Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۸۹ دكتر آرمين محسن دانشگر فارغ التحصيل دانشكده معماري وين – اتريش و داراي مدرك دكتراي معماري و مدرس فعلي دانشكده معماري وين .و استاد مهمان در دانشكده هاي لندن – نيويورك و هنگ و كنگ. دكتر رامين محسن دانشگر مهمان 2 روزه در شهر مشهد بود. شهري كه از فقر هميشگي سخنراني هايي اين چنيني به خاطر دوري از پايتخت نشينان رنج مي برد. در روز اول حضور ايشان مهمان سازمانهاي گردشگري و ميراث فرهنگي بودند كه با پي گيري هاي فراوان ايشان مهمان چند ساعته دانشكده معماري آزاد مشهد بودند. در بدو ورود به دانشكده ايشان طالب ديدن پروژه هايي از نوع سايبر اسپيس در بين پروژه هاي دانشجويي بودند و بازديدي كه از كارهاي آرشيو دانشكده داشتند . عمده پروژه هاي مورد بازديد دكتر دانشگرپروژه هاي طرح 6 و طرح 7 دانشكده بود. سخنراني و معرفي تعدادي از پروژه هاي دكتر دانشگر به سالن آمفي تاتر كشيده شد وماجرا ها آغاز شد. متن زير گزارشي هر چند كوتاه ولي در حد توان كامل در مورد سخنرايي هاي دكتر دانشگر است: موضوع از يك خط ساده شد. همه مي دانيم كه يك خط از بي نهايت نقطه تشكيل شده است . اما اين نقاط چيست .؟كسي تا به حال توانسته يك نقطه را تعريف كند؟ بعد از بررسي هاي نقاط به يك نقطه مي رسيم كه آن همان آفريدگار هستي است!! يعني منشا نقاط – خط –سطح – صفحه – فرم و ..... خداست. وي مدعي بود كه به گوشه اي از اين نور ازلي پي برده است . بعد به بيان چند نمونه كار پرداخت: نمونه سقفهاي طراحي شده بر روي خانه هاي شهر وين : به خاطر همانندي خانه هاي ساخته شده در 150 سال پيش( اولين پرواز برادران رايت) و خانه هاي ساخته شده جديد و به خاطر احترام به معماري گذشته شهر به طراحي سقفهايي براي خانه هاي جديد پرداخته شده است كه اين همانندي را از بين ببرد. اين سقفها در خانهاي شهر وين به زودي به اتمام مي رسند. كارخانه كوكاكولا: به خاطر پرهيز از اضافه كردن عناصر الحاقي به بنا براي شاخص كردن ساختمان كوكاكولا استفاده از آيكن كوكاكولا به دي فرم كردن آن تحت نيروها و ديتاهايي به فرمي براي ساختمان كوكاكولا مي رسيم كه نه تنها معماران بلكه افراد عادي نيز از اين ساختمان تعبير به ساختمان كوكاكولا مي كنند. پروژه سيتي سنتر تهران: به كارفرمايي شهرداري تهران ( يا شوراي شهر) در تقاطع همت و رسالت. ايده: قاليچه پرنده+ گرد باد ..... جذب كنندگي زياد پروژه به خاطر ايده خاص آن و جذب توريستهاي اروپايي و اعراب حاشيه خليج فارس. سفارت ايران در وين اتريش: استفاده از گره اسلامي نه به صورت مرسوم آن. و دي فرم كردن آن تحت نيروها و ديتاهايي خاص! و استفاده از آسمان باز در طرح. 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۳ دكتر آرمين محسن دانشگر فارغ التحصيل دانشكده معماري وين – اتريش و داراي مدرك دكتراي معماري و مدرس فعلي دانشكده معماري وين .و استاد مهمان در دانشكده هاي لندن – نيويورك و هنگ و كنگ. دكتر رامين محسن دانشگر مهمان 2 روزه در شهر مشهد بود. شهري كه از فقر هميشگي سخنراني هايي اين چنيني به خاطر دوري از پايتخت نشينان رنج مي برد. در روز اول حضور ايشان مهمان سازمانهاي گردشگري و ميراث فرهنگي بودند كه با پي گيري هاي فراوان ايشان مهمان چند ساعته دانشكده معماري آزاد مشهد بودند. در بدو ورود به دانشكده ايشان طالب ديدن پروژه هايي از نوع سايبر اسپيس در بين پروژه هاي دانشجويي بودند و بازديدي كه از كارهاي آرشيو دانشكده داشتند . عمده پروژه هاي مورد بازديد دكتر دانشگرپروژه هاي طرح 6 و طرح 7 دانشكده بود. سخنراني و معرفي تعدادي از پروژه هاي دكتر دانشگر به سالن آمفي تاتر كشيده شد وماجرا ها آغاز شد. متن زير گزارشي هر چند كوتاه ولي در حد توان كامل در مورد سخنرايي هاي دكتر دانشگر است: موضوع از يك خط ساده شد. همه مي دانيم كه يك خط از بي نهايت نقطه تشكيل شده است . اما اين نقاط چيست .؟كسي تا به حال توانسته يك نقطه را تعريف كند؟ بعد از بررسي هاي نقاط به يك نقطه مي رسيم كه آن همان آفريدگار هستي است!! يعني منشا نقاط – خط –سطح – صفحه – فرم و ..... خداست. وي مدعي بود كه به گوشه اي از اين نور ازلي پي برده است . پرده اول: اتریش؛ دانشگر را مثل بسیاری از ایرانیان دیگر خارج از کشور، شناختیم؛ زمانی که شبکه یک، مهاجران موفق در خارجه را معرفی می کرد. البته وی در دهه نود به اتریش مهاجرت کرده بود. اما برای آنکه دستاوردهایش دیده شود، تا سال 2005 صبر کرد. دانشگر تا این سال، در دانشگاه های لندن، هنگ کنگ و نیویورک تدریس کرده بود... ضمن آنکه دانشگاه فنی وین، خانه وی محسوب می شد: جایی که در آن تحصیل و تدریس کرده بود. رده دوم: ایران؛ دانشگر از سال 1384، سفرهای متعددی به ایران داشت؛ وی در جمع دانشگاهیان مشهد، تبریز، همدان، قزوین و... به طور خلاصه به بیان ایده های خود پرداخت. تشکل های مدیریت شهری در شهرهای مختلف نظیر تهران و بروجرد هم در جریان دیدگاه های معمارانه وی قرار گرفتند... مجلات و سایت های معماری در مورد آثار او نوشتند و تصویر او "کاور" شد. برنامه های دانشگر در ایران، اگرچه نام وی را بیش از پیش، به عنوان "یک معمار ایرانی با مقیاس بین المللی" بر سر زبان ها انداخت، اما دو دیدگاه مختلف را در مورد شخصیت حرفه ای وی رقم زد: دیدگاه اول، دانشگر را فردی فعال، با روابط عمومی بالا و مقبولیت جهانی معرفی کرد که پیشنهادات نابی برای معماری ایران به ارمغان آورده است؛ پیشنهاداتی که با روند جاری پروژه های مهم ایرانی، سنخیت نداشت. توضیح اینکه الگوی معماری معاصر، در تئوری از شعار آرمانگرایانه "تلفیق سنت غنی ایرانی" و "فناوری مدرن" تبعیت می کرد و در عمل، استعاره ای بود "عین به عین" از موتیوهای گذشته بر پایه فناوری سازه ای روز. پاویون ایران در اکسپو 2010 شانگهای، اثر "کانون آگهی و تبلیغات طرح امروز" نشان می دهد که این سنت همچنان با قوت، باقی است. ...اما دانشگر با تیزهوشی، آرایه ها را از دیوارها و کوچه ها برداشت می کرد تا با فوت کوزه گرانه خود، رنگ و بویی مطابق روز دنیا به آنها بدهد. ...این به مذاق خیلی ها خوش نمی آمد؛ دانشگر نمی دانست آنجا که بمانند مجری برنامه زنده تلویزیونی، بساط لپ تاپ خود را می گستراند و نمایشی شعبده بازانه از در هم تنیدگی، تداخل و برخورد خطوط و صفحات را در مقابل چشم های مبهوت و پرسشگر دانشجویان و مدیران شهری را همراه با بیان شیوا – اما از نظر فنی مبهم و سربسته - ارائه می داد، بسیاری از همان تماشاگران، او را متهم به اغواءگری و پرورش هذیانات ذهنی خواهندکرد. دانشگر بر روی مجله نقش نو - 1386دانشگر، پیشنهادات طراحی بسیاری برای شهرهای گوناگون ایران، نظیر بروجرد، تهران، خرمشهر، اهواز و... تجویز کرد، وی هیچگاه دغدغه ترکیب سنت و مدرنیته را نداشت؛ اما طرح های وی برای ایران - به واسطه ته مایه های نوستالژیک ذهنی و روش کاری منحصر بفردش - ترجمانی نو از آنچه که در فضای معماری ایران، به هنر تلفیق شناخته می شود، را به دست می داد. ظاهرا این کافی نبود؛ بسیاری از مدیران شهری و دست اندرکاران پروژه های مهم، علیرغم اینکه نتوانستند اشکال عمده ای در ادبیات طرح های وی نسبت به مفاهیم و ارزش های بومی بیابند، هیچگاه جسارت اعتماد به دیدگاه های او را نیافتند... ضمنا کارهای میرمیران همچنان الگوی ایرانی پرطرفدارتری برای دانشجویان بود. پرده سوم: اروپا- آسیا؛ بر خلاف آنچه که در شهرها بر دانشگر گذشت، و علیرغم آنچه که به نظر می رسید، فضای مناسب تری در در فضای مدیریتی سطوح ملی، دولتی و بین المللی، در انتظار دانشگر بود: رزومه مهندسین مشاور دانشگر نشان می دهد که بسیاری از شهرهای اروپایی و آسیایی میزبان طرح های این آرشیتکت پیشروی ایرانی هستند. ضمن اینکه در همان بحبوحه سال 2006 که دانشگر سعی داشت در نشست های تخصصی که به افتخار او در ایران برگزار می شدند، نبوغ خود را به هموطنان خود بقبولاند، برنده جایزه معماری و طراحی محیطی اتریش شد. برخلاف جریان ملموس معماری پروژه های دولتی درون مرزی، دانشگر نسل جدیدی از آثار ایرانی، با رنگ و بویی که سلایق ایرانی و غیر ایرانی را به وجد آورد، ارائه داده است. البته بخشی از چهره ملی با مقیاس بین المللی را بایستی مدیون رویکرد "خرق عادت گونه دیپلمات های ایرانی" در عرصه های غیر بومی دانست. مهندسین مشاور دانشگر، به غیر وین، هم اکنون، دفاتری در لندن، مونیخ، استکهلم و کوالالامپور دایر کرده است. پرده چهارم: لندن؛این سه چهار سال اخیر را دانشگر با رویه متفاوتی جلو رفته است. بعد از کوران خبری پیرامون دانشگر، در سال های 84 و 85، وی به خوبی درک کرده است که فضای رسانه ای در معماری ایران، بیش از آنکه سازنده باشد، تخریبگر است. بخصوص که بسیاری از همکاران "ایران نشین" او، می پنداشتند که: دیر آمده و می خواهد که زود کارش راه بیفتد. البته این موضوع مانع از پیشرفت فنی و حرفه ای دانشگر نشده است. حجم کارهای این چند ساله اخیر وی مؤید این گفتار است. تا آنکه در ابتدای ماه جاری میلادی، نام وی بار دیگر بر سر زبان ها افتاد. این بار رسانه های بریتانیایی، سراغ او رفتند. ماجرا، تکراری بود: ساختاری جدید در بافتی تاریخی. داستان از این قرار بود که اعتراض یک شهروند لندنی نسبت به عملکرد شورای محلی کینزینگتون و چلسی (جایی که سفارت جدید ایران در لندن قرار است در آنجا ساخته شود) که زمان کمی را برای "ارزشیابی محلی طرح توسط اهالی" در نظر گرفته بود، برای حکمیت، نزد چارلز، شاهزاده ای که سابقه حفاظت از میراث تاریخی انگلستان را دارد، برده شد. البته این مقام بریتانیایی، تاکنون در این باره، موضعی اتخاذ نکرده است؛ چه بسا برای اینکه اظهار نظر در اینباره، چیزی فراتر از یک اعتراض نسبت به حفظ آثار تاریخی است و نیاز به رایزنی های دیپلماتیک دارد. گاردین، از قول اهالی، آن را فاجعه ای دانست که منطقه را زشت و بد نما می کند. رابرت بوث، نویسنده این مقاله که پیش از این در نشریات "ساندی تایمز" و "طراحی ساختمان" قلم می زده است، با ارزیابی مناسبات میان تهران و لندن، مدعی شد که رویکردهای اصلی در فرایند این پروژه، بیشتر سیاسی است تا معمارانه. بوث در این گزارش، جویای دیدگاه مسؤلان شهری لندن پیرامون این اثر نیز شده است. اما در نهایت، خود نویسنده، تندترین مواضع را اتخاذ کرد بی آنکه حتی رأی یک آرشیتکت صاحبنظر را در یادداشت آورده باشد. گاردین –چاپ لندن- روزنامه ای خصوصی و نزدیک به لیبرال دموکرات ها (حزب سیاسی اقلیت در دولت کنونی) است. بی بی سی، میل آنلاین و چندین نشریه دیگر نیز، با مواضعی مشابه –اما تندروی کمتر-، ماجرا را نقل کردند. در پایان، گاردین، با درج یادداشتی کوتاه که خلاصه همان مقاله اول بود، سعی کرد تا جریان را از تازگی نیندازد. این نشریه همچنین زمان رسیدگی شورای محلی کینزینگتون و چلسی به مسئله را اوایل ماه سپتامبر سال جاری –یعنی حدود یک ماه دیگر- اعلام کرد. پرده پنجم: دانشگر؛ به وین برمی گردیم... جایی که دانشگر، نگران –اما صبور- به انتظار فرجام طرحش نشسته است. وی بدون توجه به حاشیه ها، با طرح این موضوع که طرح هایش در وین – که شهری تاریخی است - بارها مورد قبول و به اجرا درآمده است، بی توجهی به بافت اطراف سایت را رد می کند. به اعتراف گاردین، دانشگر به منظور پایدار ساختن طرح، آن را با همراهی باتل مک کارتی -مهندس انگلیسی متخصص در محیط زیست- تهیه کرده است. جای یادآوری است که هنس هولین، معمار مشهور اتریشی در طرح معروف خود، هاس هاوس، با مسئله مشابه روبرو شده بود: سایت مربوط به این ساختمان تجاری، نزدیک به کلیسای جامع سن استفن قرار داشت. اما در نهایت، اثر پست مدرنیستی معمار که تضاد مشهودی با محیط پیرامون خود داشت، ساخته شد و مورد استقبال قرار گرفت. ساگرادا فمیلیا، شاهکار آنتونی گادی نیز، این روزها محل جدل شهروندان و مدیران شهری بارسلونا، پیرامون عبور و یا عدم عبور مترو از پیرامون آن است. پرده ششم: لندن، سفارت قریب الاحداث ایران؛ اکتفا به اثر سفارت ایران در لندن، برای تحلیل این اثر و یا خود معمار، عجولانه به نظر می رسد؛ با مطالعه ایده های گذشته دانشگر و نظریاتی که پیش از این، وی آنها را بی پروا مطرح می نمود، شناخت کار به تدقیق کافی خواهد رسید. دانشگر به اقتضای زمانه، جغرافیای ممکن برای معماری را جایی در همپوشانی جهان مادی و مجازی می داند. وی در شناخت مجاز، اضافه می کند که به زعم او، مجاز نه تنها با حقیقت متضاد نیست، بلکه بخشی از آن را نیز تشکیل می دهد. در تفکر دانشگر، دنیای مجاز از ذهنیت پویا و شاعرانه انسانی آغاز می شود و تا کرانه های انفورماتیک ادامه می یابد. غایت ایده آل برای معماری دانشگر، آنجاست که بتواند پای کائنات دنیای مجازیش را به طبیعت باز کند. ایده دیگر دانشگر، اعتماد به نوستالژی هایش است؛ هر آنچه که از کودکی ها و خرده های فرهنگی با خود برداشته است. این حس به او کمک می کند تا برای کاری جدید، به دنبال آشنایی در فضای فیزیکی می گردد که مابه ازایی دوست داشتنی –هرچند انتزاعی- در پس ذهن او داشته باشد. مرحله بعدی اش را به خوبی فرا گرفته است: خط ها را کنار هم در فضا می چیند تا با تقاطع سطوح، موجودی آشنا را –توأم با منطقی فضایی و معمارانه- پدید آورد. ایده اول مطروحه درباره دانشگر، در زمان کنونی، قابل ارزیابی و کنترل به نظر نمی رسد تا بر اساس آن، بتوان پایبندی معمار را به ادعایش سنجید. اما پیشنهاد دوم دانشگر، به سبب پراگماتیک بودنش، قابل تأمل است. کمتر معماری ایرانی در عصر معاصر، شهامت و توان تبیین شیوه معماری خود را داشته است؛ البته این معضل، ریشه مهمتری دارد: اینکه ادبیات پر تعارف و شاعرانگی افراط گونه ای در فضای گفتمان فعلی معماری ما جریان دارد. تغزل پیرامون سنت، شفافیت و مفاهیمی از این دست، ما را به اعتیاد کشانده است. این جسارت، تبعاتی را نیز به دنبال دارد؛ در ادبیات معماری ما، بسیاری، عملگرایی را توجیهی تخصصی برای فرایند های فرمالیستی می دانند. فرمالیسم یا صورت گرایی، اگرچه پیروان ناخودآگاه زیادی در ایران دارد، اما هیچکس حاضر به قبول این برچسب نیست. البته دانشگر، زیرک تر از آن است که در دام انتقاداتی اینچنین بیفتد. بیان شیوا، ظرافت های خلاقانه، استقامت بر روش طراحی خود و فعالیت های دانشگاهی، به وی شخصیتی دارای تئوری و اندیشه در عرصه بین المللی بخشیده است. در طرح سفارت ایران در لندن، اگرچه ادعای دانشگر برای تحقیق در ردپاهای تاریخی محیط، قابل اثبات نیست، اما نمی توان ایراد قابل ملاحظه ای به آن وارد کرد. از نظر خطوط بصری نماهای شهری، احجام رنگها و خط آسمان، همچنین محورهای مؤثر در محیط، نافرمانی مخاطره آمیزی دیده نمی شود؛ جز بخش گالری که بسیار مورد علاقه وی و مورد انتقاد رسانه ها است. این حجم که منفک از کلیت بنای سفارت است، تطابق خود را در محیط، زیر سایه کالبد اصلی اثر، می جوید؛ وگرنه به خودی خود، تعلقی به بافت ندارد. دانشگر، علاقه خود را به تمایز این بخش، با تهیه رندر دید در شب مجموعه نیز نشان می دهد. گالری در شب، با نورهایی، به رنگ زرد در می آید؛ تا آنجا که بسیاری رنگ واقعی دیواره های بخش نمایشگاهی سفارت را زرد می پندارند. طرح شرکت نورد و لوله اهواز: به رفتار صفحات تشکی دهنده نسبت به سطح افق توجه کنید و آن را با رفتار حجم گالری ها در تصویر پایین مقایسه کنید تصویر بالایی متعلق به طرح شرکت نورد و لوله اهواز است. به رفتار صفحات تشکی دهنده نسبت به سطح افق توجه کنید و آن را با رفتار حجم گالری ها در تصویر پایین مقایسه کنید. لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۳ اتفاق مهم دیگر حجم، بازشوهایی شبیه ورودی یک غار یا درز میان دو کوه است: با همان عظمت و هندسه پر آشوب. اینجاست که می توان نقش حجم مربوط به گالری را مثبت ارزیابی کرد؛ چرا که به تخفیف این شکاف ها، از شوک وارد بر بیننده می کاهد. ساختمان اداری صنایع و معادن در اهواز باقی قضیه از جنس همان روندی است که در پروژه کوالالامپور و یا پیشنهاد وی برای مجموعه حقانی تهران، دیده ایم: خط ها، محوریت آفرینش در طراحی هستند، نه صفحات و نه احجام، نمی توانند انعطاف لازم را برای ذهن خلاق دانشگر داشته باشند. اما خط ها، می توانند تا بینهایت بروند؛ به شرطی که به متن نهایی وفادار باشند. به همین خاطر است که در کارهای ایده آل او، بایستی منتظر رجعت بسیاری از خطوط در جایی میان ابتدا و انتها باشیم. اگر به "ساختمان اداری صنایع و معادن در اهواز" نگاهی بیندازیم، متوجه توسعه تجربیات وی در این زمینه خواهیم شد. ساختمان اداری کوالامپور؛ شیوه نورپردازی مجموعه نیمه باز، نشان می دهد که دانشگر، برای فضایی که از چنبره حجم اصلی پدید می آید، پیش بینی های غیر کالبدی و روانی برای تأثیرگذاری بر مخاطب را جستجو می کند. مجموعه حقانی تهران؛ طرح نشان می دهد که راه حلی را که دانشگر امروز در سفارت ایران در لندن به آن دست یافته، حاصل یک فرایند تجربی بلند مدت بوده است. طرح پیشنهادی برای دانشگاه آزاد بروجرد دانشگر همچنین روند رو به پیشرفت خود در آرایش نمای شهری کالبدها حفظ کرده است. در طرح پیشنهادی وی برای دانشگاه آزاد بروجرد، دانشگر نماها را با کشیدگی خطی افقی شکل داده است. این کار سبب محو شدن مرز میان "سادگی" و "خامی" در پوسته های بیرونی مجموعه شده است... اما چهار سال بعد، یعنی در سال 2010، وی در مجموعه تهرانسر، طرحی به غایت درجه پیشرو، به آنچه که با آراء و ذهنیات وی سازگارتر بود، رسید. چنانکه وحدت میان روحیه طراحی در حجم و پوسته – آن چنان که در معماری دانشگر انتظار می رفت- برقرار گردید. تهرانسر پرده آخر: تقاطع کوئینز گیت و هرینگتون؛ اینکه ساکنان یک محله تاریخی، نسبت به تغییرات کالبدی، عکس العمل مثبتی نشان نمی دهند، می تواند طبیعی تلقی شود. این اتفاق به کرات، حتی در مورد اهالی بافت های فرسوده نیز دیده شده است. برای ارزیابی اعتراض مربوط به این اثر، تصویر پیش بینی شده اثر را از خیابان هرینگتون تحلیل می کنیم. اگرچه این تصاویر تحلیلی، ابتدایی و ساده هستند، اما برای قضاوت در مورد صحت و سفم ادعای تضاد اثر با بافت، کارایی لازم را دارند. لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 شهریور، ۱۳۹۳ دید به اثر از خیابان هرینگتون تحلیل رنگ های اصلی بدنه جنوبی خیابان هرینگتون نمایش بازشوهای بدنه بدنه جنوبی خیابان هرینگتون خطوط افتراق کالبد بدنه جنوبی خیابان هرینگتون با آسمان (خط آسمان)؛ خطوط قرمز، به دلیل دوام بیشتر در دید بیننده، اهمیت بصری بالاتری دارند. خطوط سبز، محل انشعاب خیابان ها است. بنابراین، اگر بخواهیم در مورد ترکیب رنگ های تیره و روشن، ریتم امتداد خط آسمان و یا نظم قابل رؤیت بازشوها به عنوان یک بیننده عام شهری، قضاوت کنیم تا ببینیم که عمق فاجعه آمیز اثر، تا به کجاست، موضوع خاصی برای شوکه شدن وجود ندارد؛ جز آنکه بنای سفارت، به دلیل تازه بودنش، موضوعات جدیدی را به محله آورده است که قاعدتا در زمان ملکه ویکتوریا، وجود نداشته است! دانشگر در کارهایش نشان داده است که به شاخص بودن اثرش بیشتر از رعایت محافظه کارانه پالمسیس ها اهمیت داده است. قوانین، برایش قابل احترام و تمکین هستند و نه بیشتر. او مثل راننده ای است که پشت چراغ قرمز توقف می کند، اما گاز دادن در کوچه های خلوت را به خاطر ترس، از دست نمی دهد. معمار اجازه داده تا همه در مورد نماهای اصلی شهر بر اساس مدلسازی های سه بعدی اش، جدل کنند، چراکه حداقل ها را رعایت کرده است. اما اگر تا ساعات خلوت روز صبر کنیم تا خیابان های پیرامونی از ماشین ها خالی شوند، تصویر آوانگارد سفارت، نمود بیشتری خواهد داشت: Iranian Embassy in London Colage Facade ضمن اینکه دانشگر در نمای مربوط به خیابان فرعی "ریس"، از پیشرو بودن، اجتناب نکرده است تا اشتیاقش را برای حرکت مطابق زمان، نشان دهد. دید از گذر فرعی مجاور مثلما با پیش بینی معمار از رویکردهای رایج در مناطق تاریخی و شبه تاریخی می توانست داشته باشد، دانشگر مدارک بیشتری را در اختیار دارد تا نشان دهد که به بافت پیرامون سایتش، وفادار بوده است. وی جداره های نزدیک به کلیسای سنت آگوستین را پایین آورده است و احجام کوتاه قدی را در این زاویه نشانده است. معمار به اشغال کالبدی فضا به طور تام، هیچ اعتقادی ندارد. این از شاخصه های آثار دانشگر به حساب می آید. تشکیل فضاهای نیمه باز و تشریکشان با شهر، در ادبیات شهری، حرکت مثبتی ارزیابی می شود. گواه دیگر بر این قضیه، توجه به محورهای غالب پلان شهری در حوالی سفارت است. دانشگر، هیچ زاویه ای را به پلان محله، نیفزوده است. این، اگرچه قاعده ای ساده به نظر می رسد، اما برای قوانین سخت شهرهای تاریخی، ملاک مهمی به شمار می آید. تصویر هوایی از مدل کار؛ کلیسای سنت آگوستین در پایین تصویر، مشهود است منبع پست ها 2 تا 4:مطلبی با عنوان "دکتر آرمین دانشگر" در تارنمای marpiich.ir لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده