pashaa 3249 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 آذر، ۱۳۸۹ روزی چهار مرد و یک زن کاتولیک در باری ، مشغول نوشیدن قهوه بودند. یکی از مردها گفت : من پسری دارم که کشیش است. هرجا که میرود مردم او را "پدر" خطاب میکنند. مرد دوم گفت : من هم پسری دارم که اسقف است و وقتی جایی میرود مردم به او میگویند " سرورم"! مرد سوم گفت " پسر من کاردینال است و وقتی وارد جایی میشود مردم میگویند او را "عالیجناب" صدا میکنند. مرد چهارم گفت : پسر من پاپ است و وقتی جایی میرود او را "قدیس بزرگ" خطاب میکنند! زن حاضر در جمع نگاهی به مردان کرد و گفت : من یک دختر دارم. 178 سانت قدش است ، بسیار خوش هیکل ، دور کمرش 61، دور باسنش 92 سانت ، با موهای بلوند و چشمهای روشن . وقتی وارد جایی میشود همه میگویند : "وای ! خدای من ! " 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده