Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 دی، ۱۳۸۹ بدن انسان: شكل بدن انسان،منحصر به فرد بودن آن و هویت تشكیل یافته آن از بخشهای متمایز،به انسان اولین قانون تركیب را آموخته است:وحدت در عین گوناگونی.استفاده از بدن انسان در طراحی چه آگاهانه باشد یا نه،بخشی اساسی از تمام تمدنهای معماری،بدون توجه به دوره و زمان آنها را تشكیل می دهد. استخوان بندی: ایده اسكلت به عنوان سازه باربر بدن،حتی در ابتدایی ترین كلبه های ساخت بشر مشاهده می شود،كه با استفاده از شاخه های درختان ساخته و سپس با پوششی از پوست حیوانات و بوته های كوچك پوشانیده می شدند.نه تنها سازه چوبی قابلیت ایجاد این رابطه بین كالبد باربر و پوسته خارجی را دارد،بلكه این رابطه دوگانه از زمانی كه شروع به استفاده از فولاد و بتن مسلح در مصالح ساختمانی شد معنی تازه ای یافته است. حیوانات: استفاده از خصوصیات بدن حیوانات در بسیاری از تمدنهای بشری،این قابلیت را برای معماران ایجاد كرده است تا از تقلیدی سمبلیك برای ایجاد ارتباط بین ایده های خود و ایجاد ارزشهای جامع استفاده كنند.صفات مشخصه هر حیوان و هر كدام از اعضای بدن آنها(بال،پنجه،منقار و...) در ساخت بناها به منظور دستیابی به قدرت جادویی استفاده می شده است. از نمونه های استفاده شده فرمهای بدن حیوانات در معماری می توان از فرم دفاعی بدن لاكپشت،فرم سیال و آزاد بدن پرندگان و فرمهای محاطی حلزون نام برد. كوهها: گفته می شود" برای آنها كه رویاهایشان برخاسته از طبیعت است،حتی كوچكترین تپه منبعی از الهام است" ستایش كوهها به عنوان نقاط عطف جهان،الهام بخش تمایل سركوب ناپذیر انسان برای ساخت كوههای نمادین همانند زیگوراتها،هرمها و معابد و به همان شیوه در عصر امروز،آسمان خراشها و سازه ساختمانهای مسكونی كه از منظر اطراف خود تبعیت می كنند،شمرده می شود. كریستال: در آشوب سنگهای بی فرم،زمین گنج خود(كریستالها) را پنهان كرده است.اینجاست كه طبیعت آشكارا قصد دارد به انسان نظم،وضوح و اطاعت از قوانین آفرینش و تكامل را بیاموزد. شاخه: انشعاب جزیی از طبیعت درخت است كه به انسان ایده رشد و تكثیر را می آموزد.انشعاب مظهر ایجاد است، تولید مثلی كه در مقطع زمانی خاص از رشد خود در طبیعت دو برابر می شود،دقیقا عكس آنچه در مورد جریان آب اتفاق می افتد مادامی كه حركت رو به جلوی آن،شاخه های جدا شده از سرچشمه را به هم پیوند می دهد.انشعاب به انسان قدرت تكرار را می آموزد.دنباله ای از تنه،شاخه ها،سربرگها،برگها و ... قانونی مشابه نظم حاكم بر معماری را به نمایش می گذارد. درخت: درخت در بسیاری از فرهنگها سمبلی از كل عالم،پیدایش و تكامل آن است.همینطور رشد عمودی آن،درخت را به مظهری انسانی تبدیل می كند،سنبلی از آنچه آن را مقیاسی از كل جهان می دانیم.اولین بار قانون "treeness"توسط رایت در یكی از سخنرانیهای اولیه اش مطرح شده است. گل آذین(inflorscene) گل آذین نحوه استقرار گلها بر روی شاخه به عنوان محوری عمودی است. گل آذین سیستمی انشعابی دارد. در طول تاریخ،تقریبا تمام سیستمهای استقرار گل آذین،معادلی در معماری بناها و به همان میزان در تزیینات یافته اند. گلها: مدلهای مركزگرای گلها نه تنها به معماران ایده های بی پایانی از فرمهای تزیینی را می دهد،بلكه اصول توزیعی و ارگانیسم های طبیعی شكل گرفته براساس محوری عمودی و با فرمهای متنوعی از ساختارهای لایه ای هم پوشاننده،آرایشی از چیدمان گلبرگها حول یك محور مركزی و گسترش عمودی آن از یك نقطه را به نمایش می گذارد. و در آخرآنكه ما باید درك و آگاهی خود از طبیعت را با توجهی محتاطانه و از طریق تحقیقات و مطالعات دقیق برای دستیابی به بالاترین درجه كارایی،اندیشمندانه سازیم.تا كنون بیشتر توجه انسان به طبیعت رویكردی احسلسی و شهودی بوده است اما در حال حاضر روش و شیوه ای متفاوت در نگاه به طبیعت باید اتخاذ كرد 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده