Mohammad Aref 120454 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۸۸ هگمتانه: پایتخت هفت دودمان مادها: قصری مشهور به هفتحصار در آن ساختند همچون قصر عجایب هفتگانهی بابل. پادشاهان آن دیاکو، فرورتیش، هووخشتره و اژیدهاک و این اوج شکوه هکمتانه بود که به پرجمعیتترین و پررونقترین شهر دنیای زمان خود تبدیل شده بود هخامنشیان: پایتخت تابستانی، ضرابخانهٔ هخامنشیان، صدور نخستین فرمان حقوق بشر به دست کوروش کبیر و ملجا استر و مُردِخای تا در نهایت آمدن نام همدان به نام احمتا در تورات عهد عتیق... سلوکیان: اقامتگاه حکومتی جانشینان اسکندرمقدونی که حدود یک سده بر قسمتی از ایران تجزیه شده حکومت داشتند. اشکانیان: پایتخت تابستانی سلجوقیان: پایتخت تابستانی، سلجوقیان در سده ششم هجری سلجوقیان مرکز خود را از بغداد به این شهر منتقل کردند و مدت پنجاه سال این شهر پایتخت سلجوقیان بود زندیان: علی مرادخان -خواهرزاده کریم خان والی همدان شد که پس از مرگ کریمخان ادعای استقلال طلبی داشت و همدان را مرکز و پایتخت خود قرار داد. به نام خود سکه ضرب نمود. و شش سالی در برابر شاه قاجار مقاومت کرد. 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۸۸ اکباتان و هفت ویرانی بزرگ یک زلزله و شش جاهطلب مست از جام قدرت، درست به عدد مجد و شکوهها، وگویی به مکافات روزهای اوج، هریک و هربار آنچنان کمر بر حذف شوکت همدان بستند -و نتوانستند- که نوشتهاند گویی خون ازلی زندگی در رگهای این شهر جاری است که هر بار به سرعت رو به آبادی ونوسازی میگذاشته است. و عجیب نیست اگر بعضی مورخین قدیم نقل کردهاند از شیرویه بن شهردار که سلیمان نبی از همدان عبور کرد و زیادی چشمهها و آبهای جاری بدید و بنایی ندید. پرسید سبب چیست که اسباب هست و مسبب نیست. گفتند یا نبی! کس را یارای اقامت در این مکان نیست که برف در آن زیاد فرو میریزد که گاهی به طول نیزه برسد و سرمای شدید به مردم مسلط میگردد... و به همین شرح، بعضی مورخین را اعتقاد افتاده است سلیمان پیغمبر این ملک را دعا کرده است و همدان حیات ابدی یافته است... بُختُالنَصر: پادشاه بابل و سازنده باغهای معلق بابل، که تنگ چشمی وی را سبب حمله و ویرانی هفت حصار هکمتانه نامیدهاند. گویند او بر اثر شدت خونریزی وسفاکی سالهای آخر عمر را به جنون گذراند.بعدها داریوش هخامنشی شهر را مرمت کرد. اسکندر مقدونی: با حملهٔ کشورگشای یونانی، آخرین بازمانده دولت پارس (داریوش سوم) از مقابل اسکندر گریخت و اسکندر به متعاقب آن به شوش و تخت جمشید دست یافت. در مراجعت در همدان پیروزی خود را جشن گرفت. کشتاری وحشیانه و بی رحمانه بهوسیله یونانیان در همدان بوجود آمد . مردآویج زیاری: لشکر کشی مردآویج به همدان به بهانه انتقام کشته شدن خواهر زادهاش بدست مردم همدان و قتل عام دو روزهای که در آن شهر به راه انداخت، در تاریخ، سخت معروف است و زبانزد. وی از جمله نظامیان حکومت علویان طبرستان بود و از خاندان آل بویه. او قصد بردن شیرسنگی را نیز کرد و چون نتوانست دستهای آن خرد کرد. زمینلرزه مهیب: در زمینلرزه سال ۳۴۵ ه ق شهر به تلی از خاک و ویرانه بدل شد و تمثیل کنند که آجری نبود تا بر دیگری برقرار مانده باشد . مغولها: یورشهای بی رحمانه مغولان بدنبال ترکان از سال ۶۱۸ تا ۶۲۷ ه ق به همدان سبب بسیاری ویرانی و آشفتگی گردید. مغولان که از مقاومت ۱۰ ساله همدان به تنگ آمده بودند. پس از دستیابی به شهر آنچنان قتل و ویرانی در شهر به راه اندا ختند که تا سالها شهری به نام همدان وجود نداشت. ساکنین با تجربه اینبار نیز راه کوهستان در سر گرفتند و از کنار الوند به تویسرکان رفتند. مغولها به تویسرکان نیز حملهور شدند و چنان کردند در آن شهر مصفا که چندصد سال از دایره حیات پاک بود. تا اینکه افراد متواری و سرگردان در کوهها و روستاها ازنو به شهر آشوب زده برگشتند و شهری دیگر ساخته و همدان بازسازی شد. از آن دودمان، تیمور لنگ نیز کشتارها کرد تا آذوقهای در شهر قحطی زده نماند. افغانها: در پی حملهٔ افغانها و سقوط دولت صفوی، همدان سالها در محاصرهٔ لشکر پابرهنگان بی فرهنگ مغول قرار داشت و سرمای زمستانی و ناآشنایی با اقلیم مانع از نفوذ آنها میشد تا اینکه فتنه موثر افتاد و شهر سقوط کرد. افاغنه، کینهمندانه از سالها انتظار، به مراتب وحشیانهتر از آنچه بر اصفهان کردند، شهر و شهریان را نابود کردند ومتواری. آغامحمد خان قاجار: از میان آن همه مصیبت که بر این شهر قدیمیتر از تاریخ رفته و شرحش رفت، همهٔ مسببین به نوعی انیرانی بودند .یونانی و مغول و ترکعثمانی و افغان و... - به استثنای مردآویج-و از دشمن، جز دشمنی توقعی نبوده است. اما خواجهٔ استرآبادی را که اتفاقا از همان خطهٔ مردآویج است را حکایت ستم وبیداد، تلختر آمد. اگر در کرمان بیست هزار نفر کور کرد در همدان، شهری که با سردمداری خان زند، شش سال او را پشت دروازههایش نگه داشته بود، با شکست دادن مبارزان، به انتقام این ماجرا یک بار دیگر طعم تلخ قتل و غارت و آتش سوزی و دربدری در کوهستانهای زاگرس را به مردم این خطه چشانید. چندان که تا قد بلند کردن شیخ اسدآبادی چندان نامی از همدان در جریان اتفاقات وحوادث نبود. خان قجر، نوهٔ ناخلف شیخ صفیالدین اردبیلی، با آن جیغهای زنانهاش، فرمان سفاکیها داد که بماند به یادگار. 2 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۸۸ پيشينه تاريخي بعد از اسلام در پي ظهور اسلام پس از جنگ نهاوند (۲۳ق /۶۴۴ م)حكمران ايراني شهر همدان با تازيان صلح كرد،ولي اين صلح دوامي نيافت،جنگي درگرفت و شهر به قهر گشوده شد و بعضي ازتازيان در آنجا ساكن شدند و از جمله آنان (بنوسلمه) رياست شهر را يافت. از اواسط قرن سوم رياست شهر بعهده سادات حسني كوچيده به آنجا قرار گرفت كه بهعنوان علويان و سپس علاء الدوله هاي همدان حدود چهار قرن اين مقام را بطور موروثي داشتند. همدان را در سدة چهارم شهري بازسازي شده وصف كردهاند كه چهار دروازه با حصارها و سه بازار و خيابان هاي وسيع داشته و مسجد جامع بر شالودة يك بناي قديمي (آتشكده)ساخته شده بود. در سال (۳۱۹ ق/ ۹۳۱ م) مرد آويچ زياري شهر را تصرف كرد و بسياري از ساكنان آنجا را هلاك نمود، پس از آن فاجعه در سال (۳۴۵ ق/ ۹۵۶ م) شهر بر اثر زلزله خسارت ديد و بعد از آن تا سال (۳۵۱ ق /۹۶۲م) كشمكش هاي مذهبي جان بسياري از مردم را گرفت. در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم همدان پايتخت حكومت بوييان جبال بود كه خاندان كاكويه آن را تصرف كردند و تركمان غز آنجا را در سال چهار صد و بيست قمري تاراج نمودند و از نيمه سدة پنجم تركمانان سلجوقي بر آنها چيره گشتند و در سدة ششم با تجزيه امپراتوري آنها همدان پايتخت سلاجقة عراق عجم شد و از شكوه و رونق خاصي برخوردار گرديدو آثار چندي مانند گنبد علويان از آنها باقي مانده است. تازش مغولان به همدان طي سالهاي ۶۱۸ و ۶۲۱ آنجا را همچون ديگر شهرهاي آباد و بزرگ ايرانزمين يكسره دستخوش ويراني ساخت. بيشتر مردم در دفاع قهرمانانه جان خود را باختند و بعداً شهركي در حومة شمالي شهر بنام همدان نو، پا گرفت. در عهد ايلخانان اين شهر تا حدي اهميت سابق را باز يافت. هلاكوخان آنجا را آمادگاه كرد و اباقاخان در همانجا مرد،در زمان وزارت خواجه رشيدالدين فضل الله همداني(۶۴۵و الي ۷۱۸ ق) اين شهر از توجهات آن وزير بهسازگر و دانشمند برخوردار شد، اما در دوره هاي تيموري و تركان باز از تهاجمات بركنار نماند. در عهد قراقويونلوها همدان جزو قلمرو علي شكر تركمان شد و با استقرار حكومت صفويان اين شهر يك چند، رونق گذشته به آن باز گشت ولي همواره در معرض تجاوز و تهاجم سربازان عثماني بود و در سده هاي ۱۱ و ۱۲ ويراني ديد و ساكنان آن به هلاكت رسيدند از جمله در سال (۱۱۳۶ق) كه احمد پاشا عثماني حكمران بغداد اين شهر را به طرز وحشيانه اي تسخير كرد كه باز مردم همدان چنان دليرانه و قهرمانانه پايداري كردند كه در برابر مغولان كرده بودند و تقريباً همگي شهيد شدند، جز شمار اندك از آنها زنده نماند تا هشت سال بعد كه نادر شاه افشار همدان را از تصرف عثمانيها درآورد و لشكريان آنها را تا بغداد عقب راند. در دورة زنديه همدان در دست اميران آن خاندان میگرديد و ظهور طايفه قراگوزلوها در عرصه سپاهيگيري و سيانت در همدان از آثار همين دوره است. آقامحمدخان قاجار در سال (۱۲۰۵ ق)همدان را تسخير نمود و قلعه قديمي شهر واقع بر تپه مصلي را ويران كرد،بعدها در دوران قاجاريه رونق تجارتي شهر طي عصر قاجاريه بر حسب موقعيت سياسي و جغرافيايي آن تا حدي بازگشت،اما اهالي همواره مورد ستم و آزار خوانين قراگزلو بودند چندان كه نهضت هاي مردمي عليه آنان در آنجا پديد میآمد. 1 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120454 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 20 مهر، ۱۳۸۸ همدان در تاریخ معاصر مشروطه خواهی در همدان خصوصاً پیش از دیگر شهرهای ایران رخ نمود که از نتایج آن تأسیس ادارات- انجمن شهر- شهرداری- دادستانی بود. دو سال قبل از آنکه در کرمان و پس از آن در تهران، اجتماعیون به مشروطه برسند، در همدان، به کوشش ظهیرالدله، نخستین مجلس شورای محلی تشکیل شد در دو جنگ جهانی اول و دوم پیاپی به اشتغال قوای روس- عثمانی- انگلیس و آمریکا در آمد و ستاد سپاهیان آنها گردید و قحطی را از سر گذراند .در این دوران روشنفکرانی از این شهر برخاستهاند که نقش آنان در مبارزه با استبداد کاملاً برجسته است. با آغاز سلطنت رضاشاه، از آنجا که وی سالها مسئول لشکر قزاق همدان بود، توجه خاصی به عمران این شهر نمود و یک طراح آلمانی بر اساس مدل شعاعی، طرح جامع شهری همدان را کشید. هماکنون همدان جزو معدود شهرهای دارای نقشهٔ طراحی شدهٔ شهری ایران است که این موضوع همواره نقشی فراوان در سیال بودن ترافیک و کمی آلودگی این شهر داشته ... در جریان نهضت ملی کردن نفت، کفن پوشان همدان در کنار کفن پوشان کرمانشاه و قزوین در کاروانسرا سنگی به رگبار بسته شدند و برخوردهای زیادی در میان حامیان مصدق و چماقداران رخ داد. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده