فرهنگ اصطلاحات علوم گیاهی

[amir.d 1211]

لیره

lyree

 

پهنک چنگی شکل با تقسیمات شانه ای که بخش انتهایی آن بزرگتر است.

[amir.d 1211]

ایزوستمون

isostemone

 

نافه ای با پرچمهای برابر با قطعات سایر چرخه های گل.

[amir.d 1211]

پایه برچه ای

carpophore

 

محور رشدیافته زیر مادگی.

[amir.d 1211]

پلوروریزه

pleurorhizee

 

جنین و لپه های فاقد خمیدگی.

[amir.d 1211]

پوریسید

poricide

 

میوه ای شکوفا که به وسیله منافذ راسی باز می شود

[amir.d 1211]

تمکن جداری

placentation septale

 

نوعی تمکن در گیاهان حد واسط جدا برچه ایها و پیوسته برچه ایها.

[amir.d 1211]

اریسته

ariste

 

اندام منتهی به تار یا سیخک.

[amir.d 1211]

اسکلریت

sclerite

 

سلولهای چوبی شده منفرد که شکلهای گوناگون دارند و گاهی چند تایی کنار هم قرار می گیرند.

[amir.d 1211]

الورون

aleurone

 

حالت خشک مواد پروتید ذخیره ای در شیره واکوئلی که معمولا شامل دو بخش گلوبوئیدی و کریستالوئیدی است.

[amir.d 1211]

لیوریز

liorhize

 

کلاهک ریشه تک لپه ایها که از اولین لایه بیرونی پوست حاصل می شود و یکپارچه می افتد.

[amir.d 1211]

سفت

micropyle

 

سوراخ تخمک که لوله گرده از آن وارد تخمک می شود.

[amir.d 1211]

شیزوژن

schizogene

 

کیسه های ترشحی را گویند که از تقسیم یک سلول به چهار سلول و دور شدن آنها از یکدیگر و پیدایش حفره کوچک در بین آنها حاصل می شوند.حفره مذکور به نسبتی که سلولهای آن تقسیم حاصل می کنند بزرگ می شود و به این ترتیب نوعی کیسه ترشحی بوجود می آید که معمولا محتوی اسانس می باشد.کلمه Schizo به تفاوت شیزو و اسکیزو در کتب فارسی وارد شده است.

[amir.d 1211]

کالوز

callose

 

ماده ای که در پایان فصل رویش منافذ آوندهای غر بالی را مسدود می کند.

[amir.d 1211]

گاموکارپیک

gamocarpique

 

تخمدان چند برچه ای به هم پیوسته.

[دختری از شمال 1020]

تعرق

عبارت از خروج مازاد آب از شیره پرورده گیاه است ، این آب اضافی از ساقه های جوان و مخصوصا از برگها که اندام اصلی تعرق هستند خارج میگردد. در برگ ها تعرق از راه روزنه های آبی که به انشعابات مویین رگبرگ ها ارتباط دارند و نیز از راه روزنه های هوایی و همچنین از راه بشره صورت میگیرد.

[دختری از شمال 1020]

پارانشیم

توده سلول های سبزینه دار که سازنده اصلی برگ هستند.

[دختری از شمال 1020]

پوشش اپیدرمی یا بشره

اپیدرم بافت پوشانندۀ سطح اندام های جوان نظیر برگ، ساقه های سبز ، قطعات گل و سطح میوه هاست.

[دختری از شمال 1020]

استمات

در بسیاری از گیاهان وجود پوشش قشر کوتین روی بافت اپیدرمی آن را نسبت به آب و گازها غیر قابل نفوذ ساخته ، تنها استمات ها در بافت اپیدرمی راه ارتباط بافت های درونی و یا بخش های داخلی گیاه با محیط خارج برای تبادلات گازی و دفع مازاد آب جذب شده هستند. استمات ها تقریبا در تمام سطح اندام های گیاه به جز در ریشه و ساقه های مسن که از چوب پنبه پوشیده شده اند و پراکنده اند. از سلول های اپیدرمی کوچکتر بوده و دارای سیتو پلاسم فراوان و هسته ای درشتند.

[دختری از شمال 1020]

مواد ارگاستیک

موادی هستند که در سلول تولید و ذخیره می شوند و مجددا به متابولیسم گیاه باز نمیگردند.

[دختری از شمال 1020]

پریدرم

پوشش چوب پنبه ای حاصل از فلوژن در ساختار پسین ساقه ، پریدرم نام داشته ، تشکیل آن همیشه مدتها بعد از فعالیت کامبیوم آغاز میگردد.