hilda 13376 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 مهر، ۱۳۸۹ متولد ۱۹۴۴ در روتردام هلند می باشد. او پیش از اینکه به لندن برای تحصیل در رشته معماری بیاید به عنوان یک روزنامه نگار و نیز نویسنده نمایشنامه های رادیویی و تلویزیونی در آمستردام فعالیت می کرد. تحصیل او تا سال ۱۹۷۲ ادامه داشت تا در این سال با به دست آوردن بورس تحصیلی از دانشگاه این اجازه را به او داد تا راهی ایالات متحده آمریکا شود و در آنجا ادامه تحصیل دهد. جاذبه شهر نیویورک وی را بر آن داشت تا درباره معماری این کلان شهر metropolitan culture تحقیقاتی را انجام دهد که بعدا آن را تحت عنوان هذیان نیویورک به چاپ رساند که برداشت شخصی او بود از این شهر و بیانیه ای بود برای محله مانهاتان. کولهاس بعدا به لندن بازگشت جایی که او دفتر معماری خود را با عنوان ( OMA ( Office for Metropolitan Architecture بنا نهاد. دفتری که با پشت کار او و همکارانش به عنوان مکانی مطرح گردید که فرهنگ معاصر و معماری معاصر را بسط می داد. او در خلال کار دفتر خود در سال ۱۹۹۵ کتاب کوچک، متوسط، بزرگ و کلان را نیز انتشار داد. S, M, L, XL) 1995) او در سال ۲۰۰۰ کارهای دفتر معماری خود را نیز تحت عنوان کتابی منتشر کرد. در این سال کولهاس شرکتی را نیز به عنوان خواهر زاده شرکت خود تاسیس کرد تحت عنوان AMO که به عنوان مشاور با شرکت اصلی رابطه بین جامعه و ساخت محیط رابررسی کردند. Society and the built environment کولهاس جایزه های زیادی را کسب کرده ولی مهمترین آنها جایزه Pritzker به سال ۲۰۰۰ می باشد. او همینک استاد معماری و شهرسازی دانشگاه هاروارد می باشد. رم کولهاس را به عنوان یکی از بی پرواترین اندیشمندان معماری مدتهاست که می شناسند ولی بسیاری از مردم از ذهنیات او اطلاع چندانی ندارند. کولهاس این بار با ساختمان casa da musica ( خانه موسیقی ) اثری متمایز ارائه داده است ، ساختمانی که در آن نبوغ فکری کولهاس با زیبایی شناسی ظاهری ترکیب شده است. برگرفته شده از سایت : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 6 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ رم کولهاس nمتولد 1944 (روتردام هلند) nنویسندگی وروز نامه نگاری در رادیو وتلویزیون n1968تا1972 تحصیل در مدرسه معماری لندن nمقاله (دیوار برلین به مثابه ی معماری) 1970 ومهاجرت یا زندانیان داوطلبانه 1972 حاصل تفکر او در ان مدرسه nدریافت بورس موسسه هارنکس جهت تحقیق در امریکا 1972 وتحقیق در دانشگاه کرنل زیر نظر اسوالد ماتیاس nدعوت به موسسه مطالعات معماری وشهر سازی در نیویورک که پیتر ایزنمن موسس ان بود nانتشار کتاب نیویورک تبدار 1978 nتاسیس دفتر معماری کلانشهر 1975 nانتشار کتاب کوچک .متوسط .بزرگ .خیلی بزرگ 1995 nبرگزاری نمایشگاه با عنوان: رم کولهاس وجایگاه معماری عمومی درسال 1995 nتاسیس شرکت تحقیقاتی در مورد معماری وجامعه 1999 nجایزه پرایتزکر 2000 لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ یکی از شخصیت های برجسته تحولات معماری سالهای اخیر و شکفتگی ان بعد از دو دهه آنارشیسم واپسگرای پست مدرنیستی و پیشتازی عقیم دیکانستراکتیوستی رم کولهاس است . اما بین بازیگران اصلی وی جزء معدود معمارانی است که این تحولات را در بطن دستاوردهای نهضت مدرن جست وجو کرده وکوشش نموده طرح ناتمام این نهضت را در شرایطی کاملا متفاوت که مشخصه ان جهانی شدن و اقتصاد آزاد است به پیش برد . موضوعاتی که کولهاس با پیوستگی شایان توجه به ان ها می پردازد از یک واحد مسکونی تا شهر وکلان شهر توسعه می یابند . برای او معیماری وشهر با هم عجین هستند. او به درستی معتقداست که بدون داشتن ایده ای از شهر فعالیت در زمینه معماری یک تجربه نا کامل باقی می ماند . پشتکاری که کولهاس برای طراحی وتحقق بخشیدن به طرحهایش از خود نشان می دهد در پرداختن به مباحث نظری وتئوریزه کردن انها هم منعکس است . لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ وی با استفاده از یک دستگاه تبلیغاتی کارا که از مخلوقات خود اوست طرح ها وافکارش را در سطح جهان اشاعه می دهد . او معتقد است که این مراکزتجمع انسانها دچار بی نظمی و اغتشاش هستند برای حل این مشکل او شرایط موجود را پذیرفته ودر برخی مواقع حتی به انها دامن می زند . او از شهر تاریخی فاصله میگیرد. او معتقد است که با توجه به رشد تصاعدی جمعیت دنیا شهرهای گذشته بیش از حد کوچک هستند تا بتوانند برای سکنی گزیدن بین انسانه تقسیم شوند کولهاس به عصر الکترونیک تعلق دارد. nاو معتقد است که برعکس شهر خاص که دارای هویتی تاریخی است شهر عام بی رشه است . در این واقعیتهای در حال فرم گرفتن بخشهای وسیعی از زندگی شهری به cyberspace پیوسته اند . شهر عام دارای ساختاری فراکتال گونه است که از تکرار بی پایان یک مدول ساختاری ساده به وجود امده است برای بازسازی شهر عام این امکان وجود دارد که از کوچکترین عنصر ان که می تواند از یک میز کامپیوتر وحتی یک دسکت باشدشروع کرد. لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ کولهاس از زیبایی وحشتناک قرن بیستم اروپا صحبت می کند. او معتقد است که این زیبایی ناشی از یک ویا چند نظریه ی معماری که در طول زمان وبه طور نا محسوس متحول شده باشند نبوده بلکه حاصل فرم پذیری همزمان لایه های مختلفی هستندکه در ان هر نظریه جدید نظریه قبلی را رد کرده وانچه بر اساس ان ساخته شده متلاشی می کند. او معتقد است که برای دمیدن حیاتی نو به حرفه معماری وحفظ یک دید انتقادی باید از واقعیت های در حال فرم گرفتن اگاه بود وانها را با دقت تحت نظر گرفته وتئوریزه کرد. وبا توجه به اینکه مدرنیزه کردن شهرها در اروپا وامریکا بیشتر در نیمه اول قرن بیستم به اوج خود رسید در صورتیکه در سالهای پایانی این قرن ما شاهد همان اتفاق در خاور دور هستیم در نتیجه با در کنار هم قرار دادن واقعیت اروپایی و اسیایی غربی وشرقی وبا استفاده از تشابهات ونه اضداد می توانیم به راه حل های مطلوبی دست یابیم. کولهاس به این نتیجه می رسد که شهرهای امروزی یک واقعیت همگن را نمی سازد. همان گونه که در غرب میسر نشد در شرق نیز هیچ طرح با اعتبار جهانی نمی تواند از عهده ی این کار برآید. کولهاس معتقد است بر خلاف مدرنیست ها که از شبکه راهها ودیگر تجهیزات وتسهیلات برای ایجاد وحدت فیزیکی ویگانگی عملکرد استفاده می کردند اکنون این شبکه ها شهر ها را به بخش های کاملا محصور ویا بن بست تقسیم می کنند. در واقعیت های جدید شرایط بینابینی وجود ندارد. فضاهای طبیعی . مزارع . شالیزارها و بعضی اوقات زمینهای گلف ناگهان در کنار بخش های ساخته شده قرار می گیرند. این کنار هم قرار گیری خشمانه ی دو واقعیت کاملا مستقل می تواند به مدلی برای توسعه کلان شهرهای اینده تبدیل شود. در چنین مدلی دیگر اثری از هارمونی تعادل ویکپارچگی شهرهای تاریخی وجود ندارد. برعکس بخش های مختلف و کاملا جدا ازهم یا بصورت مکمل یا رقیب عمل می کنند. در این نوع شهر ها دیگر نمی توان دنبال شرایط ایده ال گشت . بلکه بر عکس باید از بی ثباتی . اتفاق و نقص بهره کشی فرصت طلبانه نمود. کولهاس معتقداست که سیاست تخریب از بن که بدون ان معماران قرن بیستمی چون لوکوربوزیه هیچ چیز را ممکن تصور نمی کردند میتوانند در مورد قسمت هایی از شهر اعمال گردند که کاملا فرسوده شده اند. بخشهایی که نجات شان غیر ممکن است. زمینهایی که به این طریق ازاد می شوند می توانند به فضاهای سبز فضاهای عمومی ودیگر احتیاجات شهر اختصاص داده شوند. بر عکس بخش هایی از شهر که استحقاق انرا دارند که نگهداری شوند باید با نهایت دقت تحکیم شوند. لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ ساختمان مرکزی و ایستگاه تلویزیون : لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ ساختمان [/url]مرکزی و ایستگاه تلویزیون : لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ موزه ملی دانشگاه سئول : موزه ملی دانشگاه سئول که فرایند آن تلفیقی از فضای باز و مجموعه فرهنگی و به کار گرفتن ارتباط بین آنهاست این ارتباط زنجیر وار به معنای عملکرد ،پیش ازشکل شناسی پروژه است .عملکرد سطح شیبدار(گوه) که از ابتدا تا انتهای بنا کشیده شده ، فضای پوشیده ایرا به وجود آورده که پیاده می تواند بین فضای محوطه و بنا قرار گیرد . توده معلق احداث شده تکه ای مدوله شده است ، با دوران مسیر و توپوگرافی سایت . این پیش آمدگی ساختمان باپوسته فولادی روی یک تکیه گاه استوانه ای بتنی قرار گرفته است. لینک به دیدگاه
* v e n o o s * مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 18 مرداد، ۱۳۹۰ موزه [/url]ملی دانشگاه سئول سیرکولاسیون دربناادامه دار تعریف شده،روند مشخص این تکه ی مارپیچ،از درون،مسیر رابه دوشاخه تقسیم می کند . شخصی که داخل ساختمان می شود سیرکولاسیون باعث ایجاد ارتباط شخص بابرنامه های (عملکردهای)مختلف می شود. چهار اصل دربرنامه بنا وجود دارد:۱.نمایشگاه۲.آموزشی-فرهنگی ۳. کتابخانه ۴. نحوه استفاده از دستگاهها استفاده ازشیب داخلی کل بنا به معنای همساز کردن رمپ بامحل استقرار نشیمن در فضاهای آموزشی-فرهنگی،تالار کنفرانس،تالار سخنرانی ونمایشگاه می باشد. نمایشگاه کتاب در هسته مرکزی بنا، پیرامون مسیرسیرکولاسیون قرار گرفته است . فضای نمایشگاهی در بالاترین نقطه به منظور گسترش فضای آموزشیفرهنگی برای پاسخگویی به استفاده عده کثیری از بازدیدکنندگان در نظر گرفته شده است. حجم یکپارچه ازلحاظ سوق الجیشی تاکید به منظرهای مخصوصی دارد،در نتیجه نمایانگر ممان کالبد ساختمان می باشد. در این ساختمان ترکیب بند اجزا و مصالح تابع نیاز است. لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۳ رم کولهاس متولد ۱۹۴۴ در روتردام هلند می باشد. او پیش از اینکه به لندن برای تحصیل در رشته معماری برود به عنوان یک روزنامه نگار و نیز نویسنده نمایشنامه های رادیویی و تلویزیونی در آمستردام فعالیت می کرد. تحصیل او تا سال ۱۹۷۲ ادامه داشت تا در این سال با به دست آوردن بورس تحصیلی از دانشگاه این اجازه را به او داد تا راهی ایالات متحده آمریکا شود و در آنجا ادامه تحصیل دهد. جاذبه شهر نیویورک وی را بر آن داشت تا درباره معماری این کلان شهر metropolitan culture تحقیقاتی را انجام دهد که بعدا آن را تحت عنوان هذیان نیویورک به چاپ رساند که برداشت شخصی او بود از این شهر و بیانیه ای بود برای محله مانهاتان. کولهاس بعدا به لندن بازگشت جایی که او دفتر معماری خود را با عنوان ( OMA ( Office for Metropolitan Architecture بنا نهاد. دفتری که با پشت کار او و همکارانش به عنوان مکانی مطرح گردید که فرهنگ معاصر و معماری معاصر را بسط می داد. او در خلال کار دفتر خود در سال ۱۹۹۵ کتاب کوچک، متوسط، بزرگ و کلان (S, M, L, XL) را نیز انتشار داد. او در سال ۲۰۰۰ کارهای دفتر معماری خود را نیز تحت عنوان کتابی منتشر کرد. همچنین در این سال کولهاس شرکتی را نیز به عنوان خواهر زاده شرکت خود تاسیس کرد تحت عنوان AMO که به عنوان مشاور با شرکت اصلی رابطه بین جامعه و ساخت محیط (Society and the built environment) را بررسی کردند. کولهاس جایزه های زیادی را کسب کرده ولی مهمترین آنها جایزه Pritzker به سال ۲۰۰۰ می باشد. او هم اینک استاد معماری و شهرسازی دانشگاه هاروارد می باشد. اکثر منتقدان و بزرگان، رم کولهاس را به عنوان یکی از بی پرواترین اندیشمندان معماری مدتها است که می شناسند ولی بسیاری از مردم از ذهنیات او اطلاع چندانی ندارند. کولهاس با ساختمان casa da musica (خانه موسیقی) اثری متمایز ارائه داد، ساختمانی که در آن نبوغ فکری کولهاس با زیبایی شناسی ظاهری ترکیب شده است. در سال ۱۹۸۲، در شهر پاریس مسابقه ای بین المللی با نام لاویلت توسط سازمانEEPV (سازمان بر پا کننده پارک لاویلت) برگزار شد، هر چند در این مسابقه طرح ارئه شده ی کولهاس پذیرفته نشد اما اهداف و رویکردهای وی در برخورد با این طرح، قابل بررسی است. پارک مورد نظر باید با شرایط زمانه منطبق بوده و نماد هایی از نوآوری به همراه داشته باشد. به علاوه پارک باید منعکس کننده ی شیوه ی زندگی شهری باشد و به عنوان مکانی برای تلاقی فرهنگها واقع شود. سایت لاویلت بسیار کوچک بود در نتیجه کولهاس با لایه بندی فعالیتهای در نظر گرفته شده برای پارک، و انطباق لایه ها بر هم، برنامه ی خود را در ارتفاع اجرا می کند. از نظر او یک آسمان خراش مانند یک فضای جمعی که تراکم فرهنگی را پوشش می دهد، عمل می کند. بنابراین با استناد به نظریه ی تراکم، ایده ی لایه بندی پارک لاویلت را شکل می دهد. این لایه ها در واقع استراتژی ای برای کنترل و اداره ی کل پروسه ی طراحی جهت ایجاد یک فضای جمعی اجتماعی هستند. در پروسه ی طراحی لاویلت کولهاس با استفاده از روش استرتژیک خود، تصادف برنامه ریزی شده را با ویژگی معماری ترکیب می کند و از این طریق یک عملکرد جدید و مختلط شهری مناسب پارک های قرن بیست و یکم، به وجود می آورد. در نهایت پارک لاویلت وی، تراکمی بدون ماده و تراکم فرهنگی غیر قابل مشاهده می شود. 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۳ کولهاس از زیبایی وحشتناک قرن بیستم اروپا صحبت می کند. او معتقد است که این زیبایی ناشی از یک و یا چند نظریه ی معماری که در طول زمان و به طور نا محسوس متحول شده باشند نبوده بلکه حاصل فرم پذیری همزمان لایه های مختلفی هستند که در آن هر نظریه جدید نظریه قبلی را رد کرده و انچه بر اساس ان ساخته شده متلاشی می کند. او معتقد است که برای دمیدن حیاتی نو به حرفه معماری و حفظ یک دید انتقادی باید از واقعیت های در حال فرم گرفتن اگاه بود و انها را با دقت تحت نظر گرفته و تئوریزه کرد. با توجه به اینکه مدرنیزه کردن شهرها در اروپا و امریکا بیشتر در نیمه اول قرن بیستم به اوج خود رسید در صورتیکه در سالهای پایانی این قرن ما شاهد همان اتفاق در خاور دور هستیم در نتیجه با در کنار هم قرار دادن واقعیت اروپایی و اسیایی غربی وشرقی و با استفاده از تشابهات و نه اضداد می توانیم به راه حل های مطلوبی دست یابیم .کولهاس به این نتیجه می رسد که شهرهای امروزی یک واقعیت همگن را نمی سازد. همان گونه که در غرب میسر نشد در شرق نیز هیچ طرح با اعتبار جهانی نمی تواند از عهده ی این کار برآید. کولهاس معتقد است بر خلاف مدرنیست ها که از شبکه راهها و دیگر تجهیزات و تسهیلات برای ایجاد وحدت فیزیکی و یگانگی عملکرد استفاده می کردند اکنون این شبکه ها شهر ها را به بخش های کاملا محصور و یا بن بست تقسیم می کنند. در واقعیت های جدید شرایط بینابینی وجود ندارد. فضاهای طبیعی، مزارع، شالیزارها و بعضی اوقات زمینهای گلف ناگهان در کنار بخش های ساخته شده قرار می گیرند. این کنار هم قرار گیری خشمانه ی دو واقعیت کاملا مستقل می تواند به مدلی برای توسعه کلان شهرهای اینده تبدیل شود. در چنین مدلی دیگر اثری از هارمونی تعادل و یکپارچگی شهرهای تاریخی وجود ندارد. برعکس بخش های مختلف و کاملا جدا ازهم یا بصورت مکمل یا رقیب عمل می کنند. در این نوع شهرها دیگر نمی توان دنبال شرایط ایده ال گشت. بلکه بر عکس باید از بی ثباتی، اتفاق و نقص، بهره کشی فرصت طلبانه نمود. کولهاس معتقد است که سیاست تخریب از بن که بدون ان معماران قرن بیستمی چون لوکوربوزیه هیچ چیز را ممکن تصور نمی کردند می توانند در مورد قسمت هایی از شهر اعمال گردند که کاملا فرسوده شده اند. بخشهایی که نجات شان غیر ممکن است. زمینهایی که به این طریق ازاد می شوند می توانند به فضاهای سبز فضاهای عمومی و دیگر احتیاجات شهر اختصاص داده شوند. بر عکس بخش هایی از شهر که استحقاق انرا دارند که نگهداری شوند باید با نهایت دقت تحکیم شوند. منبع:مطلبی با عنوان"زندگی نامه رم کولهاس" در تارنمایdifal.ir 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده