Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۸۹ از «هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامى به میان آمده است. «ساسانیان» اثر «كریستین سن» یكى از منابعى است كه به این عجایب اشاره كرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوتنشان، تخت طاقدیس، طلاى مشت افشار، گنج بادآورد و شطرنجى از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفتگانه بارگاه پادشاه ساسانى نام برده است. فردوسى نیز در قصیده ای، از «هفت گنج» خسروپرویز نام مىبرد. هندیان بودایى هم به تقلید از «هفت گنج» خسروپرویز، پادشاه ساسانى، «هفت گوهر» را ترتیب داده بودند. 4 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۸۹ كشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوى مزرعه حركت كرد. به مزرعه كه رسید توشه ظهر را زیر درختى گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو كرد متوجه شیئى سخت شد. با دست شروع به كندن زمین كرد و ناگاه با ظرف قدیمى برخورد كرد. آن را بیرون آورد، ولى باورش نمىشد. ظرف پر از سكه بود. سكه را كه نگاه كرد نام اسكندر روى آن حك شده بود. كشاورز براى نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بكنند و ظروف دیگر را از خاك بیرون بكشند. صد كوزه نقره و طلا كه مهر اسكندر بر آن حك شده بود، از خاك بیرون آمد. خسرو پرویز، این گنجینه را كه یكى از عجایب هفت گانه كاخش بود، گرفت و یكى از كوزهها را به كشاورز داد. گنج را در جایى از كاخ مخفى كرد و آن را «گنج گاو» نامید. 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۸۹ یكى دیگر از عجایب بارگاه خسروپرویز دستمال او بود. شاه بعد از هر غذا خوردن با دستمال، دستهاى خود را پاك مىكرد و چون كثیف و چرب مىشد آن را درون آتش مىانداخت تا آتش آن را تمیز كند، دستمال پاك مىشد ولى نمىسوخت. به احتمال قوى جنس این دستمال از پنبه كوهى بوده است. 4 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۸۹ از دیگر عجایب كاخ او تاج خسرویى بود. تاج خسرو پرویز از مقدار زیادى طلا و مروارید ساخته شده بود. یاقوتهاى به كار رفته در تاج طورى مىدرخشید كه به جاى چراغ در شب از آن استفاده مىكردند و یاقوتهایش همه جا را روشن مىكرد. زمردهایش چشم افعى را كور مىكرد. این تاج آنقدر سنگین بود كه زنجیرهایى از طلا را از سقف آویزان كرده بودند و تاج را بر این زنجیرهاى طلا بسته بودند، طورى كه تاج به هنگام نشستن شاه روى سرش قرار بگیرد و سنگینى تاج را احساس نكند. 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۸۹ یكى دیگر از عجایب بارگاه خسرو تخت طاقدیس اوست. شكل این تخت مانند طاق بود و جنسش از عاج و نردههایش از نقره و طلا بود. سقف این تخت از زر و لاجورد بود. صور فلكی، كواكب، بروج سماوی، هفت اقلیم، صورتهاى پادشاهان، مجالس بزم و شكار، بر این سقف، حك شده بود. روى آن وسیلهاى براى تعیین ساعت روز نصب شده بود. چهار یاقوت، هر یك به تناسب یكى از فصول سال دیده مىشد. بر بالاى آن وسیله اى بود كه قطراتى مانند قطرات باران را فرو مىریخت و صدایى رعدآسا به گوش مىرسید 3 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۸۹ خسروپرویز قطعه طلایى اعجاب انگیز داشت كه به طلاى مشت فشار یا مشت افشار معروف بود. این قطعه طلا به اندازه مشت پادشاه و چون موم نرم بود. این قطعه زر به هر شكلى حالت مىگرفت. این قطعه طلا را از معدنى در تبت براى خسرو استخراج كرده بودند و200 مثقال وزن داشت. 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۸۹ «گنج بادآورد» از عجائب دیگر دستگاه پرویز است. هنگامى كه ایرانیان اسكندریه را محاصره كردند، رومیان ثروت شهر را در كشتىهائى نهادند تا به مكانى امن بفرستند، اما باد به جهت مخالف وزید و كشتى به سمت ایرانیان آمد. ثروت را به تیسفون بردند و «گنج باد آورد» نامیدند 2 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مهر، ۱۳۸۹ خود نیز از عجائب دستگاه پرویز بود. «سركس» از خنیاگران دربار كه به او حسادت مىكرد در فرصتى مناسب او را كشت. خسرو وقتى دانست باربد به دست سركس كشته شده است دستور قتل «سركس»را هم داد. تخت طاقدیس. تخت خسرو پرویز را که از فریدون به وی رسیده بود طاقدیس میگفتند. گویند جمیع حالات فلکی و نجومی در آن ظاهر میشده و آن سه طبقه بوده و در هر طبقه جمعی از ارکان دولت او جابجا قرار میگرفته اند و خسرو پرویز بر آن تخت ملحقات و تصرفات کرده بود. طول آن تخت یکصد و هفتاد ذراع و عرض آن یکصد و بیست ذراع و مکلل بجواهر بود 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده