hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ معماری دوره رسانس با وجود اختلافی که در مورد تعیین زمان دقیق آغاز رنسانس وجوددارد، اما در تاریخ هنر بدیهی است که تحولات در عرصه ادبیات و هنر یک تا دو قرن پیشاز رنسانس صنعتی و علمی رخ داده و تحولات چشمگیری در این عرصه به وقوع پیوسته است؛به طوری که رنسانس یا تولد دوباره در هنر پیش از صنعت و فلسفه به وقوع پیوستهاست. با وجود اینکه در تاریخ هنر، آغاز رنسانس به اموری همچون سال فتح قسطنطنیهدر سال 1453 به وسیله سلطان محمد فاتح و تشکیل حکومت عثمانی به جای دولت بیزانس، یاپایان یافتن بیماری طاعون و اموری از این قبیل نسبت داده شده است؛ اما در نزدمورخان هنر این امر یقینی است که رنسانس هنری از ایتالیا آغاز شده، بدین ترتیب کههنرمندان ایتالیایی بر خلاف دیگر کشورهای اروپایی حاضر نشده بودند به سبک گوتیک درمعماری تن دهند و حتی این مفهوم را به صورت طعن و استهزا برای این سبک به کارمیبردند و علیه سبک گوتیک عصیان نموده و به سوی سبک جدید حرکت کردند. عدهای از معماران دوره رنسانس مانند برونلسکی (1) که در معماری دوره رنسانستأثیرگذار بود و به عنوان پدر و بنیانگذار معماری رنسانس تلقی میشد؛.معماری رنسانس به معماری اروپا درسدههای ۱۵ و ۱۶ میلادی (دورهٔ رنسانس) اطلاق میشود که از مشخصههای آن، نوزاییعناصر فرهنگی روم و یونان باستان بود. دورههای زمانی: معماری رنسانس آغازین ۱۲۰۰-۱۴۰۰ م معماری رنسانس میانی ۱۴۰۰-۱۵۰۰ م معماری رنسانس پیشرفته ۱۵۰۰-۱۶۰۰ م هنر مند رنسانس ساحری است که طبیعت مادی را می شناسد و به آن عملمی کند در واقع در دوره رنسانس تطبیق معماری با انسان و طبیعت ، به اتکا یا بهوسیله دانش ریاضی و تعبیر هایش دوباره مطرح می شود و تمام خصیصه های که یک مبحثزنده را به تدریج دارا شد تا جایی که تناسبات و اندازه ها فضای معماری تابع یکهارمونی کیهانی شدند. در واقع همانطور که لئوناردو داوینچی در رساله خود می نویسد :« برای آنکه نگار گری شایسته آفرینش باشد و مبدا هنر و علم گردد می باید جهانیشود. » که بعدها در قرن نوزدهم بر اساس این گفته انقلاب بزرگی در هنر و معماری پیشآمد .اما آنچه را که می توان در باره معماری رنسانس ایتالیا و اروپا ذکر کرد را بهصورت مختصر در متن زیر می توان یافت : «گونه های پر شمار تجربه های معماری سدهمیانی از دیدگاه معماران رنسانس نکته ای منفی بودو باید جای به شیوه واحدی درآفرینش معماری می داد و باید معطوف به ضابطه ها ومنظومه هاای معمارانه تازه ای میشد که در این دوران جهانی تلقی میشد در این دوران کمک گرفتن از هندسه به عنوانوسیلهای که در روان تر کردن ترکیبهای حجمی فرعی کاربرد فراوان داشت و به طراح کمکمی کرد که به کمک اندازه هایی که از پیش درارتباط و در تناسب بایکدیگر سنجیده میشوند در تعیین عناصر فرعی معماری بامشکل روبرو نگردند.و گذری داشته باشند از فضایآکنده از گونه گونی تجربی به فضایی که در آن حساب و نظم در آفرینش معماری حاکم است، که از طریق استدلالی کردن وو عقلانی کردن معمار ی صورت می گرفت و همچنین از روشآفرینش و اجرای واحدهای معماری خاص سده میانه به روشی نوین روی آوردن و در پیآوردهای روابط اجتماعی و حرفه ای معماران بسیار دارای اهمیت بود . معماری رنسانسایتالیا ، دارای بیانی ویژه است و از ابزاری نو و بس مهم برای مفاهیم خود بهره میبرد که مهمترین آن را می توان شکل واقعی دادن به اندیشه فضایی که دارای خصیصهپرسپکتیوی است ،دانست. » با توجه به مسائل بالا درمعماری رنسانس پنج نوع فرآوردهمعماری پدیدآمد که می توان به صورت مختصر چنین ذکر کرد - بناهایی که در طولبررسی معمول بیشتر مورد توجه قرار می گیرنند مانند کلیساها، نمازخانه ها و مقابر . دستورها و قواعد تنظیم و تدوین فضای معماری در این رده ساختمانها ، همه جا به گونهای آزاد از سنت های موجود و نه در پیروی صرف از آنچه معماران پر توان شکل داده وبهکار برده اند می نمایند . - همه جا چنین عنوان می شود که فضای معماری در دورانرنسانس ایتالیا، به دست معماران ، به شکل موجودیتی در آمد که ، در درونش ، طراحیمعماری ، برنامه ریزی دیدی یا بصری می شد. که تازگی این امر در شکل اجرایی آن بودکه بعدها دورنمایی پرسپکتیویه به آن افزوده شد که معماران متناسب با توان نظری خویش، از آن بهره می گرفتند. - در این دوران معماران چه در داخل و چه در خارج بنا بهدنبال یک وحدت شکلی بودند که در گذر زمان از فضای درونی به بیرون بنا و در بازشناسی روحیه ای که درون بنا را هویت و شخصیت بخشیده و در تطبیق شکلی و معنوی ونمادین آن با روحیه ای از حجم بنا قابل درک تواند بود که چگونگی شکل پوسته میانیاین دو ، نقشی اساسی دارد که می تواند نقطه حرکت طراحی معماران این دوره محسوبگردد. ازویژگیهای سبک معماری در عصر رنسانس آغازین، میتوان به مولفههای ذیل اشارهنمود: احیای معماری روم و یونان و احیای معماری پانتئون و پارتنون. معماران ازساخت بنای کلیسا به سوی ساخت ساختمانها شهری و غیر مذهبی یا کاخها و استفاده ازنماسازی و ردهگیری تزیینی در دیوارهای ساختمانها و ساختن خانههای ییلاقی بهپیروی از روم باستان تغییر موضع دادند. الگوهاي معماري رنسانس معماري رنسانس در اصل تابع يك ساختار آشكارا فردگرا و صريح، متشكل ازچند فرم هندسي كاملا" مشخص است. شكل هاي دايره، مربع و مستطيل طرح كلي نقشه كفساختمان، و احجام كره، نيمكره، مكعب، مكعب مستطيل و استوانه حجم كلي ساختمان را شكلمي دهند. در رنسانس اين فرم هاي اصلي با نقشمايه هاي كلاسيك باستان تركيب شد. ستونهاي چهارگوش توكار، سرستون هاي مأخذ از شيوه هاي مختلف، نقشمايه هاي نصرت وتالارهاي گنبدي و ... همگي ارجاعاتي به معماري كلاسيك رومي داشتند. رنسانس نه تنهاجلوه صوري روم كلاسيك بلكه سبك زندگي آن دوره را هم اخذ كرد. فرم بلوك هاي ساختمانيبا جلوه خيره كننده بناهاي باستاني در نقشه كف و داراي ظاهري خشن و برجسته با حالتيدفاعي و تهاجمي بود. منابع مالي تقريبا" پايان ناپذير آنان بنياني براي ساختكليساهايي بود كه ابعاد و زمان ساخت آنها واقعا" غيرقابل پيش بيني بود. معمولا" كاربه قدر كافي براي چندين نسل معماران فراهم بود و غالبا" تداوم يك پروژه ساختماني ازپدر به پسر منتقل مي شد. ويژگي شاخص كليساهاي رنسانس از يك سو نماهاي پيشين مجلل واز سوي ديگر، گنبد بود كه فرم آرماني آن در پانتئون تجلي يافت. در نهايت گنبد بودكه ابداع و شهرت معماري را تضمين كرد. در هيچ دوره اي از تاريخ، آن گونه كه دررنسانس ايتاليا مشهود است دنياي باستان چنين فراگير و گسترده به خدمت گرفته نشد ومعيارهاي زندگي را چنين متحول نساخت 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده