ساره ردایی 108 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 آذر، ۱۳۸۹ ترس داشتن : این احساس را هر کسی دارد و از هزاران شرایط مختلف بوجود می آید . چند روز گذشته ما بعنوان اولین فامیل رفتیم برروی مشهور ترین پیست یخ در Brunner Weihers. در وسط این بزرگترین پیست یخ ناگهان ترک خورد و ما در همان لحظه احساس ترس کردیم و گفتیم اگر یخ می شکست چه می شد ؟ من کودکم را هر روز صبح می آورم بطرف سرویس مدرسه و هنوز هوا نیمه روشن است سه اتوبوس دیگر در همان اطراف نگهداشتند و اگر در همان لحظه ماشین سواری گذر کند و در من ترس ایجاد میشود که چه اتفاقی برای تمام کودکان و کودک من خواهد افتاد آیا آنها سالم به مقصد می رسند ؟ در چند روزپبش من در جلوی یک سوپر مارکت با ماشین پارک کرده بودم که بروم خرید که ناگهان چشمم به یک سایه شخصی افتاد که از پشت نردها در محل پارگینگ ایستاده بود و به اطرافش نگاه می کرد که ناگهان ترس در من ایجاد شد که اگر من دراین نزدیگی زندگی می کردم چه اتفاقی برایم روخ می داد کسی به کمکم می آمد یا نه؟ من ازاینکه یح بشکند وحشت دارم . من از اینکه کودکم در تصادف مجروح شود وحشت دارم . یک روزی که پیر بشوم ترس دارم که به خانه سالمندان بایستی بروم . اینها ترسهای من هستند و خیلی بیشتر که هنوز من نام نبردم . این ترسها روزانه با من هستند و چگونه میتوانم با آنها برخورد بکنم . الف – ترس چه معنی دارد ؟ هر کس از ما ترس دارد و درهرشرایطی بوجود می آید . لغت Angst"ترس" از هندوژرمنی anghu"beengend- به زحمت قورت دادن که ترس بوجود می آید. Angustus= die Enge-und angor= ترس چیزی نیست که فقط درقسمت" سر" ما اتفاق بی افتد ترس در تمام بدن ما قرار دارد وقتی که ما درشرایط تهدید قرار بگیریم مردمکهای چشم مان گشاد می شوند شنیدن ناگهان حساس می شود . تنش در ماهیچه ها بالامی رود و انرژی زیادی آماده می شود . قلب ما طپش پیدا می کند و سریع فشار خون با لا می رود و ما تند تند اشتباه تنفس می کنم . بعضی ها شروع به عرق ریختن و لغزش می کنند . بعضی وقتها من از ترس فلج می شوم . از کجا ترس آمده ؟ از زمانی که انسانها وجود دارند احساس ترس هم وجود دارد . قبلا" شکارکردن خرسها خطر ناک بود و ترس در انسانها بوجود می آورد. ویا ترس از یک زمستان سخت و با سرما و یخ بندان برای آنهایکه خیلی تجربه نداشتند . یا ترس از جنگ . امروزه ترسهای ما نامفهم شده است : ترس در نزد نوجوانان که اورا در محیط دوستانه می توانند قبول بکنند. چونکه موبایلش جدید نیست یا لباسش از دور خارج است . ترس در نزد بزرگسالان که اگر اعتراض به رئیس بکنند بطور دقیق نمی دانند که آیا آنها را اخراج بکند. و دیگری در این فکراست که اگر من اشتباهی بکنم مرا عوض خواهند کرد . این ترس در رابطه زنان و مردان است که برای هم دیگر بطور کافی فعال نباشند ترس از اینکه یکی از آنها با کسی دیگر آشنا بشود و خانواده را ترک کند. ما بخاطر همین همیشه ترس داریم برای خیلی از ما این پیش می آید : من بعنوان یک انسان بزرگسال بایستی بدانم که چه می خواهم ، برایم بایستی معلوم و مشخص شود و همزمان بایستی خودم را با آماده کنم که به انسانهای دیگر بتوانم تطبیق بدهم . و یا حتی بپذیرم که من در مورد کارم توانا هستم اینطور می توانم در جمع دوستانم باشم و با یک دیگر زندگی مشترک بکنیم. شما به این خواسته ها چگونه حدس می زنید که انتظارات در واقع در مقابل هم قرار دارند یکی را بهتر می توانم و دیگری را کمتر، یک خولسته را به سختی می توانم و خواسته دیگری مرا در تگنا می گذارد . وهمین در من ایجاد ترس میکند . ترس سالم و ترس بیمارگونه در ابتدا برای یاد آوری : ترسی که مرا هوشیار و با احتیاط می کند اساسا" این یک ترس سالم است. زندگی من که در خطر است این ترس سالم مرا از آن حفظ می کند . او بما کمک می کند که کودکانمان را از خطر حفاظت بکنیم . این ترس یک احساس مهم است . در کنار آن ترسهایی که بیمار گونه هستند ، ترس بیمار گونه اینگونه هستند : در این مورد اگر ترس در شما ایجاد شد بدون هیچ علت قابل تشخیصی وجود داشت . خیلی از انسانها امروز با آن برخورد می کنند هرکسی که با این ترسها بقول معروف گره خورده نیاز به کمک دیگران دارد . او بایستی نزد پزشک برود و یا روانشناس قابل اعتماد خودش . 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده