رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

دامنه کاربرد مهندسی ارزش

 

امروزه از روش شناسی / مدیریت / مهندسی ارزش به طور موثر در موارد بسیاری مانند :

برنامه ریزی استراتژیک ، خدمات ، صنایع ، کشاورزی ، طرحهای عمرانی ، راه و ترابری ، مهندسی محیط زیست ، مراقبت های بهداشتی و خدمات درمانی ، ساختمان های مسکونی ، اداری ، تجاری ، درمانی ، عمومی ، مدیریت منابع ، مهندسی مجدد ، تصمیم سازی و تصمیم گیری های مدیریتی و حتی تصمیم گیری فردی ، استفاده می شود و بر اساس گزارش های ارائه شده ، در خدمات دولتی و اداری موجب روانی گردش کارها و صرفه جویی در هزینه ها با بازگشت سرمایه به هزینه ها با بازگشت سرمایه به هزینه بیش از ۲۰:۱ شده است . استفاده از روش مهندسی ارزش مغایرتی با سایر ابزارهای مدیریتی مانند مهندسی مجدد ، مدیریت کیفیت فراگیر ،مهندسی همزمان ، مدیریت پروژه ، گسترش کیفیت کارکرد ، ندارد و می تواند موجب تشدید نتایج کاربرد آنها شود . انجام مطالعات یکپارچه ای مدیریت /مهندسی ارزش با تحلیل و مدیریت ریسک ، تحلیل و مدیریت کیفیت ، و مهندسی همزمان ، موجب دستیابی به نتایج دقیق تر ، مطمئن تر و بهتری می شود .

● چه شرایطی انجام مهندسی ارزش را ضروری می نماید :

در حدود ۹۵% اقدامهای صرفه جویانه در مهندسی ارزش معلول علت های زیر بوده اند :

کمبود اطلاعات اولیه – پیشرفت تکنولوژی و بهبود استانداردها – تغییر قوانین، ضوابط و مقررات – تغییر مشخصات فنی – استفاده از اندیشه ها و مهارت های رشد یافته – خلاقیت ها – تغییرات در نیازهای کارفرما – تغییرات کیفی و کمی منابع – تغییر شرایط محیطی ، عادتها و رفتارها – کمبود ارتباطات و هماهنگی های اولیه بین طرف های ذینفع – باورهای صادقانه و نادرست اولیه .

● لازم است به این نکته مهم توجه شود که :

بهبود کیفیت و کاهش هزینه های طرح از طریق مهندسی ارزش را نباید ناشی از عدم مطالعه کافی یا کم دقتی در بررسی فنی – اقتصادی طرح در مرحله مطالعات توجیهی یا تعیین مشخصات فنی پنداشت ، هر یک از عوامل نامبرده در بالا در طول تهیه طرح ، اجرا و بهره برداری ، به خصوص خلاقیت می تواند با فرآیند پویای مهندسی ارزش ، موجب بهبود کیفیت و کاهش هزینه کل و زمان اجرا گردد .

  • Like 1
لینک به دیدگاه

تعاريف و مفاهيم مهندسي ارزش:

 

1-مهندسي ارزش يك نظام معماري و مهندسي است براي :

 

الف)تاكيد روي هدف اصلي يك طرح , ساخت و بهره برداري آن (سيكل عمر)

ب)تاكيد بر دستيابي به هدف با نازلترين هزينه كلي

 

 

2-مهندسي ارزش يك رويكرد سيستماتيك براي دستيابي به ارزش بهينه بازا هر واحد هزينه صرف شده است.از طريق يك بررسي سيستماتيك از مصارف غير ضروري جلوگيري بعمل آيد كه ارزش و اقتصاد بهبود يافته مي گردد.

3-رويكرد مهندسي ارزش ,رويكردي خلاق در جهت تحليل فعاليتها است كه به حذف يا بهبود هر عاملي مي گردد كه باعث افزايش هزينه ها بدون اضافه شدن به عملكرد محصول يا فعاليت گردد.

 

3- براي دست يابي به هدف مهندسي ارزش بايستي كليه هزينه هاي مربوط به ساخت و نگهداري و تعميرات ,عملكرد ,جايگزيني وغيره مورد بررسي دقيق قرار گيرد.

4- مهندسي ارزش مجموعه روشهاي نظام يافته و كاربردي براي بررسي وكاركردهاي يك خدمت يا محصول و انجام آنها با حداقل هزينه است .

 

 

5-از اهداف مهندسي ارزش ,دستيابي به با ارزش ترين گزينه ها ,با كمترين هزينه ممكن است.

6-مهندسي ارزش يك تلاش منسجم در جهت تحليل كاركرد سيستمها ,تجهيزات ,تاسيسات, بهره برداري , نگهداري و تعميرات وتعويض و تسهيلات مراحل اجرائي و تداركات به دستيابي به كاركردهاي پيش بيني شده با كمترين هزينه كلي تعريف مي شود.

 

تعابير مختلف مهندسي ارزش :

1) مديريت ارزش (Volue Adminstration) :

مديريت ارزش عبارتست از فناوري تقليل هزينه در كليه عمليات توليدي يا خدماتي در يك واحد خدماتي يا توليدي

2)مهندسي ارزش اداري (Value Adminstration):

مهندسي ارزش اداري عبارتست از فناوري تقليل هزينه در تركيب سربار در سازمان شركت

3)تحليل ارزش (Value Analysis) :

تحليل ارزش كاربرد فناوري تقليل هزينه در تجهيزات يا اجزا , سيستم و يا مونتاژ است قبل از اينكه سيستم به مرحله توليد برسد.

مهندسي ارزش يك فناوري تحليلي براي بررسي كليه وجوه هزينه اي و كاركردي يك محصول است تا هر بخش از هزينه را كه قابل حذف است ( با حفظ سطح كيفيت و عملكرد) مشخص سازد.

۴)ارزش بيشينه ( Maximum Value) :

ارزش بيشينه بمعني مطلق آن احتمالا قابل دست نيافتني است اما هدف يافتن تكنيكي و دانشي خاص مهندسي ارزش است كه با صرف هزينه و زمان كمتر به ارزش بالاتري دست يافت.

۵)اهميت ارزش :

در يك بازار تجارت رقابتي موفقيت يك واحد اقتصادي در گرو ارائه بهترين ارزش در ازاء قيمت مورد نظر مصرف كننده است . اين بهترين ارزش از طريق ملا حظات عملكرد و هزينه بدست مي آيد .

۶)كار ارزش گرا:

كار ارزشي بازار و اشتغال را گسترش مي دهد.

 

 

 

 

رابطه مهندسي بهره وري و مهندسي ارزش :

مهندسي بهره وري در چهار رويكرد گوناگون به افزايش سطح عملكرد يك سيستم مي پردازد:

1- با بهبود طراحي فرايندها و كاهش ضايعات و ارتقا كيفيت و كاهش مصرف مواد بازا واحد محصول

P= O/I

O/I=CTE

2- با بهبود طراحي محصول طراحي فرايند و كيفيت در عين افزايش ورودي سطح عملكرد سيستم افزايش مي يابد و كميت توليد نيز افزايش دارد .

3- با بهبود طراحي محصول و فرايند ورودي كاهش داشته در حاليكه خروجي ثابت بماند.

4-با بهبود طراحي محصول طراحي فرايند و كاهش هزينه هاي مواد و ارتقا كيفيت آن كيفيت عملكرد و ارزش آن ارتقا مي يابد در حاليكه هزينه هاي آن كاهش مي يابد .

مهندسي ارزش حالت چهارم مهندسي بهره وري است. در بهره وري مطالعه شاخصي صورت مي گيرد . در صورتيكه بيشتر در مهندسي ارزش به مكانيزمها توجه مي شود كه از نظر فني چه تغييراتي بايستي صورت گيرد تا ارزش عملكرد افزايش يابد .

 

قابليت سود دهي =هزينه طرح/در آمد طرح = بهره وري بازيافت قيمتها

بازيافت قيمتها * بهره وري =شاخص ارزش

 

نقش مهندسي ارزش در مديريت پروژه :

قبول تيم مهندسي ارزش به عنوان يك تيم خلاق و خود كنترل , هدف اصلي آن اصلاح سيستم بهبود ريشه اي فعاليتها و ارتقا ارزش است . مهندسي ارزش به دنبال تغيير روشهاي مرسوم خود طراحي ساخت و غيره است نه نظارت و كنترل آن .

شكست در بكارگيري مهندسي ارزش در برخي از شركتها بعلت سيستم پشتيباني مهندسي ارزش است نه خود مهندسي ارزش .

 

نتايج و فوائد مهندسي ارزش:

مهندسي ارزش حيطه كاربردش در دو زمينه اثر بخشي (گزينش بهينه طرح) و كارائي (اجراي بهينه طرح) است و در صورت اجراي كامل مهندسي ارزش عملا كاملترين حالت بهره وري را ايفا مي كند.

1- بالا بردن توانمندي كارشناسان و مديران براي شناخت عرصه هاي بهسازي و توسعه عرصه خلاقيت در انتخاب و اجراي طرح.

2- بالا بردن توانمندي در ارزيابي هزينه هاي ناملموس و بيان كمي آنها .

3- محملي براي گفتگو و نظرسنجي گزينه ها

4- مستند سازي دلايل تصميم گيري در انتخاب پروژه ها

5- از نظر مادي موجب افزايش ارزش كالا ها خدمات و سرمايه گذاري مي گردد.

6- هزينه مهندسي ارزش در پروژه ها بين 0/2 تا0/8 درصد كل هزينه هاي اجرايي است.

7- هزينه توليد و تدارك كالا ها را از 15 تا 25 درصد كاهش مي دهد (شامل هزينه هاي مهندسي ارزش)

8- در 100 پروژه مهندسي ارزش در وزارت دفاع آمريكا ملاحظه گرديد كه 62% از پروژه ها سطح كيفيت آنها ثابت و 38% افزايش داشته است.

9- بازده مهندسي ارزش به نسبت سرمايه گذاري در حد يك به بيست بوده است.

10- نسبت خالص تحقق يافته به هزينه هاي مهندسي ارزش از ضريب 5 تا 26 متغيير بوده

 

روش گام به گام مهندسي ارزش براي پروژه هاي بزرگ:

۱- وقوف و ايمان به نتايج مثبت مهندسي ارزش / كارفرما/مصرف كننده /…

۲- شركت ناظر بر سرمايه گذاري و تصميم گيرندگان در سمينار يك روزه مهندسي ارزش

۳- طراحي مقدماتي يا پيش طرحهاي تهيه شده توسط مشاوران و يا بخش طراحي در اختيار مهندسي ارزش قرار گيرد

۴- سازمان كنترل كننده يا سرمايه گذار با گروه مهندسي ارزش جلسه مشترك تشكيل مي دهد

۵- بررسي كليه اطلاعات/انتخاب اعضاي گروه /تعيين تاريخ تكميل وانجام كارها /مطمئن ساختن گروه مهندسي ارزش به پشتيباني مديريت مشاور مهندسي ارزش چندين جلسه تشكيل خواهد داد

۶- حصول اطمينان از درستي اطلاعات / برآورد هزينه ها

۷- تشكيل كارگاه پنج روزه گروه مهندسي ارزش (8 ساعت در روز ) و تهيه پيشنهاد در انتهاي كارگاه براي مديريت عالي

  • Like 1
لینک به دیدگاه

استراتژی وارزش

 

چكيده

آنچه مديران برجسته را متمايز مي‌سازد، دانش آنان در مورد نظريه‌هاي علمي و يا مهارت در به كار گيري ابزار و متدولوژي‌هاي روزآمد مديريتي نيست. اغلب مديران پيشتاز،‌ با "نگرش" ساده و در عين حال عميق خود، در صنعت تحول آفريده‌اند. اين نگرشها در عبارت و مفهوم با هم متفاوت هستند، ولي همه آنها به گونه اي چگونگي خلق "ارزش" براي مشتريان را بيان مي‌كنند.

"ارزش" در ادبيات مديريتي امروز جايگاه ويژه‌اي يافته است؛ در مباحث استراتژي اين مفهوم كاركرد اصلي استراتژي در مقابل مشتري به شمار مي‌آيد، در الگوهاي بازاريابي و مديريت بازار، مفهوم "ارزش" جايگاه كليدي دارد و در مهندسي ارزش، اين مفهوم براي ارتقاي بهره‌وري عملياتي سازمانها به كار گرفته مي‌شود. توجه به شرايط عمومي "محيط رقابتي" كاربرد اين مفهوم را فراتر از محيط كسب و كار،‌ به حوزه‌هاي سياسي و ميدانهاي ورزشي توسعه مي‌دهد.

اين مقاله به تشريح مفهوم ارزش در رابطه با موفقيتهاي استراتژيك مي‌پردازد و طي آن تلاش مي‌كند تا با توصيف چگونگي شكل‌گيري مزيت رقابتي حاصل از ارزش، نگرش مؤثرتري براي اداره بنگاه‌ها فراهم كند.

 

معرفي موضوع

همه شما شركت بي‌ام‌و (BMW) را مي‌شناسيد. اغلب شما با شركت معتبر رولكس (Rolex) نيز آشنايي داريد. آيا فكر مي‌كنيد كه شركت بي‌ام‌و براي مشتريان خود، خودرو و رولكس ساعت توليد مي‌كند؟ آيا تصور شما اين است كه مشتريان اين دو شركت براي خودرو و ساعت پول خود را به آنها مي‌پردازند؟ آيا به نظر شما اصولاً آنچه اين دو شركت براي مشتريان خود توليد مي‌كنند متفاوت است؟ اگر پاسخ شما به اين سه سؤال مثبت است زمان آن رسيده تا نگرش تازه‌اي را تجربه كنيد؛ همه توليدكنندگان كالا و خدمات تنها چيزي كه براي مشتريان خود توليد مي‌كنند، "ارزش" است و كالا و خدمات تنها وسيله‌اي براي رساندن اين ارزش به مشتري است. در مقابل، آنچه توليدكنندگان از مشتريان خود دريافت مي‌كنند، رضايت و وفاداري است و مقدار پول دريافتي تنها نشانه‌اي از ميزان رضايت آنان به شمار مي‌آيد. در اين نگرش آنچه در كسب و كار به صورت تبادل پول با كالا و خدمات انجام مي‌شود، تنها نمادي از موضوع است و مفهوم جوهري كسب و كار مبادله ارزش در مقابل رضايت مشتري است. (شكل 1)

اين شيوه نگرش چند مفهوم اساسي به دنبال خود دارد كه هر يك پنجره‌اي جديد پيش روي ما مي‌گشايد:

 

وحدت هدف

در نگرش سنتي، اهداف سازمانها متناسب با ماهيت و ماموريت آنها با هم متفاوت است. بدين ترتيب موفقيت در بنگاهها با شاخصهاي اقتصادي، در سازمانهاي غيرانتفاعي با معيارهاي اجتماعي و فرهنگي و در سازمانهاي سياسي با شمارش آراي ذي‌نفعان سنجيده مي شود. نگرش ارزش محور به ما نشان مي‌دهد كه در همه اين موارد كافي است كه براي مشتري ارزش بيشتري (نسبت به رقيب) خلق شود و دستيابي به اين هدف واحد (خلق ارزش بيشتر از رقيب براي مشتري) به صورت طبيعي لايه نمادين اهداف سازمانها (اهداف اقتصادي، اجتماعي و سياسي) را محقق مي‌سازد. با اين نگرش همه سازمانها محصول مشابهي توليد مي كنند (ارزش) و همه در انجام ماموريت خود هدف واحدي (خلق ارزش بيشتر براي مشتري) را دنبال مي‌كنند. نگرش جديد كمك مي‌كند تا الگوي فعاليت سازمانهاي مختلف، به الگوي يكپارچه، بامعناتر و عميقتري ارتقا يابد.

جك ولش

مدير عامل سابق جنرال الکتريک: بالاترين مزيت رقابتي؛ قابليت يادگيري از محيط و تبديل سريع آن به عمل است.

 

بازار رقابتي ارزش

همه مديران با مفهوم و كاركرد بازارهاي كالا، سرمايه و پول آشنا هستند. آنچه اين نگرش به اين حوزه‌ها اضافه مي‌كند، بازار رقابتي ارزش است. در بازار ارزش، توليدكنندگان كالا و خدمات، سرمايه و پول، همه تلاش مي‌كنند تا با خلق ارزش بيشتر براي مردم سهم بالاتري در سبد منابع آنان به خود اختصاص ‌دهند. منطق بازار ارزش اين است كه انسانها منابع خود را صرف چيزي مي‌كنند كه ارزش بيشتري براي آنان به همراه دارد. اين منطق به روشني توضيح مي‌دهد كه چرا تعداد افرادي كه منابع اوليه خود را صرف خريد خانه مسكوني مي‌كنند. به مراتب بيش از كساني است كه در اولين گزينه خريد ويلاي تفريحي را ترجيح مي‌دهند (با اينكه قدرت خريد لازم براي تملك اين دو در يك محدوده است) و چرا منابع مازاد خانوارها در ميان گزينه‌هاي پس‌انداز بانكي، بازار سهام، خريد و فروش طلا و سيم كارت تلفن همراه جابه‌جا مي‌شود. نگرش جديد نشان مي‌دهد كه فرصتهاي اصلي كسب و كار در مناطق پرارزش (براي انسانها) نهفته است و فعاليتي در سبد منابع خانوار سهم بيشتري را به خود اختصاص مي‌دهد كه ارزش بيشتري براي آنان بيافريند.

استراتژي و ارزش

استراتژي رويكردي است كه سازمان را به منظور بهترين پاسخگويي ممكن به عوامل محيطي (فرصتها و تهديدها) هدايت مي‌كند. حاصل اين رويكرد، خلق مزيت رقابتي براي سازمان است. مزيت رقابتي عاملي است كه سبب ترجيح سازمان بر رقيب توسط مشتري مي‌شود و اين امر صرفاً از طريق خلق ارزش (بيشتر از رقيب) براي مشتري قابل تحقق است. اين مفهوم، حلقه اتصال ارزش با مزيت رقابتي و استراتژي را برقرار مي‌سازد؛ بنگاهها چنانچه به دنبال سهم بازار بيشتر، بازده سرمايه بالاتر و سودآوري بيشتر از رقيب هستند، بايد براي خود مزيت رقابتي ايجاد كنند و مزيت رقابتي، تنها از طريق خلق ارزش بيشتر براي مشتري ايجاد مي‌شود.

 

ارزش چيست؟

ارزش از ديدگاه مشتري عبارت است از مجموعه فايده‌هايي كه از يك محصول (كالا يا خدمات) نصيب او مي‌شود، منهاي كليه هزينه‌هايي كه از اين بابت متوجه او مي‌شود. واژه هزينه در اين تعريف مفهوم گسترده تري از معناي اوليه آن دارد؛ قيمت اوليه، هزينه بهره‌برداري،‌ هزينه نگهداري، هزينه‌هاي روحي، هزينه‌هاي اجتماعي، هزينه زماني و هزينه انتظار برخي از مصاديق هزينه در اين تعريف هستند. در مفهوم كلي هر آنچه براي مشتري نامطلوب باشد و به منظور دستيابي به كالا يا خدمات مورد پذيرش او قرار گيرد، هزينه محسوب مي‌شود. در نقطه مقابل، فايده از ديد مشتري مطلوبيت‌‌هايي است كه از دسترسي به محصول (كالا و خدمات) نصيب او مي شود. در اين تعبير، فايده نيز محدوده گسترده‌اي را شامل مي‌شود؛ خصوصيات و ويژگيهاي محصول، تطابق آن با نياز واقعي مشتري، كيفيت محصول، خدمات جانبي، و تشخص حاصل از تصاحب محصول، مثالهايي از فايده هاي ارزش آفرين يك محصول هستند. ارزش براي مشتري از مقايسه مطلوبيتها (فايده) و نامطلوبها (هزينه) ايجاد مي‌شود. (شكل 2)

 

چند خصوصيت، اين مفهوم ساده را در عمل با پيچيدگي توام مي‌كند. اولين خصوصيت، ماهيت پويا و متغير

ارزش است. ارزش از ديد مشتري در بازارهاي مختلف متفاوت است. عواملي كه براي يك بازار با سطح درآمد، الگوي مصرف و فرهنگ اجتماعي خاصي مطلوب به شمار مي‌آيد، ممكن است براي بازاري با خصوصيات متفاوت نامطلوب باشد. براي رفع اين مشكل بخش‌بندي بازار راهكاري مؤثر است.

پيچيدگي دوم تغييرات ارزش در طول زمان است. مصاديق مطلوبيت (و نامطلوب بودن) در طول زمان تغيير مي‌كند. پايبندي به عوامل موفقيت گذشته الزاماً براي امروز موفقيت ساز نخواهد بود. اين واقعيت وجود ساز و كارهاي مستمر مطالعه و شناخت بازار را امري الزامي مي‌سازد. هر چه تحولات محيطي سريعتر و عميقتر باشد، اين پيچيدگي بيشتر و ساز و كارهاي مؤثرتري مورد نياز خواهد بود.

 

آكيو موريتا

بنيانگذار شرکت سوني:

کار من فراهم کردن شرايطي است که انسانها با درک عميق از مفهوم کار گروهي گردهم آيند و کشش دروني و ظرفيتهاي فني خود را تجربه کنند.

 

پيچيدگي ديگر،‌ شناخت مطلوبيتهاي مشتري است. در بسياري از موارد روشهاي ساده مطالعه بازار از جمله نظرسنجي، مصاحبه و پرسشنامه قادر نيستند تا از لايه سطحي ادراكات مشتري عبوركنند و به عمق نياز و مطلوبيتهاي او دست يابند. برخي از نيازها پنهان هستند و حتي خود مشتري نيز آنها را نمي‌شناسد. كشف نيازهاي پنهان چنانچه بدرستي انجام گيرد، دنيايي از فرصت را پيش روي سازمان مي‌گشايد.

درك عميق مفهوم ارزش و رابطه آن با استراتژي نگرش جديدي را براي مديران ايجاد مي كند. حال، يك سؤال اساسي پيش روي مديران اين است كه چگونه از اين مفاهيم در عمل (براي دستيابي به مزيت رقابتي و موفقيت استراتژيك) استفاده كنند. يك ابزار مؤثر در اين رابطه "تحليل بازده ارزش" است.

 

تحليل بازده ارزش

تحليل بازده ارزش كمك مي‌كند تا فعاليتهاي سازمان در راستاي خلق ارزش بيشتر براي مشتري (و مزيت رقابتي براي سازمان) مديريت شوند. براي اين تحليل ابتدا يك معيار معرفي مي‌شود؛ بازده ارزش به صورت ميزان ارزش ايجاد شده براي مشتري به ازاي يك واحد هزينه براي سازمان تعريف مي‌شود. (شكل 3)

 

مايكل دل

بنيانگذار شرکت کامپيوتري دل:

ما امپراطوري خود را از طريق کشف فرصتهاي نوآوري ساخته‌ايم. هميشه فرصتهايي براي متمايز بودن وجود دارد.

 

در عمل براي تعيين ارزش از ديدگاه مشتري "ميزان پولي كه مشتري آماده است براي يك ويژگي به سازمان بپردازد" سنجيده مي‌شود (ارزش تبادلي). بر اساس اين معيار، ويژگيهاي يك محصول (كالا يا خدمات) برحسب بازده ارزش به دو گروه پربازده و كم‌بازده تقسيم مي‌شود. ويژگيهاي پربازده آنهايي هستند كه ارزش تبادلي آن براي مشتري به نسبت هزينه انجام شده براي ايجاد آن توسط سازمان بالاتر از دو باشد و در نقطه مقابل ويژگيهاي کم بازده فعاليتهايي هستند که ارزش تبادلي آن نتواند هزينه‌ ايجاد آن را بخوبي پوشش دهد. (شکل 3) لازمه اين کار شناخت مطلوبيتهاي مشتري است. بدون اين شناخت هيچ موفقيتي در کار نخواهد بود.

تحليل بازده ارزش، مديران را در راستاي شناخت عميقتر و مؤثرتر نيازهاي واقعي مشتري و همچنين قابليتها و پيش‌رانه‌هاي هزينه اي سازمان هدايت مي‌کند و نشان مي‌دهد چه فرايندها و فعاليتهايي در ارتباط با ويژگيهاي پربازده (و يا کم‌بازده) قرار دارند.

 

توانمندسازي استراتژيک سازمان

بعد از مرحله شناخت، حرکت بر مبناي شناخت، کاري منطقي و قابل توصيه است. منطق عمومي اين حرکت، انتقال منابع سازمان از حوزه کم‌بازده به حوزه پربازده است. اين اقدام چنانچه به نحو صحيحي انجام گيرد، سبب مي‌شود تا سازمان منابع خود را بر فعاليتهاي ارزش آفرين براي بازار متمرکز کند و توانمندي استراتژيک خود را (در خلق ارزش براي مشتري و مزيت رقابتي براي سازمان) افزايش دهد. اين امر کليه منابع مادي (تجهيزات، امکانات، نقدينگي،‌ فناوري) و غير مادي (منابع انساني، هيجانات روحي سازمان، راستاي توجه مديران ارشد) را در بر مي‌گيرد. (شکل 4)

خارج کردن منابع از حوزه کم‌بازده (جايي که براي سازمان هزينه زياد و براي مشتري ارزش کمي به همراه دارد) سبب کاهش هزينه‌ها و قيمت محصول و تمرکز آن بر حوزه پربازده (جاييکه ارزش ايجاد شده براي مشتري بمراتب بيش از هزينه ايجاد شده براي سازمان است)، و افزايش مطلوبيت و فايده محصول از منظر مشتري مي‌شود. اين دو حركت به افزايش ارزش محصول (از ديد مشتري) مي‌انجامد. بدين ترتيب فعاليتها و محصولات سازمان در راستاي خلق ارزش بيشتر براي مشتري و ايجاد مــزيت رقابتي براي سازمان مديريت مي شود.

 

جمع‌بندي

سازمانها چنانچه به دنبال مزيت رقابتي و موفقيتهاي استراتژيک هستند بايد (بيش از رقيب) براي مشتري ارزش بيافرينند. آنان در مقابل اين خلق ارزش، رضايت و وفاداري مشتريان را تصاحب خواهند کرد. توسعه سهم بازار و افزايش بازده سرمايه تبعات طبيعي اين حركت خواهد بود.

سازمانها براي خلق ارزش (بيش از رقيب) بايد منابع خود را از فعاليتهاي "کم‌بازده" به فعاليتهاي "پربازده" انتقال دهند. اين امر مستلزم شناخت عميق مطلوبيتهاي مشتري و سنجش بازده ارزش ويژگيهاي محصول در صنعت است. محصولي براي سازمان موفقيت استراتژيک به همراه دارد که تمامي و يا اغلب مشخصه‌هاي آن از حوزه پربازده باشد. چنين محصولي منشأ تبادل ميزان قابل توجهي از ارزش در مقابل رضايت و وفاداري مشتري خواهد بود.

 

سازمانها براي خلق ارزش بايد منابع خود را از فعاليتهاي كم بازده به فعاليتهاي پربازده انتقال دهند.

با اين نگرش سه توصيه اساسي براي مديران وجود دارد:

توصيه اول: از طريق مطالعه بازار و تعامل موثر با مشتري، مطلوبيتها و عوامل ارزش آفرين از ديد مشتري را شناسايي کنيد. بدون اين شناخت حرکتهاي سازمان کور و در اغلب موارد کم‌اثر خواهد بود. شناخت نياز واقعي مشتري، تشخيص صحيح نياز پنهان بازار و‌ درک عميق مطلوبيتهاي يک محصول از ديد مشتري، ابعاد مهم اين شناخت را تشكيل مي‌دهند.

توصيه دوم: با توجه به مطلوبيتهاي مشتري، براي ويژگيهاي اصلي محصول خود در مقابل رقباي اصلي، شاخص بازده ارزش را محاسبه و آن را به صورت مقايسه‌اي تحليل كنيد.

توصيه سوم: منابع سازمان (مادي و غيرمادي) را از حوزه کم‌بازده به حوزه پربازده منتقل کنيد. اين امر سبب مي‌شود تا منابع و فعاليتهاي سازمان صرفاً براي ايجاد مشخصه‌هايي در محصول صرف شود که ارزش (تبادلي) آن براي مشتري بمراتب بيش از هزينه آن براي سازمان است و اين مفهوم زيربناي خلق ارزش (بيشتر از رقيب) براي مشتري و ايجاد مزيت رقابتي براي سازمان است.

مباحث ارزش محور بيش از آنکه عملياتي باشند، نگرشي هستند. چنانچه نگرش مديران بر اساس مفاهيم ارزشي شكل گيرد، مبناي اثر بخش‌تري براي تصميم‌گيري آنان فراهم و سازمان به نحو موفقيت‌آميزتري اداره خواهد شد.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

مقاله تخصصی ؛تحليل ارزش يا مهندسي ارزش؛ تكنيك نابفراموش شده

اكنون را نظاره نكن چرا كه الگوي تحليل ارزش در حال بازگشتن است

value analysis

 

نويسنده : محمدرضا اسماعيلي گيوي

 

 

 

اشاره

عبارت «اكنون را نظاره نكن چرا كه الگوي تحليل ارزش در حال بازگشتن است»، بيانگر طرح مقاله «تحليل ارزش باز مي‌گردد» است.

تحليل ارزش و مهندسي ارزش با تمام قوا باز مي‌گردند تا در نبرد بازگشت شغل‌ها به امريكا حضور يابند. مهندسي ارزش، همراه با فنون ناب شش سيگما، توليد ناب و خودكارسازي، مجموعه ابزارهايي را فراهم مي‌آورند كه توسط ديو ديكسون[1] از مؤسسه‌هاي تغييرات فني[2] (مشاور مديريت ناب شركت)، «ناب بي‌كران»[3] ناميده شد.

مطالعه سالانه نشريه «صنعت هفته»[4] حاوي آمار بسيار مهمي درباره توليدكنندگان امريكايي بود. نگراني‌هاي مديران عامل بخش صنعت، دو مطلب است:

 

  1. رسيدن به سطح پايين‌تري از هزينه
  2. خارج كردن رقباي خارجي از صحنه

در اين متن «رقابت خارجي» شامل آن دسته از رقباي امريكايي مي‌شود كه منبع محصولات برون مرزي هستند.

شش سيگما و توليد ناب براي ايجاد تغييري اساسي كافي نيستند. اين مقاله در پي آن است كه تحليل ارزش يا مهندسي ارزش چگونه تئوري‌هاي ناب و شش سيگما را ارتقا داده و اينكه به چه شكلي رهيافت «ناب بي‌كران» موج خروج شغل‌هاي توليدي از امريكا را متوقف مي‌كند.

ليست مشاغل توليدي با نقطه‌اي اوج در مارس 1998

 

در دنياي فوق‌العاده رقابتي توليد كنوني، شركت‌هاي امريكايي به خوبي دريافته‌اند كه رقابت با شركت‌هاي توليدي آن سوي آب، در كشورهايي مانند، تايوان، فيليپين، چين، كره و مكزيك دائماً دشوارتر مي‌شود.

براساس آمار وزارت كار امريكا، بين سال‌هاي 2000 تا 2003 بيش از 7/2 ميليون شغل توليدي از امريكا به شركت‌هاي رقيب خارجي انتقال يافته است. با اين حساب، زيربناي بخش توليد در امريكا از سال‌هاي آخر دهه 1990 به سرعت فرسايش يافته است. روش «ناب بي‌كران» كه توسط ديو ديكسون، رئيس اتحاديه‌هاي تغييرات فني ارائه شد، حاوي مجموعه‌اي از ابزارهاي فوق‌العاده اثربخش مي‌باشد كه مي‌تواند نويد كاهش صادرات كالاها و مشاغل ما را به ديگر كشورها بدهد و حتي مي‌تواند بعضي از اين مشاغل را به كشور باز گرداند. مهندسي ارزش يا تحليل ارزش، بخش مهم اين مجموعه ابزارهاي قدرتمند مي‌باشد.

ديكسون معتقد است شركت‌ها مي‌توانند رقابت‌طلب بمانند ولي براي اين كه اين‌گونه باشند، بايد هزينه‌هاي خود را به شكل بسيار جدي‌تر از آن‌چه در مجموع تاكنون كم كرده‌اند كاهش دهند؛ مشكل اين جاست كه ناب و شش سيگما حتي در بهترين شكل از قابليتشان باز هم نمي‌توانند كاهش هزينه‌هاي لازم جهت رقابتي ماندن شركت‌هاي امريكايي در بازارهاي جهاني را فراهم آورند. از آنجا كه شركت‌ها عمدتاً انفعالي عمل كرده‌اند، اين ابزارها معمولاً جهت حل مسائل موجود كه ممكن است سال‌ها هم آفت شركت بوده باشند به كار گرفته مي‌شوند.

ديكسون تصريح مي‌كند: «ابتدا بايد آن را به رسميت شناخته و سپس دائماً به آن انديشيد». در اغلب صنايع، كيفيت عالي، تحويل به موقع و ارائه خدمات ممتاز به مشتري تنها مسائلي هستند كه به آنها پرداخته مي‌شود. شركت‌ها ضمن اين كه بايد تلاش كنند اين فاكتورها را به كار گيرند تا خود را از رقباي كم هزينه‌ترشان متمايز كنند، اما بايد آگاه باشند كه تحويل به موقع و خدمت تنها مي‌توانند قيمت‌هاي بالا را جبران كنند.

ما مي‌بايست تمركز خود را بر جايي اعمال كنيم كه هزينه وجود دارد. زيرا ويژگي‌هاي طرح هزينه‌هاي مواد را تعيين مي‌كنند. يك برنامه كاهش هزينه جامع بايد هزينه مواد را كه در طرح محصول تعبيه شده هدف قرار دهد. مهندسي ارزش يك ابزار قدرتمند و مؤثر براي تاخت و تاز هزينه مواد تعبيه شده در طرح محصول مي‌باشد همان‌گونه كه به كاهش هزينه سربار متغير كمك مي‌كند. به علاوه اين ذاتاً يك اقدام مبتكرانه و غيرمنفعلانه است كه مي‌توان آن را در فاز طراحي فرايندها و محصولات به‌كار گرفت و از مشكلات جدي آينده در توليد جلوگيري كند.

شش سيگما و ناب، كار و همچنين اجزاي سربار متغير در ساختار هزينه را مورد توجه قرار مي‌دهند ولي تأثيري بر هزينه مواد كه بخش عمده هزينه‌هاست ندارند. بخش اصلي هزينه مواد توسط ويژگي‌هاي طرح محصول ايجاد مي‌شود در حالي كه روش‌هاي ناب و شش سيگما مجموعه ابزارهاي اندكي براي كاهش دادن اين هزينه دارند. برنامه‌هاي توسعه زنجيره تأمين تا حدي قيمت (و هزينه مواد) را كاهش مي‌دهند، اما اين اقدامات هميشه توسط ويژگي‌هاي اصلي طرح محصول محدود مي‌شوند.

هزينه مواد,بخش عمده هزينه محصولات توليدي را تشكيل مي‌دهد

 

تحليل ارزش يا مهندسي ارزش: ‌تكنيك ناب فراموش شده

مهندسي ارزش يا تحليل ارزش (VA/VE) اساساً يك تكنيك حل مسئله قوي و چند رشته‌اي است كه تمركز آن بر ارتقا ارزش كاركردهايي است كه جهت رسيدن به هدف هر فراگرد، محصول، خدمت يا سازماندهي لازم هستند. هدف اين تكنيك اجراي سيستماتيك فنون شناخته شده‌اي است كه كاركردهاي محصول يا خدمت را شناسايي و ارزش آن كاركردها را مستقر مي‌كند و فقط كاركردهاي ضروري براي رسيدن به عملكرد مطلوب در پايين سطح هزينه كل را مورد توجه قرار مي‌دهد. تمركز VA/VE به دستيابي به كاركردهاي لازم و اجراي آنها با كمترين هزينه كل، اين فن را از روش‌هاي ناب و شش سيگما متمايز مي‌سازد.

VA/VE، هزينه اتلاف در محصول، زمان و مواد را كه براي مشتري ارزش افزوده خلق مي‌كند حداقل كرده يا اين كه آن را از بين مي‌برد. اين مطلب VA/VE را به عنوان تكنيك نابي مطرح مي‌كند كه توسط شركت‌هايي كه در اجراي ناب و شش سيگما تلاش و جديت مي‌كنند ناديده گرفته يا به فراموشي سپرده شده است.

توليد ناب، علت عملكرد ضعيف را در فعاليت بر اتلاف تبيين مي‌كند. ناب يك استراتژي زمان‌محور است و تعريف محدودي از اتلاف (كاربردن ايجاد ارزش افزوده) به‌كار مي‌گيرد كه عبارت است از هر كار يا فعاليتي كه از نقطه‌نظر مصرف‌كننده نهايي، ايجاد ارزش نمي‌كند. افزايش مزيت رقابتي ايجاد شده كه از مطمئن كردن و تضمين تمام كارها ناشي مي‌شود و بر تغيير سريع مواد خام به محصول نهايي متمركز است.

هر دو رهيافت ناب و VA/VE تأكيد و تكيه زيادي بر تغيير عمليات به اشكال ديگري از اطلاعات بصري دارند. در ناب، يك تيم كايزن توجه خود را به استفاده از تعداد زيادي ابزارهاي تحليلي شناسايي اتلاف معطوف مي‌كند. نمودارهاي علت و معلولي[5] نمودارهاي جريان (دياگرام چرخشي)، نمودار ميله‌اي، برگه‌هاي كار استاندارد و بردهاي كنترل توليد، همه بخشي از اصطلاحات تحليلي ناب مي‌باشند. VE، تحليل كاركردي و ترسيم نمودار FAST را جهت توصيف و تبيين روابط كاركردي محصول، فراگرد يا خدمات و همچنين شناسايي كاركردها يا وظايفي كه تيم بايد براي ارتقاء ارزش روي آنها تمركز كند به‌كار مي‌گيرد. خلق كردن توسط كاركرد يا وظيفه، يك عامل قدرتمند براي عملكرد مناسب و موفقيت VE محسوب مي‌شود.

VA/VE تكيه‌اش در حل مسائل بر يك رهيافت بين رشته قدرتمند بوده و نگرش سيستماتيك را براي شناسايي مسائل و حل آنها به كار مي‌گيرد. VA/VE كاركرد محور است و رويكرد «صفحه پاك»[6] را كه از راه‌حل‌هاي ابتكاري حمايت مي‌كند ارائه مي‌كند. خلاقيت يك عنصر كليدي در حل مسائل VA/VE به حساب مي‌آيد. كه «تفكر خلاق»[7] را حمايت كرده و آن را بهبود مي‌بخشد. VA/VE همچنين يك «طرح شغل» ساختار يافته‌اي را به‌كار مي‌گيرد كه ثبات و انسجام در اجرا را پشتيباني مي‌كند و به حصول اطمينان از نتايج ياري مي‌رساند.

مزيت رقابتي افزوده، از كشف راه‌هاي ابتكاري ناشي مي‌شود كه كاركردهاي كليدي را با هزينه كمتر و كيفيت و قابليت اطمينان بالاتر اجرا و تكميل كنند. تكنيك سيستم‌هاي تحليل كاركرد (FAST)[8]، رهيافتي هم‌افزا جهت حل مسائل فراهم مي‌آورد كه قادرست راه‌حل‌هايي فراتر از آن چه كه يك نفر به تنهايي پيدا مي‌كند، ارائه دهد. هنگامي كه VA/VE به‌كار گرفته مي‌شود، اين ويژگي‌ها با هم تركيب مي‌گردند تا مزيت‌هاي عالي‌تري براي حل مسائل ايجاد كنند.

 

 

نتايج

تركيب اصول و روش‌هاي ناب، شش سيگما و VA/VE به همراه اجراء نهايي اتوماسيون، اگر به شكل صحيحي انجام پذيرد مي‌تواند عوامل و دلايل عملكرد ضعيف و هزينه‌هاي بالا در صنايع توليدي ما را شناسايي كرده و راه‌حل آن را ارائه دهد و در نتيجه از خروج منابع شغلي به شركت‌هاي توليدي بيگانه جلوگيري كند. هر يك از اين ابزارها در صورتي كه جداگانه استفاده شوند، تنها بخشي از هدف كاهش هزينه‌هاي كل و ارتقاء كيفيت را تأمين مي‌كنند، درحالي كه كاربرد اين ابزارها در كنار هم مجموعه‌اي قدرتمند از ابزارها را فراهم مي‌آورد كه مي‌توان با آنها بهره‌وري را افزايش داد، هزينه‌ها را كم كرد و كيفيت را ارتقا بخشيد. زمان تحويل را كاهش داد VA/VE يك روش طراحي قدرتمند است كه دانش و خلاقيت سازماني موجود را مهار كرده و منجر به توليد محصولات ابتكاري ممتاز با مطلوبيت منحصر به فرد از جانب مشتري بشود. روي هم رفته تكنيك‌هاي ناب شش‌سيگما و مهندسي ارزش (VA/VE)، ارزش مشتري را بوسيله بهينه كردن كيفيت، تحويل و هزينه‌ها، افزايش مي‌دهند.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

واژگان كليدي در مهندسي ارزش ... value

ارزش – بها - هزينه

 

 

ارزش (Value) :

اصطلاح ارزش براي مفاهيم مختلف كاربرد دارد و ممكن است با قيمت پولي و يا هزينه مورد سوء تعبير قرار گيرد . اگر يك محصول نيازهاي كامل يك خريدار را در ارتباط با آن محصول برآورده نكند ارزش آن محصول متناسب با قيمت آن نيست . ارزش يك محصول از ديدگاه فروشنده و خريدار متفاوت است و حتي ممكن است استفاده‌كننده‌هاي مختلف بين مفهوم آن اختلاف‌نظر داشته باشند ؛ به عنوان مثال ارزش يك پيچ‌‌گوشتي از ديد يك مكانيك با خانم خانه‌دار متفاوت است . به طور معمول هنگام بحث از ارزش هفت سطح متفاوت از ارزش وجود دارد :

1 - اقتصادي 2 - اخلاقي 3 - اجتماعي 4 - مذهبي 5 - قضائي 6 - زيبايي شناختي .

مهندسي ارزش معمولا مرتبط با ارزش اقتصادي است كه اين‌چنين تعريف مي‌شود :

كمترين هزينه براي فراهم كردن وظيفه-سرويس مورد‌نياز در زمان و مكان مطلوب و با كيفيت مورد نظر ؛ در ساده‌ترين شكل ارزش برابر است با بها تقسيم بر هزينه .

بها (Worth) :

در فرهنگ لغت ، بها اين چنين تعريف مي‌شود : ارزشِ چيزيست كه با كيفيت و يا اعتباري كه همراه خود دارد اندازه گيري مي‌شود ؛ به بيان ديگر كمترين هزينه‌اي كه به وسيله آن عملكرد اساسي يك جزء كاري قابل دسترسي است . بها متفاوت با هزينه (به عنوان كميتي در واحد زمان) است ؛ آناليز ارزش با شناسايي كاركرد محصول-خدمات و اندازه‌گيري قابل‌قبول بودن كاركرد آن براي استفاده‌كننده ادامه مي‌يابــد . اين عمل مي‌تواند با جمع آوري داده‌هاي آماري و اعتبارسنجي آن با پاسخگويي به سوالهاي زير از ديد مصــــــرف كننده حاصل گردد :

هزينه دستيابي به اين كاركرد با طراحي فعلي چه ميزان است ؟

به نظر شما با توجه به عملكرد اين كاركرد ، هزينه آن بايد به چه ميزان باشد؟

هزينه دستيابي به اين كاركرد ، اگر مورد جايگزين وجود داشته باشد چه مقدار است ؟

هزینه (Cost):

هزينه نيازمند تعيين دقيق است و عبارت است از مجموع نيروي انساني ، مواد ، نگهداري و هزينه‌هاي غير مستقيم موردنياز براي توليد يك محصول و نگهداري آن در طول عمر محصول است . به عبارت ديگر ، هزينه براي طول عمر يك محصول يا خدمات مدنظر است .

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • 11 ماه بعد...

مهندسي ارزش

 

مهندسي ارزش(Value Engineering)، تلاشي است سازمان يافته كه با هدف بررسي و تحليل تمام فعاليتهاي يك طرح، )از زمان شكل‌گيري تفكر اوليه تا مرحله طراحي و اجرا و سپس راه اندازي و بهره برداري( انجام مي شود و به عنوان يكي از كارآمدترين و مهم ترين روشهاي اقتصادي در عرصه فعاليتهاي مهندسي، شناخته شده است.

مهندسي ارزش در چهارچوب مديريت پروژه، ضمن اينكه به تمام اجزاي طرح توجه مي كند، هيچ بخشي از كار را قطعي و مسلم نمي داند. هدف مهندسي ارزش، زمان كمتر براي رسيدن به مرحله بهره برداري بدون افزودن بر هزينه ها يا كاستن از كيفيت كار است.

افزايش پيوسته هزينه هاي اجرايي و توسعه روز افزون فن آوري، حذف آن بخش از هزينه ها را كه نقشي در ارتقاي كيفيت ندارند و از لحاظ اجرايي نيز غير ضروري مي باشند، الزامي ساخته است. به كارگيري مهندسي ارزش در پروژه هاي اجرايي با توجه به پيچيدگي كارها به ويژه در طرحهاي بزرگ اجرايي، مي تواند به ابزار بي چون و چراي مديريت در كنترل هزينه ها تبديل شود. هدف اين روش، از ميان برداشتن يا اصلاح هر چيزي است كه موجب تحميل هزينه هاي غير ضروري مي شود، بدون آنكه آسيبي به كاركردهاي اصلي و اساسي طرح وارد آيد. مهندسي ارزش، مجموعه اي متشكل از چندين روش فني است كه با بازنگري و تحليل اجزاي كار، قادر خواهد بود، اجراي كامل طرح را با كمترين هزينه و زمان تحقق بخشد. هزينه طرح در اين مقوله نه فقط هزينه هاي طراحي و اجرا بلكه هزينه هاي مالكيت شامل بهره برداري، تعمير و نگهداري و هزينه هاي مصرف در سراسر دوره عمر مفيد طرح را نيز شامل مي شود. روشهاي مهندسي ارزش مي تواند موجب اصلاح و ارتقاي كيفيت فرايندهاي توليد صنعتي و انجام طراحي هاي جديد در هر مرحله از يك پروژه اجرايي گردد. برخلاف آنچه كه در صنايع توليدي مرسوم است و مي توان يك روش اصلاحي را همواره در مراحل بعدي توليد يك محصول خاص نيز اجرا كرد، در پروژه هاي ساختماني كه هر سازه داراي شرايط ويژه اي است، حدود به كارگيري يك روش اصلاحي مهندسي ارزش، محدود به همان پروژه است گذشته از اين، امكانات صرفه جويي در هزينه هاي يك پروژه اجرايي نيز در مراحل مختلف آن تفاوتهاي بسيار پيدا مي كند. با آنكه روش مهندسي ارزش را مي توان در تمام مراحل يك پروژه اجرايي به كارگرفت، بيشترين مزاياي آن زماني حاصل مي شود كه در نخستين مراحل برنامه ريزي و طراحي به كار گرفته شود. نوآوري و جنبه هاي كاربردي مهندسي ارزش، اين روش را از روشهاي سنتي و متعارف كاهش هزينه

 

ها، متمايز مي گرداند. روشهاي سنتي كاهش هزينه ها، عموماً از تجربيات گذشته، نگرشها و عاداتي كه جنبه تكرار به خود گرفته است، تبعيت مي كند و اثري از خلاقيت در آنها ديده نمي شود. مهندسي ارزش برعكس، اطلاعات، شناسايي عرصه هاي مشكل دار، پيشنهاد و تدوين روشها و طرحهاي ابتكاري، پرورش انديشه هاي نو و تلفيق همه جانبه ديدگاههايي را كه قرار است توصيه شود، مطرح مي سازد.

 

متن کامل مقاله را ازلینک زیر دریافت نمایید

 

دانلود کنید

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...