رفتن به مطلب

مسابقه دیالوگ نویسی


ارسال های توصیه شده

جد بزرگ نهنگ قاتل،ماهی ها را گول زد.

 

او به ماهی ها گفت،من شما را دوست دارم،شنا به هر نحوی در دریا آزاد است،ماهی ها همه حق شنا دارند.

 

 

اما ازهمون روزهای اول،سگ ماهی ها،جدا شدند،شدند پاچه خوار نهنگ قاتل.

 

از بس گفتند،ما همه ناهار توییم ای نهنگ،که نهنگ واقعا فکر کرد خبریه.....

 

 

کوسه ها و اره ماهی ها هم زیر قبای نهنگ قاتل رفتند.

 

 

اکنون ماهی،به نهنگ قاتل میگه فقط لطفا برو،نذار بیشتر از این ماهی دودی شویم.....

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دختره: میگم این چه کاریه عکس ما رو گزاشته تو تالار ازاد برا مسابقه اینم شد تاپیک

پسره:..اره دیگه از بس اونجا ازادی زیاد هرکاری خواستن میکنند ..خوشبحال شون)

لینک به دیدگاه
دختره:میگم اون حرفای اسی چه ربطی داره به عکس

پسره: اره معلومه :ws3:طفلی خیلی داآآغونه..ا

حرفای من تو نقشه جغرافیایی است که دسته دختره و پسره بود.......

 

اول نقشه دریا خاورمیانه را دیدند،حالا با هم دیالوگ میکنند.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
حرفای من تو نقشه جغرافیایی است که دسته دختره و پسره بود.......

 

اول نقشه دریا خاورمیانه را دیدند،حالا با هم دیالوگ میکنند.

 

 

 

مخلص حاج اقا هم هستیم تو حرفات همش درسته چه بی ربط چه با ربط:flowerysmile:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...