afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۸۹ زنها زمانیکه میخواهند غر بزنند. از ته دل بخندند و یا فریاد بکشند به طورغریزی به دوستان خود روی میآورند. خدا را شکر، حتی همسران ما هم اینگونه شادترند.چند روز پیش از مراسم ازدواجم دوستی دانا حرفی زد که واقعا به شنیدن آن نیاز داشتم. او گفت "ازدواجم با داگی از این رو که بهترین دوستم شود. نبود. من پیشتر چنین دوستی را داشتم. به طرزی غیر قابل باور آسوده خاطر شدم. زیرا من نیز دوستی صمیمیبه نام جودی داشتم که که از سه سالگی او را میشناختم و نگرانیم از این بود که چگونه میتوان این دوستی صمیمیرا بعد از ازدواج نیز حفظ کرد. جواب این است: به طرزی حیرت انگیز بسیاری از زنان معتقدند در تمامیکارهایی که همسرشان قادر به انجام آن نیستند و یا تمایلی به آن ندارند به دوستان خود نیازمندند. مواردی همچون مصاحبتهای طولانی و خسته کننده. همدردی نسبت به بی عدالتیهای پیش پا افتاده. همراهی در مشکلات پیچیده ی خرید یک بوم نقاشی .نمیدانم، که این فطری است یا اکتسابی؟ اما زنان بیش از مردان به بررسی جزئیات زندگی خود احساس نیاز میکنند. و این بدان معنا نیست که مردان نمیخواهند زندگیشان را با همسرشان قسمت کنند. مسئله این است که آنها به اندازه زنان مجذوب جزئیات نیستند. اگر تا به حال چنین موقعیتی را داشته اید ،پس حتماً میدانید که میتوان در این مورد پیشرفت یا پسرفت داشت.شوهر من که بسیار مرد خوبی است دچار پسرفت شده است یعنی اصلاً به جزئیات توجهی نمیکند و مرد بسیار مهربانی است.اگر جودی نبود ،همسرم ناچار بود در جریان هرگونه خوشحالی و ناراحتی یا شکست و پیروزی من قرار بگیرد.حداقل 98 درصد ، میتوانم بگویم که از داشتن چنین مشکلاتی در امان است و اگربگویم ، تنها او است که از این مسئله سود میبرد بی انصافی است. در حقیقت محققان دریافتند که بیشتر زنان معتقدند داشتن دوستی که بتوان به او تکیه کرد به آنهاکمک کرده و درواقع پیوند زناشوییشان را بهبود میبخشد. در یک بررسی از میان 40 نفر از زنان 20 ساله در دانشگاه ویسکوزین در میلواکی ،90 درصد انها معتقد بودند که برحسب عادت در خصوص مشکلات ارتباطی ، با دوست صمیمیخود صحبت میکنند و 75 درصد از افراد متا هل معتقد بودند گاهی قبل از آنکه مشکلات زناشویی را نزد همسر مطرح کنند با دوستان خود در این خصوص به گفتگو میپردازند. دکتر استیسی اولیکر سرپرست این مطالعات میگوید " زنان برای حل مشکلات زناشویی اغلب تدابیری را اتخاذ میکنند. تدابیری همچون ذکر خصوصیات خوب همسرشان . این کار منجر به فرو نشاندن خشم و عدم درگیری با او میشود.این زنان همچنین معتقدند که همدلی دوستانشان به آنها کمک میکند تا از عهده ی عوامل نا خوشایند ازدواج برآیند. یکی از دلایلی که زنان به دوستان خود پناه میبرند این است که مردها مایلند به نوعی متفاوت از زنان مشکلات خود را حل وفصل کنند. در حالی که زنان اغلب به سادگی با گفتگو آرامش مییابند. مردان گویی بی درنگ مجبور به یافتن راه حل و سپس اقدام در جهت حل آن میباشند. سندی شیهی کارشناس روابط و نویسنده کتاب" قدرت پایدار دوستی زنان "(مارو 2000) میگوید:" اگر به همسرتان بگویید که با مادرتان دچار مشکل شده اید، تلاش میکند تا مشکل را حل کند. شما را نصیحت خواهد کرد و چنانچه نصیحت او را نپذیرید شدیدا آزرده خاطر خواهد شد. البته این رفتار تاحدی قابل درک است. این همسرتان است که باید با مشکلاتتان زندگی کند نه دوستتان. شیهی میگوید" نحوه ی حل مشکلات توسط یک دوست ممکن است سودمندتر باشد. از این رو که با شما همدردی کرده و میگوید: "درک میکنم . من هم چنین مشکلاتی را با مادرم دارم." و به شما اجازه میدهد تا خود مشکلتان را برطرف سازید. اما روابط دوستانه زنان در واقع بیش از آرامش روح، سلامتی را نیز بهبود میبخشد. دکتر روانشناس شلی تیلور از دانشگاه کالیفرنیا لس آنجلس که بررسی گسترده مطالعات استرس را در سال 2000 بر عهده داشته درنظریه ی خود عنوان کرده، زنان به طور فطری زمانیکه خود یا دوستانشان دچار مشکل میشوند آماده ی مراقبت و همراهی دوستانه هستند. این دقیقا بر خلاف واکنش جنگیدن یا گریختن است که در مردان بارزتر است. دکتر تیلور میگوید: این واکنش منجر به کاهش هورمون اوکسی توسین میشود که تاثیر آرامش بخش داشته و میزان استرس را کاهش میدهد. مراقبت و همراهی و تحمل استرس کمتر نیز ممکن است تا حدی علت عمر بیشتر زنان نسبت به مردان باشد.طبق مطالعات سلامت هاروارد ،محققین دریافته اند که هر چه تعداد دوستان یک زن بیشتر باشند، با بالا رفتن سن، احتمال ابتلای وی به ضعفهای جسمانی کمتراست. زنها قدرت دوستی را با شم خود درک میکنند علت جذب ما به یکدیگر در ادارات یا کلیساها،در جلسات مدرسه و یا پارک همین است. ما با یکدیگر ارتباط برقرار کرده وبه تبادل اطلاعات میپردازیم. مردان مطلقا به اندازه زنان به تعاملات اجتماعی نیاز ندارند. دکتر اولیکر میگوید به علاوه مردان دوست ندارند در خصوص زندگی شخصی و احساساتشان صحبت کنند. واز آنجایی که آنها به اندازه زنان نیازمند حمایت نیستند ممکن است زمانیکه سعی میکنیم اطلاعاتی از آنها کسب کنیم ، دچار تحیر و یا رنجش شوند. یا ممکن است اینگونه تلقی کنند که ما بیش از حد احساس نیاز میکنیم. دکتر اولیکر میگوید: در مطالعه وی زنان گزارش دادند که همسرانشان در واقع از اینکه زنها برای کسب حمایت، به دوستان خود پناه میبرند، احساس رضایت دارند. یک نمونه بارز آن ،جین سورینهانسن ازهانتینگتون نیویورک است که وقتی همسرش ،نیلز از کار بیکار شد،خیلی میترسید. سورینهانسن میگوید: نیلز 30 سال در پستی به عنوان کارشناس ناظر خدمت کرده بود.سپس زمانیکه 45 ساله شد شغلش را ازش گرفتند .به نیلز بازنشستگی زود هنگام پیشنهاد شده بود اما چنانچه 10 سال دیگر نیز کار میکرد میتوانست مستمری بیشتری دریافت کند. سورین میگوید: با وجود اینکه تحت فشار مالی بسیار بودیم قرار بود نیلز مشمول بازنشستگی زود هنگام شود و من مخالف این قضیه بودم. من کارمند شرکت بیمه بودم اما هزینه شهریه و امرار معاش دخترمان پگی که در مدرسه گروه باله آمریکا در نیویورک سیتی درس میخواند را نیز باید پرداخت میکردیم. بنابراین زمان سختی را سپری میکردیم. در این زمان سورینهانسن با یکی از دوستان صمیمیاش برای صرف ناهار قرار گذاشت. سورینهانسن اینگونه شرح میدهد: دوستم ساعتها فقط گوش کرد تا من خشمم را بیرون بریزم. اما پس از آن مرا متقاعد کرد که احساس حقارت و خشم نیلز را نیز درک کنم. سپس پیشنهاد داد که مشکلات مالی ای که در صورت بازنشستگی زود هنگام وجود خواهد داشت را در مقابل مزایای تداوم کار به مدت 10سال بنویسم. این ایده، باعث شد ،حقایق به طور واقعی در نظرم نمود کند. سورینهانسن دقیقا این کار را انجام داد. از این رو او توانست نشان دهد که بودجه آنها برای پرداخت اجاره وقبضهای آب و برق ماهیانه کافی نخواهد بود. با این کار نیلز نیز متوجه این حقیقت شد. سورینهانسن میگوید: او متقاعد شد چنانچه خانواده در دراز مدت وضع مالی بهتری داشته باشد تداوم این شغل به مدت 10سال نمیتواند چندان بد باشد. این دقیقا همان چیزی بود که همواره میگفتم اما دوستم به من کمک کرد تا با آرامش متوجه این مسئله شوم. از زمان بازنشستگی نیلز در 55 سالگی، پگی همکار گروه ورزش آمریکا در رالیگ ، کارولینای شمالی شد وهمه اعضای خانواده نیز به آنجا نقل مکان کردند. او میگوید: نیلز هنوز مانند گذشته و حتی بهتر از آن است. خدا را شکر که در لحظات آشفته ی زندگی دوستم به عنوان مشاوری حمایت گر در کنارم بود. با این وجود تمامیخوبیها و منافع یک دوست نباید اعتماد و حس نیاز به همسر را کاهش دهد.امیجوالسون میگوید: زنانی که همواره به دوستان خود تکیه میکنند در واقع ممکن است مسائل مختلف را با همسرشان مطرح نکنند. اما در حقیقت این یک مشکل است زیرا برقراری و حفظ صمیمیت با مردان ازاهمیت بسیاری برخورداراست. صرفا نمیتوانیم بگوییم اوه، او مرد است و نمیفهمد. در واقع اگر مردان علت نیاززنان به صحبت در خصوص جزئیات را درک میکردند، حس صمیمیت بهتری میان آنها ایجاد میشد. شاید تفاوتهای بسیار میان همسر و دوستانمان وجود هر یک را درزندگی ضروری مینماید. سارا اپل معلم تاریخ هنر و مادر دو فرزند , زمانی که نیاز به تخلیه ی روحی دارد و یا به عقیده خود به نفس نفس میافتد(از همه چیز خسته میشود) به دوستانش پناه میبرد. او میگوید: با این وجود بخشی از وجودم قادر به درک این نیست که چرا همسرم نمیتواند برخی مسائل را تحلیل کند، نکته ی دیگر این است که برایان جزء زندگی عادی و روزمره ی من است. زمانیکه با مشکلات جدی مواجهیم بهتر است احساساتمان را با دوستانمان قسمت کنیم.اما مسلما حفظ خونسردی و تامل به همراه آرامش ضروری است.راه حل من این نیست که برایان همچون دوستانم باشد بهتر این است که هر دو را در زندگی ام داشته باشم. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده