیرند و این پدیده ضررهای مالی فراوانی را موجب می گردد.

 

به عنوان مثال, مسالهٔ خوردگی در کشور کانادا در فاصله زمانی ۱۹۷۷ تا ۱۹۹۶، ۱۰ بار باعث نشتی خطوط لوله و ۱۲ بار باعث انفجار گردیده که از جهاتی اهمیت این موضوع را تا حدی آشکار می سازد. گزارشات خرابی های حاصل از خوردگی نشان می دهد که علل وقوع این پدیده عمدتاً بر اثر کوتاهی های مصیبت بار در لوله کشی ها و ساخت و نصب تجهیزات می باشد که منجر به انفجار، آتش گرفتن و منتشرشدن مواد سمی در محیط زیست می گردد. علاوه بر آن مخارجی نظیر، جایگزین کردن تجهیزات خورده شده، تعطیلی و خاموشی واحدها به دلیل جایگزینی تجهیزات خورده شده، ایجاد اختلال در فرآیندها به دلیل خوردگی تجهیزات و عدم خلوص محصولات فرایندی به دلیل نشت ناشی از خوردگی در اتلاف محصولات مخزن هایی که مورد حمله خوردگی قرار می گیرند، از مهمترین هزینه ها و زیان های حاصل از خوردگی می باشد.

 

ضرر سالانهٔ اثرات

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در ایالات متحده و اروپا حدود ۳.۱ درصد تولید ناخالص داخلی برآورد می گردد که طبق آمار، خسارات خوردگی که طی ۲۲ سال گذشته در صنایع آمریکا رخ داده، چیزی حدود ۳۸۰ میلیارد دلار می باشد. میانگین سالانه این خسارت ها حدود ۱۷ میلیارد دلار است که از کل هزینهٔ سوانح طبیعی از قبیل زلزله، سیل و آتش سوزی در این کشور بیشتر می باشد.

 

از هزینه های فوق الذکر (۳۸۰ میلیارد دلار)، ۷ میلیارد دلار سهم لوله های انتقال مایعات و گازها، ۹.۴۷ میلیارد دلار هزینهٔ خوردگی در واحدهای فراورش و ۶.۸ میلیارد دلار متعلق به صنایع پالایشگاهی و مجتمع های گاز و پتروشیمی می باشد. همچنین بنابر آمار ارائه شده ۱۵ تا ۲۰ درصد از نشتی ها در تاسیسات صنعت نفت به دلیل خوردگی می باشد.

 

پژوهش ها نشان می دهد با رعایت ضوابط و اصول مربوطه می توان از ۷۰ درصد این خسارت ها جلوگیری کرد. طبق گزارش انستیتو باتل با اعمال سادهٔ دانش و تکنولوژی موجود، از یک سوم هزینه های خوردگی صنایع جلوگیری به عمل می آید. نکتهٔ دیگری که غالباً مورد غفلت قرار می گیرد این است که خسارات غیرمستقیم خوردگی در برخی موارد به مراتب بیشتر از خسارات مستقیم آن می باشد. به عنوان نمونه، تعویض پروانهٔ پمپ سانتریفوژ نه تنها هزینه ای برای تعمیر خود قطعه ایجاد می کند، بلکه قطع جریان در فرآیند، باز و بسته شدن پمپ و هزینه دستمزد را نیز به دنبال دارد.

 

در کنار این خسارات، هدررفتگی و تضییع مواد و آلودگی های ناشی از آن که در نتیجه خوردگی به وجود می آید، باعث بروز نتایج وخیمی در رابطه با ایمنی و محیط زیست می گردد.

 

تحلیل داده های حاصل از ضایعات هیدروکربن ها نشان می دهد که خوردگی به لحاظ آماری دومین عامل ایجاد این هدررفتگی می باشد. اهمیت موارد ذکرشده به حدی است که در قوانین فدرال ایالات متحده، بر لزوم نصب و ارائه راهکارهای کنترل خوردگی به وسیله متصدیان خطوط لوله تاکید گردیده و عدم پیروی از این قوانین مشمول مجازات های مدنی و جنایی شده است. همچنین در سایر صنایع از جمله نفت، گاز و پتروشیمی نیز راهکارهای علمی، تکنولوژیکی و حقوقی جهت جلوگیری از خطرات و هزینه های خوردگی در دست مطالعه و تصویب می باشد

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

پیشگویی آهنگ خرابی تجهیزات در اثر خوردگی و تخمین هزینه های آن عنصری نامعین است که می توان با استفاده از سیسستم های مدیریت خوردگی تا حدودی آن را کنترل نمود. مدیریت خوردگی با هدف صیانت از سرمایه، مسئولیت کنترل خوردگی و روش های پایش و حفاظت تاسیسات در تمامی جنبه ها را جهت پایداری و پویایی به عهده دارد و همواره از ابزار و روش های پیشرفته در رسیدن به این مقصود بهره می گیرد.

 

ب

لینک به دیدگاه

ه وسیلهٔ مدیریت خوردگی، فرآیند خوردگی از ابتدای مرحله طراحی تاسیسات تا هنگام سرویس دهی آنها به صورت فعال مدیریت می گردد. به عنوان مثال یک مهندس طراح، از طریق این مدیریت از اطلاعات لازم در زمینهٔ خوردگی برخوردار می گردد تا سازه هایی را با عمر مفید و طولانی طراحی نماید یا با استفاده از اطلاعات به دست آمده از خوردگی های رخ داده در طراحی های پیشین، مراحل بعدی کار را اصلاح کند.

 

مدیریت خوردگی به ارائه استراتژی های پیش گیرانه و برداشتن گام های راهبردی در دو حوزهٔ فنی و غیرفنی می پردازد. سر فصل­هایی که در حوزه های غیر فنی به عنوان استراتژی های پیش گیرانه دنبال میشود به شرح زیر می باشد:

 

۱) افزایش آگاهی از هزینه های هنگفت خوردگی و صرفه جویی در این هزینه ها موجب به کارگیری صحیح فناوری های موجود و کاهش هزینه ها می گردد. از اینرو, بسیاری از مشکلات خوردگی در نتیجه فقدان آگاهی از مدیریت خوردگی و مسئولیت پذیری اشخاص در تبادل عملیات، بازرسی، تعمیر و نگهداشت سیستم مهندسی می باشد.

 

۲) تغییر خط مشی ها، آیین نامه ها، استانداردها و شیوه های مدیریتی جهت کاهش هزینه های خوردگی به واسطه مدیریت صحیح خوردگی که به کنترل مؤثر آن می انجامد و باعث اجرای ایمن تر و قابل اعتما دتر عملیات و افزایش عمر مفید تاسیسات و تجهیزات می شود.

 

۳) اصلاح و تعمیم آموزش کارکنان جهت معرفی و بازشناسی کنترل خوردگی که مستلزم وارد نمودن واحدهای درسی پیشگیری و کنترل خوردگی در برنامه های تحصیلی و مدیریتی می باشد.

 

۴) تغییر و اصلاح کژاندیشی و باور غلط تسلیم پذیری در مقابل خوردگی و اتخاذ تصمیم های جدید در راستای جلوگیری از این پدیده.

 

▪ همچنین استراتژی های پیش گیرانه در حوزه های فنی نیز از اهمیت بالایی برخوردار می باشند، برخی از این استراتژی ها بدین ترتیب می باشد:

 

۱) ارتقای روش های طراحی و استفاده از روش های طراحی پیشرفته به منظور مدیریت بهتر خوردگی که مانع از بروز هزینه های خوردگی قابل اجتناب می گردد. برای تحقق این راهبرد لازم است روش های طراحی تغییر کند و بهترین فناوری های خوردگی در دسترس طراحان قرار گیرد. میزان عملکرد خوردگی نیز در معیار طراحی وارد شده و هزینه طول عمر تجهیزات تجزیه و تحلیل گردد.

 

۲) ارتقای روش های پیش بینی عمر تجهیزات و ارزیابی عملکرد آنها از طریق آشنایی با فناوری های خوردگی جدید.

 

۳) بهبود فناوری های خوردگی از طریق تحقیق و توسعه.

 

می توان با استفاده از مدیریت خوردگی و بهکارگیری روش های علمی و دستاوردهای جدید تکنولوژی، خوردگی را در بسیاری از صنایع کشور کنترل نمود. این امر مستلزم ایجاد آگاهی و عزم جدی برای پیش گیری و کنترل خوردگی در میان مدیران و کارشناسان می باشد.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نتیجه:

 

با توجه به گستردگی و شرایط خاص جغرافیایی منطقه ای که بخش اعظم تاسیسات نفت و گاز کشور در آن قرار دارد، مسئله خوردگی در صنعت نفت ایران از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. اعمال درست و دقیق مدیریت خوردگی و استفاده از تکنولوژی های جدید در این حوزه می تواند از بروز سالانه میلیون ها دلار خسارت به این مراکز جلوگیری کند.

 

اهمیت مسئله خوردگی در صنعت نفت جنبه دیگری نیز دارد؛ تاسیسات نفتی، گازی و پتروشیمیایی کشور در حال توسعه است و لحاظ قواعد مدیریت خوردگی در طراحی و ساخت کارخانجات و تجهیزات مورد استفاده می تواند از بروز خسارات هنگفتی در آینده جلوگیری کند.

 

با وجود اهمیت این مسئله، به نظر می رسد قواعد و قوانین مدیریت خوردگی و استفاده از تکنولوژی های روز جهت افزایش مقاومت در برابر خوردگی هنوز جای خود را در فعالیت های اجرایی به شایستگی باز نکرده است و مورد اهتمام جدی قرار نمی گیرد. بررسی ابعاد این موضوع و اهمیت آن یکی از اقدامات اساسی برای گشودن جایگاه شایسته این پدیده در برنامه ریزی فعالیت های اجرایی است

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
شناخت اهمیت این مسئله و استراتژی بنگاههای توسعهیافته در این زمینه، میتواند سرفصلی برای حرکت در مسیر رشد تکنولوژی و دانشمدیریت خوردگی باشد.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...