رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

کریستین بوبن، نویسنده نامدار ادبیات فرانسه در24 آوریل سال 1951 در شهر کروزو متولد شد. او ابتدا به تحصیل در رشته فلسفه و سپس در بخش روانی،پرستار بود وبه نویسندگی روی آورد و تا کنون بیش از ۳۰ اثر از او منتشر شده‌است.از حدود 1985 به عنوان نویسنده ای چیره دست شهرت یافت.

طبیعت،خلاء،روشنایی ،کودکی، عشق و تنهایی دستمایه خلق آثار اوست. آثار بوبن مانند زنجیر به هم پیوسته‌اند، هر یک تصویر دیگری را روشن ساخته ودر کنار هم، تابلوی زندگی و افکار نویسنده را شکل می‌دهند. برای او تجربه‌های ساده زندگی ـ کودکی، عشق، تنهایی ـ دستمایه خلق آثاری عاشقانه‌است. بوبن بیش از آن که به مضامین و کلمات اهمیت دهد، به آوا و لحن کلام می‌پردازد؛ با این حال نوشته‌های او سرشار از اندیشه‌اند. اندیشه‌ای که از زندگی عاشقانه اش و از عشقش به زندگی سرچشمه می‌گیرد. برای بوبن نوشتن، سراییدنِ آواهاست.

264.jpg

  • Like 3
لینک به دیدگاه

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، ترجمه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نشر آشیان

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، ترجمه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، ۱۹۹۰، ترجمه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، انتشارات دارینوش

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، ترجمه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، نشر ماه ریز

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
(دیوانه وار)، ترجمه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نشر چشمه-
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
نشر آشیان

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، ترجمه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، انتشارات طرح نو

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، ترجمه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، انشارات اجتماع

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، ترجمه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، نشر مشکی

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، کلامهای بیدار و چیده شده به دست لیدی داتاس، ترجمه
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
، نشر آگاه

  • Like 3
لینک به دیدگاه

*بر سر مزار پدرم رفتم.تجربه ای شگفت بود.در رؤیا گام بر می داشتم.به گوری رسیدم که عبور از آن امکان پذیر نبود.خود را آماده کرده بودم تا کسی راببینم، اما کسی آنجا نبود.من و حجم ِ تُهی ِ گورستان.

 

*پدرم مُرد، در حالی که لبخند بر لب داشت.مرگ نتوانسته بود لبخندِ قشنگِ او را با خود ببرد.

  • Like 3
لینک به دیدگاه

باید تمام توان را برای آزاد کردن خود از گذشته به کار برد، باید همچون مادری به دیروز نگریست، که هر چند هنوز چهره اش از رنج جدایی منقبض است، از آن چه به انجام رسانیده خشنود است .

 

عشق ورزیدن، بر زبان آوردن آن است. عشق یعنی خواندن کتاب دل دیگری، تا آن را همانگونه که می ستانیم، هدیه کنیم.

 

 

بزرگترین هنر، هنر گفتگوست. آنانی که عاشق درخشیدن هستند به آن گوش نمی سپارند. حرف زدن، به راستی دوست داشتن است و دوست داشتن به راستی درخشیدن نیست، سوختن است

 

  • Like 3
لینک به دیدگاه

اگر دوستم نداری،من دوستت دارم و اگر دوستت دارم،مواظب خودت باش.

اشباح درون کتاب ها را بسیار دوست دارم.هیچکس نمیتواند مرا آغوش آنها بیرون بیاورد.

ما ابله هایی هستیم که اندک تمجیدی خوشحالمان می کند.

آنچه را به من میدهند،میگیرم و آنچه را از من می گیرند،دیگر نمیخواهم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

دیروز قفس،امروز آسمان.....در حال پیشرفتم.

برای آنکه چیزی به پایان برسد باید چیز دیگری آغاز شود و آغازها را نمیتوان تشخیص داد.

فقط به هنگام عاشقی میتوان آدم ها را شناخت.

آدم های کمی قادرند به دیوانگی خودشان بخندند.

دنیا میتواند به همین سادگی باشد:شکل چهارگوشی از آسمان که در رختخواب از پنجره دیده میشود.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

تو و من و هر آنکش که با شوق زندگی زاده می شود می کوشیم به مرزهای وجود خود برسیم نه فقط از راه شناخت که تمنای ما زیستن این تجربه است.

باید تمام توان را برای آزاد کردن خود از گذشته به کار برد، باید همچون مادری به دیروز نگریست، که هر چند هنوز چهره اش از رنج جدایی منقبض است، از آن چه به انجام رسانیده خشنود است.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

اگر خورشید، گرما، رنگین کمان را می پذیرم، باید تندر را نیز بپذیرم و توفان را و باران را، تلاش می کردم، اما احساس می کردم در درونم چیزهای مهمی می میرند.

قلب نقشه گنجی است که می گسترانیم و با صدای بلند می خوانیم، هر کس مکتوبی است که با زبانی بیگانه، تحریر شده است.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

او عشقش را به اشباح نمی بخشد. چون آنها هنوز از مردگان نیستند. چون آنها زنده اند تا وقتی تخته بند دلواپسی های خویشند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 4 سال بعد...

زندگی، مانند جریان آب یك رودخانه است

 

 

اسراری در این سوی زندگی وجود دارند و اسراری در آن سو. همه جا پُر از اسرار است؛ بهتر آنكه اسرار را پذیرا باشیم و چیزی نپرسیم.

 

 

زندگی، هدیه‌ای‌ست كه من، هر بامداد كه از خواب برمی‌خیزم، روبان‌های دُور آن را به آرامی باز می‌كنم.

لینک به دیدگاه

به باور من، هیچ چیز را نباید نادیده گرفت.

 

 

آدم فقط چیزهایی را به دیگران می‌دهد كه خودش دوست دارد.

 

 

در جایی كه فقط یك دیوانه وجود دارد، همه بی‌گمان می‌دانند كه دیوانه نیستند.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...