soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ پرسیدم.... ، چطور ، بهتر زندگی کنم ؟ با کمی مکث جواب داد : گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ، با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ، و بدون ترس برای آینده آماده شو . ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز . شک هایت را باور نکن ، وهیچگاه به باورهایت شک نکن . زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی . پرسیدم ، آخر .... ، و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد : مهم این نیست که قشنگ باشی ... ، قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر . کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را .. بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی . موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن .. داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد ... هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید ، آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ، شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، که میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند .. مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو ... ، مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی .. به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ، که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد : زلال باش .... ، زلال باش .... ، فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران ، زلال که باشی ، آسمان در تو پیداست در حوالی شب پرسه میزدیم و از درز پنجره های کوچک ستارگان قطره قطره نور میچکید. "نجوای چند سایه زیر سپیدار و خیابانهای خالی از سلام و تبسمهای تلخ شب......."صدای شب فقط همین بود "سکوت" ما از این جاده گذشتیم و هزاران هزار خاطره ره آورد این جاده هاست.بی آنکه بدانم این همه بغض گره بسته در گلویم از چیست؟؟؟؟غبار پیراهنم را میتکانم 15 لینک به دیدگاه
نگين...NeGiN 1499 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ بزرگي را گفتم جمله اي بگو كه در هنگام شادي مرا غمگين و در هنگام غم مرا شاد كن گفت : اين نيز بگذرد 9 لینک به دیدگاه
DCBA 8191 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ چقد قشنگ بود سهیل.....با اینکه قبلا خونده بودم.....ولی خیلی بهم چسبید.... الان که فکرشو میکنم....بهتر زندگی کردن....خیلی سخته......به همین راحتی هام نیست..... و بدون ترس برای آینده آماده شو من خیلی اوقات به خاطر ترسم.....موقعیت هارو از دست دادم.... مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی .. گاهی زندگی اینقد به ادم فشار میاره که اصلا دلش نمیخواد صب از خواب پاشه ..... ولی نگین اینو خوب اومد...."این نیز بگذرد!":ws37: 6 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ آموخته ام که با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره می توان قلب خرید، ولی عشق را نه. آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد، نه زمان آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد چارلی چاپلین 10 لینک به دیدگاه
نگين...NeGiN 1499 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ چقد قشنگ بود سهیل.....با اینکه قبلا خونده بودم.....ولی خیلی بهم چسبید....الان که فکرشو میکنم....بهتر زندگی کردن....خیلی سخته......به همین راحتی هام نیست..... من خیلی اوقات به خاطر ترسم.....موقعیت هارو از دست دادم.... گاهی زندگی اینقد به ادم فشار میاره که اصلا دلش نمیخواد صب از خواب پاشه ..... ولی نگین اینو خوب اومد...."این نیز بگذرد!":ws37: گذشته و ترس از آينده دزدان دو قلويي هستند كه لذت زندگي كردن در زمان حال را ميگيرند 4 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ خيلي آموزنده بود اگه ما بتونيم ياد بگيريم و عمل كنيم 4 لینک به دیدگاه
mamadj 1361 اشتراک گذاری ارسال شده در 26 مرداد، ۱۳۸۹ بزرگي را گفتم جمله اي بگو كه در هنگام شادي مرا غمگين و در هنگام غم مرا شاد كن گفت : اين نيز بگذرد بزرگی رو گفتن چطور میتوان بهتر زندگی کرد......گفت: به سختی 4 لینک به دیدگاه
Sepideh.mt 17530 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی است برای فهمیدن وی آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم آموخته ام ... که آرزویم این است که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم ببخشید کپی کردم. اینا خیلی ناز بودن مرسی 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ هیچگاه ناامید نباش هرروز معجزه تازه ای اتفاق میافتد 7 لینک به دیدگاه
آنا. 92 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ هیچگاه ناامید نباشهرروز معجزه تازه ای اتفاق میافتد و هر گاه که کودکی به دنیا می آید میفهمم که خدا هنوز از خلقت آدم نا امید نشده است 6 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۸۹ ما خیلی چیزا میدونیم.اما............................................ 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده