farshad-98 13 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 مرداد، ۱۳۸۹ رویکردی بازشناسانه به زبان نویسنده: فرشاد نوروزی زبان به عنوان اساس ارتباطات زبان پدیده ای شگفت انگیز و پیچیده است و از بزرگترین و مهمترین توانایی های انسان محسوب می شود. اگرچه کلیه ی حیوانات دارای سیستم های ارتباطی هستند،ولی انسان دارای رشد یافته ترین و کاملترین سیستم ارتباطی یعنی تکلم است. سیر تکاملی که می توان برای زبان در نظر گرفت به این دلیلی که آغاز ارتباط میان دو موجود است باید از آغاز حیات انسان دانست؛مطمئنا سیری تکوینی داشته است و از ایما ها و اشاره ها کم کم به آواها رسیده است.و کم کم صدا هایی وضعی اساس ارتباط اقوام قرار گرفته اند. زبان کارکردهای گوناگونی برای انسان دارد؛وسیله ای برای ارتباط برقرار کردن و اجتماعی شدن با دیگران،وسیله ای برای انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر و وسیله ای برای تفکر است. یادگیری زبان در این باره میان روانشناسان اختلاف وجود دارد: گروهی در یادگیری زبان به تقلید و تقویت محیط اهمیت می دهند و برخی زبان را به عنوان یک پدیده ای طبیعی و بیولوژیکی معرفی می کنند که کاملا یادگیری نمی شود،به طور ذاتی و فطری در انسان وجود دارد. پدیده پیچیده زبان از فرآیندها و اشکال گوناگون ترکیب شده است با وجود پیچیدگی و ترکیبی بودن آن بصورت سازمان یافته و یک پارچه عمل می کند. اشکال زبان · گفتن · شنیدن · خواندن · نوشتن این چهار شکل زبان بوسیله یک سیستم زبانی سازمان یافته با یکدیگر مرتبط اند. ارتباط این چهار شکل زبان به دو صورت می باشد: · سیستم های سلسله مراتبی · سیستم های مواری سیستم های سلسله مراتبی یادگیری در این سیستم به صورت مراحل تحولی و به ترتیب رشدی صورت می پذیرد.شنیدن و گفتن به عنوان زبان شفاهی و سیستم های اولیه ی زبان در نظر گرفته می شوند.در حالی که خواندن و نوشتن به عنوان زبان نوشتاری و سیستم های ثانویه زبان خوانده می شوند. سیستم های موازی اشکال چهارگانه زبان براساس سیستم های ورودی و خروجی اطلاعات و به صورت موازی با یکدیگر ارتباط دارند. شنیدن و خواندن به عنوان سیستم های درون داد یا دریافت کننده و گفتن و نوشتن به عنوان سیستم های برون داد یا بیان کننده گفته می شود. در این سیستم نیز مهارت در تکالیف برون دادی (مانند نوشتن مقاله) نیازمند به تجربیات درون دادی کافی (نظیر مباحثه و خواندن) می باشد. مکانیزم یک پارچه کننده و هماهنگ کننده ی بین مهارت ای درون دادی و برون دادی مغز یا سیستم عصبی مرکزی است و این فرآیند یک پارچه کنند سیستم پردازش اطلاعات نامیده می شود. زبان کارکرد ارتباطی مهم برای انسان دارد.ارتباط بین دو انسان شامل ارسال یک پیام (زبان بیانی) و دریافت یک پیام (زبان دریافتی) می باشد. رویکرد های زبان شنیدن مرحله شنیدن معمولا در یادگیری زبان مورد غفلت واقع می شود. شنیدن مهارتی پایه و اساسی است که از طریق آموزش و تمرین می تواند بهبود یابد. شنیدن می تواند به دو گونه باشد: · شنیدن حسی ( Hearing ) · شنیدن معنایی (Listening ) شنیدن حسی به معنی فرآیند فیزیولوژیکی شنیدن به کار می رود و تعبیر و تفسیری از اطلاعات را در بر نمی گیرد؛ در حالیکه در شنیدن معنایی به معانی و سازماندهی و روابط بین کلمات و جملات توجه می شود. به طور مثال: فردی که به زبان ژاپنی هیچگونه آشنایی قبلی ندارد می تواند آن را به طور حسی بشنود ولی معنا و درکی از آن نداشته باشد و در عین حال همین زبان خارجی برای فردی که با آن آشنایی دارد با درک و تعبیر و تفسیر شنیده می شود؛به عبارتی این موضوع کاملا نسبی است. در شنیدن معنایی مطالب می توانند مورد ارزیابی،پذیرش یا رد، درونی سازی و گاهی اوقات ارج گذاری قرار گیرند.نکته ای که در امر شنیدن معنایی می تواند موثر باشد و کم تر به آن توجه می شود پدیده ی لب خوانی است. افراد بسیاری از لب خوانی برای فهمیدن بیشتر کلمات گوینده استفاده می کنند. لب خوانی حتی برای افرادی که شنوایی طبیعی دارند نیز به خوبی مورد استفاده قرار می گیرد و از اهمیت برخوردار است. گفتن به رغم آن که اغلب افراد به راحتی و به روانی می توانند با هم گفت و گو کنند اما باید توجه داشت که تکلم یک فعالیت نسبتا پیچیده است که مهارتهای متعددی را در بر می گیرد. این مهارتها شامل؛توانایی فکر کردن برای آنچه که فرد می خواهدبگوید،انتخاب مناسب کلمات برای بیان ایده ها و افکار خود،سازماندهی کلمات یا شیوه ی دستوری آن و سپس برگردان جملات به تکلم واقعی است. البته در بیشتر موارد تکلم در زمینه اجتماعی آن اتفاق می افتد و هدف اصلی گفت و گو ارتباط با دیگران است.رابطه ی موفق بین دو نفر از طریق گفت و گو و مکالمه ی موفق صورت می پذیرد. گفت و گوی موفق نیازمند همکاری و رعایت شرایطی ما بین گوینده و شنونده می باشد.یکی از شرایطی که در کمیت و کیفیت گفتار بین گوینده و شنونده اثر می گذارد زمینه و متن گفتار است. زمینه مشترک شامل باورها،فرض ها و دانش مشترک بین گوینده و شنونده می شود. هرقدر که رابطه ی بین دو نفر باهم بیشتر شود،زمینه ی مشترک بیشتر افزایش پیدا می کند. سیستم گفتاری زبان مستعد خطاست.از آن جایی که خزانه ی لغات گوناگونی در سیستم زبان وجود دارد و مه ی آنها نیز باهم در ارتباط هستند و فعالیت هر کدام فعالیت سایر قسمت ها را باعث می شود،بنابراین خطاهای گفتاری گوناگونی ممکن ات به وجود آید. یعنی در حالی که سیستم زبانی ما از گسترش و انعطاف پذیری زیادی برخوردار است و ما به این اجازه را می دهد که جملات تازه و جدیدی را بیان کنیم و از بیان قالبی و کلیشه ای مطالب خودداری کنیم،امکان بروز خطاهای گفتاری نیز بیشتر می شود. خطاهای گفتاری · خطاهای تبدیلی · خطاای شکلی · خطای نوک زبانی خواندن یادگیری خواندن فرآیندی پیچیده است که نیازمند به مهارت های گوناگونی در فرد خواننده است؛ مهارت شناسایی حروف، مهارت آواشناسی، مهارت واژه شناسی، مهارت ترتیب و ترکیب، مهارت حافظه ی کوتاه مدت، مهارت استفاده از خزانه ی کلمات و دانش معنایی. البته در فرآیند خواندن اصل مهمی وجود دارد که تحلیل حرکات چشم است. در هنگام خواندن ما مجموعه ای از حرکات چشم به نام ساکاد ها را داریم که همراه با دوره های کوتاهی به نام تثبیت و خیرگی ( Fixation ) است.عمده اطلاعات ما از متن در همین دوره های تثبیت و خیرگی استخراج می شود که در حدود 200 تا 500 میلی ثانیه طول می کشد. نوشتن بسیاری از افراد نوشتن را دوست ندارند، در حالی که بیان شفاهی مطالب در نزد آنان امری خوشایند و مطلوب به نظر می آید. نوشتن خردمندانه ترین و پیچیده ترین موفقیتی است که در سیستم زبان به آن نایل می آییم. از طریق نوشتن،یادگیریها و تجربیات قبلی مربوط به شنیدن،گفتن و خواندن یک پارچه می شوند.نویسنده باید قادر باشد در حالی که ایده و فکر خود را در قالب کلمات و جملات در می آوردو انها را قالب بندی می کند،آن ایده و فکر را در ذهن خود نگاه دارد و هم چنین باید، در حالی که از ابزار و وسایل نوشتاری استفاده می کند در برنامه ریزی شکل گرافیکی صحیحی برای هر حرف و کلمه مهارت داشته باشد. نوشتن بستگی زیادی به خواندن دارد،در خلال نوشتن خواندن بسیاری وجود دارد و بیش از نیمی از زمان نوشتن به خواندن اختصاص دارد.هم در خواند و هم در نوشتن افراد اهدافی را تنظیم و سپس تجدید نظر می کنند؛ معانی مطالب خود را اصلاح می کنند و دوباره می سازند. در فرآیند نوشتن، تفکر نقش مهمی دارد و نویسنده می بایست به نوشته ی خود فکر کند،انتخاب کند و به سازمان دهی مطالب خود بپردازد. نواحی مغزی زبان دو مرکز اصلی زبان در نیم کره چپ مغز قرار دارند.ناحیه بروکا ( Broca ) و ناحیه ورنیکه ( Wernicke ) ناحیه بروکا به تکلم اختصاص دارد و ناحیه ورنیکه به فهم زبان مربوط است.آسیب در ناحیه بروکا اگرچه سخن گفتن را دشوار می سازد،ولی فهم سخن دیگران را با دشواری روبه رو نمی سازد و آسیب در ناحیه ورنیکه حالت عکس دارد. منابع تحقیق چند نوع حافظه داریم؟ ر.کرمی نوری حافظه آشکار و نهان ر.کرمی نوری روان شناسی حافظه و یادگیری ر.کرمی نوری انتشارات آگاه برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده