Hossein.B 3666 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۲ فروردین، ۱۳۹۰ “عقبه “ که در لغت به معناى راه دشوار در كوه است، یادآور دو رخداد مهم در تاریخ اسلام است كه در دو مكان مشهور به عقبه به وقوع پیوست: یكى بیعت گروهى از اهل یثرب در سال دوازدهم و سیزدهم بعثت با پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله در عقبه منا ـ در راه منا به مكه ـ كه برخى منابع از ایشان با عنوان اصحاب عقبه یاد كرده اند1 و تعبیر از پیمان آنان به بیعت عقبه شهرت بیشترى دارد و دیگرى سوء قصد نافرجام به جان پیامبر صلى الله علیه و آله است كه در عقبه اى واقع در مسیر تبوك به مدینه صورت گرفت.2 اصحاب عقبه چه کسانی بودند؟! بنا بر نوشته برخى از مورخان و مفسران ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام كسانى بودند كه در بازگشت رسول خدا صلى الله علیه و آله از غزوه تبوك در سال نهم هجرى ، تصمیم داشتند شب هنگام ، شتر آن حضرت را بِرَمانند و از گردنه اى خطرناك پرتاب كنند ، امّا قبل از عملى ساختن نقشه خود ، پیامبر صلى الله علیه و آله از توطئه آن ها آگاه شد و به " حذیفة بن یمان " كه از پشت سر ، شتر آن حضرت را مى راند، فرمود تا ایشان را دور كند و به آن ها بگوید كه اگر كنار نروند ، پیامبر صلى الله علیه و آله آنان را با نام هاى پدران و قبیله هایشان صدا خواهد زد . منافقان كه از نقشه خود سودی نبرده بودند ، با اقدام حذیفه گریختند و خود را در میان سپاه پنهان ساختند . در روایت آمده است كه حذیفه گفته است : « من نام ایشان و نام هاى پدران و قبیله هاى آنان را مى دانم . »3 بنا بر گزارش واقدى افزون بر حذیفه ، پیامبر صلى الله علیه و آله عمار را نیز از نام آن ها آگاه ساخته بود .4 برخی دیگر از مورخان ، سوء قصد به جان پیامبر صلى الله علیه و آله را نه در عقبه مسیر تبوك ، بلكه در عقبه دیگرى دانسته اند. 5چنین به نظر مى رسد كه گویا دو یا سه بار برنامه قتل رسول خدا صلى الله علیه و آله طراحى شده بود . اصحاب عقبه در شأن نزول برخى از مفسران تنها جمله «و هَمّوا بِما لَمیَنالوا »6 را درباره اقدام اصحاب عقبه ذكر كرده اند7؛ هرچند نظرى دیگر تمام این آیه را در شأن آن ها دانسته و آورده اند كه چون ایشان از آگاهى پیامبر صلى الله علیه و آله نسبت به سوء قصدشان با خبر شدند ، سوگند یاد كردند كه چنین تصمیمى نداشته اند . در این باره آیه : « یَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا و لَقَد قالوا كَلِمَةَ الكُفرِ وكَفَروا بَعدَ اِسلـمِهِم و هَمّوا بِما لَم یَنالوا ؛ به خدا سوگند یاد مى كنند كه [ در غیاب پیامبر، سخنان نادرست] نگفته اند ، درحالى كه قطعاً سخنان كفرآمیز گفته اند و پس از اسلام آوردنشان كافر شدند و تصمیم بهكارى [خطر ناك] گرفتند كه به آن نرسیدند .»8 نازل شد و نیت آنان را آشكار ساخت.9 اما طبرسى ماجراى اصحاب عقبه را افزون بر آیه74 سوره توبه ، در ذیل این آیات « یَحْذَرُ الْمُنَافِقُونَ أَن تُنَزَّلَ عَلَیْهِمْ سُورَةٌ تُنَبِّئُهُمْ بِمَا فِی قُلُوبِهِم قُلِ اسْتَهْزِئُواْ إِنَّ اللّهَ مُخْرِجٌ مَّا تَحْذَرُونَ * وَ لَئِن سَأَلْتَهُمْ لَیَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ قُلْ أَبِاللّهِ وَ آیَاتِهِ وَ رَسُولِهِ كُنتُمْ تَسْتَهْزِئُونَ ؛ منافقان بیم دارند از اینكه [مبادا] سوره اى در باره آنان نازل شود كه ایشان را از آنچه در دل هایشان هست، خبر دهد؛ بگو ریشخند كنید، بى تردید خدا آنچه را كه [از آن] مى ترسید، برملا خواهد كرد و اگر از ایشان بپرسى، مسلما خواهند گفت ما فقط شوخى و بازى مى كردیم؛ بگو آیا خدا و آیات او و پیامبرش را ریشخند مى كردید.»10 نیز آورده و نزول این آیات را به نقلى در این باره دانسته است .11 در روایتی از امام رضا علیه السلام آمده است كه مراد از « اِنَّمَااستَزَلَّهُمُ الشَّیطـنُ بِبَعضِ ما كَسَبوا ؛ همانا شیطان آنان را به سبب برخى از آنچه كرده بودند، بلغزانید»12 اصحاب عقبه هستند .13 "اصحاب عقبه" چند نفر بودند؟ برخی مفسران تعداد نفرات آنان را از 12 تا 15 تن برشمرده اند.14 در حدیثی از امام باقر علیه السلام آمده كه تعداد آن ها 12 تن که 8 تن از قریش و 4 تن از سایر عرب بوده است.15 شیخ صدوق نیز بر اساس روایتى ، 12 تن از آنان را از بنى امیه و 5 تن را از سایر مردم دانسته است .16 « اِنَّ الَّذینَ كَفَروا و صَدّوا عَن سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ ماتوا و هُم كُفّارٌ فَلَن یَغفِرَ اللّهُ لَهُم ؛كسانى كه كافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند، سپس در حال كفر از دنیا رفتند، خدا هرگز آنان را نخواهد بخشید» نام های " اصحاب عقبه " بیهقى و سیوطى ، نام هاى ایشان را چنین ذکر کرده اند : عبداللّه بن ابى سعد ، سعد بن ابى سرح ، ابوحاضر(حاصر) الأعرابى ، عامر ، ابوعامر ، جُلاس بن سوید ، مجمع بن حارثه ، ملیحاتیمى ، حصین بن نمیر، طعمة بن ابیرق ، عبداللّه بن عیینه و مرة بن ربیع که گویا رئیس آن ها نیز ابوعامر بوده است .17 برخى منابع نام هاى دیگرى براى آن ها ذكر كرده و بیشتر این افراد را از صحابه سرشناس و نیز برخى از كسانى دانسته اند كه پس از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله عهده دار امور حكومت بوده اند .18 اَصحاب قَلیب قَلیب در لغت به معناى چاهى است كه دهانه آن سنگ چین نشده و اصحاب قلیب به آن دسته از سران قریش گفته مى شود كه در جنگ بدر به دست مسلمانان كشته و در چاه بدر مدفون شدند .19 پیامبرصلى الله علیه و آله هرگاه مرده اى را مى دید ، فرمان می داد او را دفن کنند و در این کار میان كافر و مسلمان فرقى نمى گذاشت ، ولى در جنگ بدر چون شمار كشتگان دشمن فراوان و دفن یكایك آنان براى مسلمانان دشوار بود ، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود تا جنازه همه سران شرك را در چاهى كثیف و بدبو افكنند.20 تنها جنازه امیة بن خلف را به این علت که فربه بود و در زره خود متورم و متلاشى شده بود، در همانجا كه افتاده بود ، دفن كردند.21 پیامبر صلى الله علیه و آله پیش از حركت به سوى مدینه بر سر چاه آمد و یكایك آنان را به اسم خود و پدرانشان صدا زد و گفت : « اى عتبة بن ربیعه، اى شیبة بن ربیعه، اى ابوجهل بن هشام، اى ابوالبخترى، اى عقبة بن ابى معیط، اى نضربن حارث، اى نوفل بن خویلد، اى ربیعة بن اسود، چه بد خویشاوندان و امّتى براى پیامبر خود بودید . تكذیبم كردید، در حالىكه مردم مرا تصدیق كردند . از شهر بیرونم كردید ، در حالىكه دیگران پناهم دادند . به جنگ با من شتافتید، در حالىكه مردم مرا یارى كردند. ما به آنچه خداوند به ما وعده داده بود، رسیدیم و به حقّانیّت آن پى بردیم. آیا شما هم به آنچه خداوند به شما وعده داده بود، رسیدید و به حقّانیّت آن پىبردید؟ » عمربن خطاب پرسید: آیا با كسانى سخن مى گویید كه مرده اند و صداى شما را نمى شنوند؟ پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: شما از آن ها شنواتر نیستید ، ولى آن ها قادر به جوابگویى نیستند . آنگاه حسان بن ثابت به این مناسبت اشعارى سرود .22 پیامبرصلى الله علیه و آله هرگاه مرده اى را مى دید ، فرمان می داد او را دفن کنند و در این کار میان كافر و مسلمان فرقى نمى گذاشت ، ولى در جنگ بدر چون شمار كشتگان دشمن فراوان و دفن یكایك آنان براى مسلمانان دشوار بود ، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود تا جنازه همه سران شرك را در چاهى كثیف و بدبو افكنند از ابن اسحاق روایت شده است که وقتى مسلمانان عتبة بن ربیعه را مى كشیدند تا وى را در چاه افكنند ، فرزندش ابو حذیفه حاضر بود . پیامبر صلى الله علیه و آله در چهره اش اندوهى یافت ، به گونه اى كه از شدّت ناراحتى تغییر كرده بود. به او فرمود : آیا براى پدرت غمگین هستى ؟ وى عرض كرد: نه، یا رسول اللّه! من در كفر پدرم و در جنگ با او تردیدى نداشتم؛ بلكه اندوهم از آن است كه در او فضایلى سراغ داشتم كه امیدوار بودم باعث هدایت او شود، امّا وقتى فرجام او را دیدم، اندوهگین شدم. پیامبر صلى الله علیه و آله براى ابو حذیفه طلب خیر كرد.23 سوره ای در رابطه با " اصحاب قلیب " مفسران آیه 34 سوره محمّد را در رابطه با اصحاب قلیب دانسته اند که می فرماید: « اِنَّ الَّذینَ كَفَروا و صَدّوا عَن سَبیلِ اللّهِ ثُمَّ ماتوا و هُم كُفّارٌ فَلَن یَغفِرَ اللّهُ لَهُم ؛كسانى كه كافر شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند، سپس در حال كفر از دنیا رفتند، خدا هرگز آنان را نخواهد بخشید».24 پی نوشت ها : 1. مفردات، ص576؛ تاریخ یعقوبى، ج2، ص38 2. المغازى، ج3، ص1042؛ دلائل النبوه، ج5، ص256 3. مجمع البیان، ج5، ص70 4. التبیان، ج5، ص261 5. تفسیر قمى، ج1، ص300 6. توبه : 74 7. مجمع البیان، ج5، ص79 8. توبه: 74 9. روض الجنان، ج9، ص298; الدر المنثور، ج4، ص242ـ243 10. توبه: 65-64 11. مجمع البیان، ج5، ص70ـ71 12. آل عمران: 155 13. تفسیر عیاشى، ج1، ص201; الصافى، ج1، ص394 14. مجمع البیان، ج5، ص79 15. التبیان، ج5، ص261 16. الخصال، ج2، ص398 17. الدرالمنثور، ج4، ص243 18. الخصال، ج2، ص499 19. السیرة الحلبیه، ج2، ص430ـ431 21. مسند احمد، ج4، ص610; صحیح البخارى، ج5، ص11 22. السیرة النبویه، ج2، ص638 23. صحیح البخارى، ج5، ص11؛ بحار الانوار، ج18، ص188؛ السیرة النبویه، ج2، ص639 24. كشفالاسرار، ج9، ص196 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده