رفتن به مطلب

مشاعره با اشعار حافظ


surgun

ارسال های توصیه شده

دی میشدگفتم صنماعهدبه جای ار

گفتاغلطی خواجه دراین عهدوفانیست!

 

ببخشید تو مصراع اول بین میشد و گفتم (واو )تایپ نشده ودر وزن شعر مشکل ایجاد میکند

 

سپاسگذارم

  • Like 1
لینک به دیدگاه

دل خسته ام از اينجا

از آدماي دنيا

همين امروز و فردا

دل مي زنم به دريا :icon_gol:

----------------------------------------------

 

در نگاهم خيره گرديدي

تا بداني درد جانكاهم

چشم خود بستم به آرامي

تا نداني من چه مي خواهم

دل تو را مي خواست اما

آرزويش را نهان كردم

سرفرازش با زبان كردم

با غرور زنده ام گفتم:در جهان چيزي نميخواهم

رفتي و با خويش مي گفتي:عاشق مغرور

دل چه مي خواهد

لب چه مي گويد

:ws37:

  • Like 2
لینک به دیدگاه
دل ربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش

 

 

شراب و عیش نهان چیست کار بی ‌بنیاد

 

زدیم بر صف رندان و هر چه بادا باد

  • Like 2
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
×
×
  • اضافه کردن...