moein_13 528 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۸۹ فضاهای سبز در شهرها، به ویژه در شهرهای بزرگ وصنعتی، دارای عملکردهای مختلفی میباشند. فضاهای سبز از یک سو موجب بهبود وضعیت زیست محیطی شهرها می شود، و از سوی دیگر شرایط مناسبی را برای گذران اوقات فراغت شهروندان تعبیه میکند. علاوه بر اینها، دارای عملکردهای کالبدی نیز میباشد. اثرات فضای سبز شهری از دیدگاه زیست محیطی مواردی چون کاهش آلودگی هوا، کاهش آلودگی صوتی، بهبود شرایط بیوکلیماتیکدر شهر، افزایش نفوذپذیری خاک وتأثیر مثبت بر چرخه آب در محیط زیست شهری و افزایش کیفیت آبهای زیرزمینی را شامل می شود. فضای سبزمی تواند به طور قابل توجهی دمای هوا را کاهش دهد و یا به تلطیف هوا کمک کند. دربررسی اثرات روانی ـ اجتماعی فضای سبز باید گفت که انسان ، در هر شرایطی ، روزانه به چند ساعت فضای ساکت و آرام نیاز دارد که فضای سبز می تواند این فضا را تأمین نماید. فضای سبز شهری به عنوان بخش جاندار محیط شهری مکمل بخش بیجان شهر، یعنی ساختار کالبدی شهر، می باشد. در این خصوص، فضای سبزمی تواند به عنوان لبه شهر، آرایش دهنده شبکه راهها و تفکیک کننده فضاهای شهری ایفای نقش نماید. استانداردهای فضاهای سبز تعیین سطح و سرانه کاربری فضای سبز در ایران، تاکنون عمدتاً براساس استانداردهای مورد استفاده در کشورهای دیگر بوده است. تعیین سرانه فضای سبز تا حد زیادی بستگی به خصوصیات بیوکلیماتیک منطقه و شهر دارد، بر این مبنا باید گفت سرانه فضای سبز در یک شهر کویری و یا یک شهر بزرگ مانند تهران نمیتواند شرایطی همانند با یک شهر ساحلی در استان مازندران داشته باشد. با وجود این، اطلاع از استانداردهای فضای سبز می تواند به عنوان هدایتگر فعالیتها و خط مشیها به شمارآید. براساس مطالعات و بررسیهای وزارت مسکن و شهرسازی، سرانه متعارف و قابل قبول فضاهای سبز شهری در شهرهای ایران بین 7 تا 12 مترمربع برای هر نفر است که درمقایسه با شاخص تعیین شده از سوی محیط زیست سازمان ملل متحد (20 تا 25 مترمربع برای هر نفر)، رقم کمتری است. با وجود این، در شهرهای مختلف کشور نیز این رقم، با توجه به ویژگیهای متفاوت جغرافیایی و اقلیمی آنها، با اختلافاتی همراه است که میزان آن را طرحهای مصوب هر یک از شهرها تعیین می کنند. در مجموع آنچه از دیدگاه محیط اجتماعی در ارتباط با فضای سبز شهری اهمیت دارد، میزان فضای سبز عمومی است، یعنی فضای سبزی که رفت و آمد عموم مردم در آنها بدون مانع باشد، یا به تعبیر دیگر فضای سبز اجتماعی. بنابراین مفهوم سرانه فضای سبز تنها می تواند برای آن نوع فضای سبز به کار رود که برای گذران اوقات فراغت، بازی و تفریح مهیا شده است. نکتهای که درخصوص فضای سبز از اهمیت بالایی برخوردار است، مکانیابی آن میباشد. جینجکوب، منتقد شهرسازی معاصر معتقد است که پارک باید در جایی باشد که زندگی در آن موج میزند، جایی که در آن، فرهنگ وفعالیتهای بازرگانی و مسکونی است. تعدادی از بخشهای شهری، دارای چنین نقاط کانونی ارزشمندی از زندگی هستند که برای ایجاد پارکهای محلی یا میادین عمومی، مناسب به نظر می رسند. بر این اساس مکانیابی فضای سبز باید از اصولی چون «مرکزیت، سلسله مراتب و دسترسی» تبعیت کند. مرکزیت فضای سبز به این مفهوم است که فضای سبزحتیالمقدور در مرکزمحله،ناحیه و یامنطقه شهری مکانیابی شود. همچنین فضاهای سبزدر مقیاسهای متفاوت اعم از پارکهای محلهای، منطقهای و امثال آنها، باید با ساختارکالبدی متناظر خود انطباق داشته باشد، به عنوان مثال پارک منطقهای در محدوده منطقه پیشنهاد شود. یکی از معیارهای دیگری که در مکانیابی فضای سبز باید به آن توجه شود، معیار « دسترسی» است. به این مفهوم که پارکهای شهری باید از چهار جهت به شبکه ارتباطی دسترسی داشته باشند تا بدین طریق هم جمعیت بیشتری از آن استفاده کند و هم امکان نظارت اجتماعی و امنیت پارک افزایش یابد. بدینترتیب امکان بهرهبرداری دیداری از جلوههای زیبای پارک برای رهگذران از چهار جهت فراهم می شود. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده