soudabe 804 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 فروردین، ۱۳۹۰ 1) پشت گوش اندازي افرادي كه علامت مزمن اين "بـيـمـاري" در آنها ديده ميشود، مايلند با اين جملات توجيه كننده كه " تمام كردنش كاري نخواهد داشت" و يا "نگران نباش، وقت براي انجام دادنش بسيار است"، كارها و وظايفشان را براي هميشه از سر خود باز كرده و به تعويق بيندازند. اگر كاري در حد و اندازه قابليتهايتان به شما روي آورد ولي به دليل عذر و بهانههاي ذكر شـده از انجام آن ممانعت بعمل آورديد، قطعا" پشت گوش اندازي مشكل اصـلي بـوده و بايد مرتفع گردد. احساس ميكنيد كه زمان در اختيار شما اسـت، اما هنگامي كـه وقـت موعود نزديك ميشود، براي اتمام كار بسرعت هجوم ميآوريد و نتيجه آن خواهد شد كه آن طور كه در ابتدا مد نظرتان بود از انجام عمل مورد نظر باز خواهيد ماند. 2) ترس از موفقيت مانع اصلي ديگر واهمه داشتن از موفقيت است. با اينكه چنين افرادي دقيقا" مي دانند كه براي موفق شدن به چه چيزي نياز دارنـد، امـا بدليل داشتن ترس از موفقيت قادر به رسيدن به اهداف والاي خود نيستند. در نـظـر ايـشـان راه پـيـش رو، مـخـوف و رعـبآور ميباشد. نگراني از آينده و همه مسائلي كه در نهايت گريبانگير او خواهد شد، منجر به فقدان بصيرت و بازماندن آنها مي گردد؛ مـخـاطرات ذاتـي روند تجارت، رام نشدني بنظر خواهد رسيد. تشخيص و حل اين مشكل آسان تر از برخورد با پشت گوش انـدازي است. بـا كمي هم محوري و اندكي صبر و شكيبايي فردي كه از پذيرش مسؤليتهايي كــه موفقيـتـش را به همراه خواهد داشت وحشت دارد، ميتواند شرايط را به نفع خود تغيير دهد. 3) وسواس افراد موفق داراي خصوصيتي مشترك هستند و آن قابـليـت تمركز بر انديشههاي بـزرگ ميباشد. براي بسياري اتخاذ چنين ديدگاهي مشكل است چرا كه خود را كاملا محدود و متعهد به انجام كارهاي جزئي و كوچك مينمايند. تلاش زياد براي انجام كارهاي جزئي زيانآور است چرا كه زاويه ديد را محدود خواهد كرد. اگر براي اتمام هر كار كوچكي مصر باقي بمانيد، هرگز قادر نخواهيد بود به اهداف والاي خود دست پيدا نماييد. اينگونه افراد،سخت كوشي و تلاش زياد را لازمه زندگيشان دانسته اما عزم و اراده خود را براي كاربرها و مصارف مفيد بكار نميبندند. تنظيم دقيق مهارتهاي مديريـت زمـانـي در برطرف كردن اين مشكل كمك فراواني خواهد نمود. 4) ناامني افراد ضعيف و سست بنيان بعلت داشتن احساس ناامني،در كارشان پيشرفتي حاصل نميگردد. شايد يكي از دلايل عدم موفقيت اينگونه انسانها در بيميلي آنها براي نشان دادن برش از خودشان نهفته شده باشد. علت ترس نيست؛ فقدان اطميـنان و اعـتـمـاد باعث عقب ماندن آنها ميگردد. 5) اطرافيان ممكن است شما همه شرايط لازم براي منعكس نمـودن فردي موفق از خود را دارا باشيد، اما آيا دوستانتان شـما را در اين راه همراهي ميكنند؟ ممكن اسـت آنـها ديـدگـاه مـتـفـاوت و مـتـضـادي از مـوفـقيت نسبت بشـما داشـتـه باشند. ( و يا اصلا" ديـدگاهي نداشته باشند )دوسـتـان به علت تاثيرات منفي راه رسيدن بـه موفـقيـت را برايتان سخت و دشوار ميكنند. برخي از اطرافيان حتي ممكن است متوجه پـتـانـسيـل واستعدادهاي نهاني شما نشده و باعث زمين خوردگي وترديد در قابليتها و تواناييها گردند. 6) فقدان منابع هيچ چيزي ناهنجارتر از اين مـوضـوع نـيست كه انسان با وجود داشتن همه قابليـتهاي لازم جـهت رسـيدن بـه مـوفقيت، فقط بخاطر عوامل خارج از كنترل خود، از پيشرفـت باز ماند. فقدان منابع مالي و يا كمبود زمان بدليل نگهداري از خانواده و يا مسؤليتهاي ديگر ميتواند يك قاتل واقعي باشد. رشد كـردن زيـر خـط فقر و يا تامين نمودن نزديكاني كه به شما نيازمند هستند، آينده را بسيار متفاوت از آن چـيـزي كـه در تصـورتـان بوده ترسيم خواهد نمود. 7) نياز به ديدگاهي دروننگر يك معلم مدرسه، راهبه، افسر ارتش و سرايدار ميتوانند بطرق مختلفي مـوفق باشنـد. با اينكه موفقيت در كار ممكن است جذابتر از همه بنظر برسد، اگر در زمان مـورد انتـظار به آن دست نيافتيد، بيمناك نگرديد. يـك قـدم بـه عـقـب بـازگـشـته و عـلـت را بـررسـي نماييد. خواه دوستانتان مقصر باشند و خواه اعتماد بنفستان، دقت كنيد كه قدمهاي صحيـحـي جهت بهينه نمودن فرصتها براي بدست آوردن موقعيتي موفقتر و راضي كنندهتر برداريد. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده