ayhan 2309 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ یك روز ملا نصر الدين براي تعمير بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختماني را بر پشت الاغ بگذارد و به بالاي پشت بام ببرد. الاغ هم به سختي از پله ها بالا رفت … ملا مصالح ساختماني را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پايين هدايت كرد. ملا نمي دانست كه خر از پله بالا مي رود، ولي به هيچ وجه از پله پايين نمي ايد !!! هر كاري كرد الاغ از پله پايين نيآمد. ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد كه استراحت كند. در همين موقع ديد الاغ دارد روي پشت بام بالا و پايين مي پرد !!! وقتي كه دوباره به پشت بام رفت ، مي خواست الاغ را ارام كند كه ديد الاغ به هيچ وجه آرام نمي شود. برگشت و بعد از مدتي متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده و پاهاي الاغ از سقف چوبي آويزان شده، بالاخره آلاغ از سقف به زمين افتاد و مرد... بعد ملا نصر الدين گفت : لعنت بر من كه نمي دانستم كه اگر خر به جايگاه رفيع و پست مهمي برسد هم آنجا را خراب مي كند و هم خودش را مي کشد ...!!! این تاپیک صرفا جنبه طنز دارد.قیفیلش نکنین ها...:w00: 24 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ بابا الاغه دیگه! البته تقصیر خودش نیست! تقصیر لولو ئه! 8 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ ان سبو بشکست وان پیمانه چی؟ اره ! 8 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ چرا بخوان بقفلوننش؟اندر احوالات خره.مگه کسی چیز دیگه ای فک میکنه؟ 5 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ چرا بخوان بقفلوننش؟اندر احوالات خره.مگه کسی چیز دیگه ای فک میکنه؟ این خرشناسیت منو کشته محسنی...............البته علاقه تم از اواتارت معلومه............. 4 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ راحت باش. فعلا امین که نداریم. سهیلم هر سه روز یه بار میاد. قفل کیلو چند؟ 5 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ این خرشناسیت منو کشته محسنی...............البته علاقه تم از اواتارت معلومه............. یادمه اونور تو تالار عکس بحثای خوب و مفصلی در باره خر شده بود و خر امروزی بطور کامل توسط دوستان به همه معرفی شده بود. 4 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ یك روز ملا نصر الدين براي تعمير بام خانه خود مجبور شد، مصالح ساختماني را بر پشت الاغ بگذارد و به بالاي پشت بام ببرد. الاغ هم به سختي از پله ها بالا رفت … ملا مصالح ساختماني را از دوش الاغ برداشت و سپس الاغ را بطرف پايين هدايت كرد. ملا نمي دانست كه خر از پله بالا مي رود، ولي به هيچ وجه از پله پايين نمي ايد !!! هر كاري كرد الاغ از پله پايين نيآمد. ملا الاغ را رها كرد و به خانه آمد كه استراحت كند. در همين موقع ديد الاغ دارد روي پشت بام بالا و پايين مي پرد !!! وقتي كه دوباره به پشت بام رفت ، مي خواست الاغ را ارام كند كه ديد الاغ به هيچ وجه آرام نمي شود. برگشت و بعد از مدتي متوجه شد كه سقف اتاق خراب شده و پاهاي الاغ از سقف چوبي آويزان شده، بالاخره آلاغ از سقف به زمين افتاد و مرد... بعد ملا نصر الدين گفت : لعنت بر من كه نمي دانستم كه اگر خر به جايگاه رفيع و پست مهمي برسد هم آنجا را خراب مي كند و هم خودش را مي کشد ...!!! این تاپیک صرفا جنبه طنز دارد.قیفیلش نکنین ها...:w00: منظورت کیه هان نکنو منظورت به لو لو بوده هان:girl_blush2::girl_blush2: 2 لینک به دیدگاه
ooraman 22216 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ من از روئیدن خار سر دیوار دانستم که ناکس کس نمیگردد به این بالا نشینیها 9 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ من از روئیدن خار سر دیوار دانستم که ناکس کس نمیگردد به این بالا نشینیها 2 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ يه بنده خدايي افتاد تو جزيره آدم خورها و ادم خورها دوره اش كرده بودند به سمتش مي امدند بنده خوب خدا با دل شكسته رو به سوي آسمان كرد و گفت بار پروردگارا مي بيني كه چگونه بدبخت شده م از آسمان ندايي بصورت صداي اكو امد كه بنده عزيز من نه تو هنوز بدبخت نشدي تو هنوز مرا داري به زير پايت نگاه كن در زير ماسه نره سنگي سياه مي يابي انرا بردار و به سوي رئيس قبيله ادم خورها بينداز بنده خوب خدا دولا شد و ماسه ها رو زد كنار و ديد آره يه سنگ سياه اونجاست سر بالا كرد و گفت پروردگارا من نشانه گيري بلد نيستم مي ترسم به خطا بزنم مي بني كه من چه بدبخت شده ام دوباره از آسمان ندا امد كه نه بنده عزيزم تو هنوز بدبخت نشده اي تو سنگ را بينداز من فرشتها را به ياريت خواهم فرستاد بنده خدا سنگ رو انداخت و صاف خورد تو سر رئيس قبيله و رئيس افتاد و درجا مرد و بعد صدايي از فراز ابرها در تمامي اسمان طنين انداخت كه بنده عزيز من تو حالا بدبخت شدي حالا !! 9 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ يه بنده خدايي افتاد تو جزيره آدم خورها و ادم خورها دوره اش كرده بودند به سمتش مي امدند بنده خوب خدا با دل شكسته رو به سوي آسمان كرد و گفت بار پروردگارا مي بيني كه چگونه بدبخت شده م از آسمان ندايي بصورت صداي اكو امد كه بنده عزيز من نه تو هنوز بدبخت نشدي تو هنوز مرا داري به زير پايت نگاه كن در زير ماسه نره سنگي سياه مي يابي انرا بردار و به سوي رئيس قبيله ادم خورها بينداز بنده خوب خدا دولا شد و ماسه ها رو زد كنار و ديد آره يه سنگ سياه اونجاست سر بالا كرد و گفت پروردگارا من نشانه گيري بلد نيستم مي ترسم به خطا بزنم مي بني كه من چه بدبخت شده ام دوباره از آسمان ندا امد كه نه بنده عزيزم تو هنوز بدبخت نشده اي تو سنگ را بينداز من فرشتها را به ياريت خواهم فرستاد بنده خدا سنگ رو انداخت و صاف خورد تو سر رئيس قبيله و رئيس افتاد و درجا مرد و بعد صدايي از فراز ابرها در تمامي اسمان طنين انداخت كه بنده عزيز من تو حالا بدبخت شدي حالا !! خذا هر ندایی رو با همون ندا پاسخ میده یارو رو کلا بد بخت کرد رفت:ws28::ws28: 3 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ خذا هر ندایی رو با همون ندا پاسخ میده یارو رو کلا بد بخت کرد رفت:ws28::ws28: انتظار داشتی نون 1 قبیله رو اجر کنه:w00: این کار رو کرد جا 1 ادم 2 تا ادم گیرشون بیفته به فکر اون بچه هایی بود که از جوق اب می خوردن اون پیرزنا که چند روزه ادم نخوردن:ws54: دیدی؟ چه کار خوبی کرده خدا؟ هم طرف پیش پیش انتقام گرفت هم اون قبیله کلی حال کردن 1 ساعت دیگه خوب میشم نگران نباشید 4 لینک به دیدگاه
هوتن 15061 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ انتظار داشتی نون 1 قبیله رو اجر کنه:w00:این کار رو کرد جا 1 ادم 2 تا ادم گیرشون بیفته به فکر اون بچه هایی بود که از جوق اب می خوردن اون پیرزنا که چند روزه ادم نخوردن:ws54: دیدی؟ چه کار خوبی کرده خدا؟ هم طرف پیش پیش انتقام گرفت هم اون قبیله کلی حال کردن 1 ساعت دیگه خوب میشم نگران نباشید حسین چقدر خدایی شدی..................اثر روزه س................... 2 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ حسین چقدر خدایی شدی..................اثر روزه س................... شکلک اوهوم 1 لینک به دیدگاه
★napadid★ 2337 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ حسین چقدر خدایی شدی..................اثر روزه س................... راستی دیشب پاتوق بیخوابان مهندسان بودیم پستای قدیمی رو نگاه میکردم بهم گفته بودی بابا خیالت راحت باشه من هم مواظب مینا هستم:ws54: یادته؟ دیشب کلی پستای قدیمی رو خوندم این سمندون 1 بارم از من تعریف نکرده بود:w00: کلا به من فحش داده بود تاپیک رو ترکوندم حال کردید؟ 1 لینک به دیدگاه
mohsen 88 10106 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 مرداد، ۱۳۸۹ راستی دیشب پاتوق بیخوابان مهندسان بودیم پستای قدیمی رو نگاه میکردم بهم گفته بودی بابا خیالت راحت باشه من هم مواظب مینا هستم:ws54: یادته؟ دیشب کلی پستای قدیمی رو خوندم این سمندون 1 بارم از من تعریف نکرده بود:w00: کلا به من فحش داده بود تاپیک رو ترکوندم حال کردید؟ اتفاقا" امروز متوجه یک عملیات انتحاری تو بیخوابان مهندسان شدم. ماه رمضونی کلی ثواب کردی.خوش به سعادتت 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده