Amin 6457 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آذر، ۱۳۸۸ فیلسوفان یونانی دوست داشتند درباره تمساحی سخن بگویند که کودکی را از مادرش می رباید. تمساح:می توانم کودکت را بخورم ؟ پاسخ درست بده تا کودک را سالم به تو برگردانم . مادر :ای وای ! می خواهی کودکم را بخوری. تمساح:چه باید بکنم ؟ اگر کودک را به تو برگردانم تو سخن نادرست گفته ای.من باید او را خورده باشم....که این طور, پس او را برنخواهم گرداند. مادر:تو باید این کار را بکنی.اگر کودکم را بخوری , من سخن درست گفته ام و تو باید او را پس دهی . تمساح بیچاره آن قدر دو دل بود که کودک را رها کرد.مادر کودک را قاپید و در رفت. تمساح : لعنت بر این بخت و اقبال.ای کاش گفته بود من باید کودک را پس می دادم (در ان صورت) غذای لذیذی خورده بودم . این داستان نمونه ای از پارادوکس ریاضیات و علوم بود . 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده