رفتن به مطلب

مدیریت تکنولوژیک ، دیدگاهی فراگیرتر


ارسال های توصیه شده

این مقاله به دنبال آن است كه نشان دهد مدیریت تحقیق و توسعه (r&d) مدیریت فناوری(management of technology) و مدیریت تكنولوژیكی (technological (management) با یكدیگر تفاوتهایی دارند. به همین منظور ابتدا جریان اصلی به وجودآمدن مدیریت فناوری مورد بررسی قرار می گیرد و سپس از لحاظ فلسفه وجودی ذینفعان و حوزه عملكرد تفاوتهای بین مدیریت تحقیق و توسعه مدیریت فناوری و مدیریت تكنولوژیكی تشریح می شود.

 

مدیریت فناوری در اواسط دهه ۱۹۸۰ توسعه یافت. بعد از طرح پیشنهادی شورای تحقیق ملی آمریكا (nrc) مدیریت فناوری را می توان به صورت فصل مشترك علوم مدیریتی و فنی (كه قبلاً فاقد ارتباط با یكدیگر بودند) مشاهده كرد. در این دوره اعتقاد بر این بود كه شیوه های مدیریت فعلی وارد مقوله مدیریت دارائیهای فناوری شود. شورای ویژه مدیریت فناوری. مدیریت فناوری را به صورت «علمی كه علوم مهندسی پایه و رشته های مدیریتی را برای برنامه ریزی توسعه و به كارگیری توانائیهای تكنولوژیكی جهت شكل دهی و به نتیجه رساندن اهداف یك سازمان به یكدیگر متصل می كند» تعریف كرد.

 

«بایراكترا» (bayrakatra) در دومین كنفرانس مدیریت فناوری در سال ۱۹۹۰ تعریف گسترده زیر را از مدیریت فناوری ارائه كرد: «مدیریت فناوری دیدگاه سیستماتیك و عقلایی پاسخگویی به فرصتها و نوآوریهای تكنولوژیكی و نتایج مرتبط با آنهاست». او برای تبیین اینكه چرا مدیریت فناوری به كانون توجهات جهانی (نظیر كنفرانسها كارگاههای علمی سمپوزیوم ها دوره های آموزشی خاص و...) تبدیل شده است. به ســـــرعت بی سابقه نوآوریهای تكنولوژیكی افزایش میزان منابع انسانی و مالی اختصاص داده شده به تحقیق و توسعه اشاره می كند. تعریف او حیطه عمل مدیریت فناوری را به «تصمیم گیری در خصوص مشكلات تكنولوژیكی مرتبط با خلق و بهره برداری از دارائیها و توانمندیهای تكنولوژیكی در تمامی سطوح سازمان>» كاهش داد. این تعریف در برگیرنده موارد زیر است:

 

▪خلق تكنوفناوریهای جدید و كاربرد موثر و كارآمد فناوریهای موجود؛

 

▪پاسخگویی و مواجهه با تاثیرات و تغییرات فناوری بر اشخاص سازمانها جامعه و طبیعت؛

 

▪توسعه روشها و تكنیك هایی جهت رسیدگی به مشكلات تكنولوژیكی.

 

▪بعدها وی مدیریت فناوری را «كلیه فعالیتهای مدیریتی مرتبط با تدارك فناوری شامل تحقیق و توسعه تطبیق و اصلاح فناوریهای یك شركت و بهره برداری از این فناوریها برای تولید كالا و خدمات» تعریف كرد. او از واژه های مدیریت فناوری و مدیریت تغییرات تكنولوژیكی به عنوان اصطلاحات مشابه استفاده می كند.

 

● به سوی دیدگاهی فراگیر

 

برای تعریف آنچه كه آن را دیدگاه فراگیر می نامیم باید تمایز واضحی بین سه حوزه یا زیر رشته مدیریت تحقیق و توسعه مدیریت فناوری و مدیریت تكنولوژیكی قائل شد. درواقع این رشته ها مكمل یكدیگر هستند و ارتباط نزدیكی با هم دارند.

 

● تكامل تدریجی

 

حركت از مدیریت تحقیق و توسعه به سوی مدیریت فناوری می تواند با تغییراتی كه در زیر بیان می شود مرتبط باشد:

 

 

 

 

 

ادامه حركت به سمت مدیریت تكنولوژیكـی به دلایل زیر صورت گرفت:

 

- این نكته كه فناوری تنها به مهندسان و محققان درگیر در امر خلق و توسعه آن محدود نمی شود و كلیدی است كه بر هر فعالیتی در سازمان تاثیر می گذارد.

 

- درك این نكته كه كارایی مدیریت و بخصوص موفقیت تجاری سازمان در ارتباط مستقیم با از بین بردن موانع برقراری ارتباط بین رشته ها و عملكردهای مدیریتی است.

 

این روند در نهایت منتهی به دیدگاهی فراگیر و یكپارچه به نام مدیریت تكنولوژیكی گردید. چنین دیدگاه فراگیری از مدیریت تكنولوژیكی دیدگاه خاصی است كه توجه همزمان به فناوری و دیگر موارد مدیریتی را پیشنهاد می كند.

 

ارتباط بین مدیریت تحقیق و توسعه مدیریت فناوری و مدیریت تكنولوژیكی

 

● تفاوتهای سه نوع مدیریت

 

در شكل مورد نظر مدیریت تحقیق و توسعه مدیریت فناوری و مدیریت تكنولوژیكی فلسفه های وجودی ذینفعان و حوزه های عملكرد متفاوتی با یكدیگر دارند كه در ذیل به تشریح آن پرداخته می شود:

 

فلسفه وجودی: اینك دیگر مشخص شده است كه فعالیتها برنامه ها و پروژه های تحقیق و توسعه باید به طور مناسب مدیریت شوند زیرا نمی توان روی شانس یا فرصت به عنوان منبعی برای نوآوری حساب كرد. از آنجا كهr&d به عاملی حیاتی برای خلق فناوریهای جدید تبدیل شده است به یك مدیریت ساختار یافته با رویه های عملیاتی و روشهای مشخص برای حداكثر ساختن بودجه تحقیق و توسعه مورد نیاز است. تخصیص منابع مالی انسانی و سازمانی به بخش تحقیق و توسعه یك مسئله مدیریتی بسیار مهم قلمداد می شود. با چنین دیدگاهی لازم نیست كه ارتباط بین مدیریت تحقیق و توسعه و استراتژی شركت الزاماً آشكار باشد.

 

از زمانی كه این واقعیت كه فناوری به عنوان بخشی از پورتفولیوی فناوری شركت كه بایستی به وسیله فعالیتهای گوناگون بین واحدهای تجاری - لااقل واحدهای تحقیق و توسعه سیستم های تولیدی و اطلاعاتی - مدیریت شود از سوی شركتها پذیرفته شد و از هنگامی كه مهندسان و مدیران دریافتند كه باید با یكدیگر كار كنند مدیریت فناوری متولد شد. همین امر بعدها موجب استحكام بخشیدن پایه تكنولوژیكی شركتها گردید. هدف از مدیریت فناوری حداكثر ساختن نرخ بازگشت سرمایـــه گذاریهای صورت گرفته روی سبد فناوری شركت در تمامی سطوح سازمان و كلیه مراحل فرایند نوآوری تكنولوژیكی از خلق تا كاربرد آن است.

 

فلسفه وجودی مدیریت تكنولوژیكی استفاده از فناوری برای بالابردن اثربخشی تمامی فعالیتهای درون سازمان است. در این دیدگاه فناوری به عنوان متغیری تاثیرگذار و منبع اصلی انجام همه وظایف مدیریتی در نظر گرفته می شود. به عبارت دیگر در این دیدگاه فرض می شود كه برای انجام هر وظیفه مدیریتی باید فناوری را هم به عنوان منبع ورودی جهت داشتن دیدگاهی استراتژیك و هم منبعی جهت شكل دهی روشها و رویه های عملیاتی در نظر گرفت.

 

● ذینفعان:

 

مدیریت تحقیق و توسعه مدیریت فناوری و مدیریت تكنولوژیكی همچنین از لحاظ نــــــوع شركت افراد درگیر در تصمیم گیریها و نحوه انجام فعالیتهای روزانه این افراد نیز با هم تفاوت دارند.

كاركنان و مدیران تحقیق و توسعه اساساً فعال در امر مدیریت تحقیق و توسعه هستند& اما اغلب كارها باید توسط افراد محقق& بخصوص حداكثر بهره برداری از بودجه تحقیق و توسعه كه قبلاً توضیح داده شد& انجام پذیرد.

 

تمامی شركتهای با سطح فناوری متوسط یا بالا خودشان فعالیتهای تحقیقـــــاتی خود را هدف گذاری می كنند در حالی كه شركتهای فاقد واحد تحقیق و توسعه توجهی به مدیریت تحقیق و توسعه نشان نمی دهند.

 

مدیریت پورتفولیوی استراتژی های فناوری یك شركت به وضوح نیازمند داشتن یك دیدگاه خاص برای تصمیم گیری است زیرا مسئولیت انجام فعالیتهای متفاوتی را با شركای داخلی و خارجی تجاری برعهده دارد. مدیریت فناوری در برگیرنده مدیریت بر مهندسان تكنسین ها& محققان واحدهای تحقیق و توسعه و فعالیتهای تولید است و بیشتر مرتبط با شركتهای با فناوری سطح بالا و متوسط است.

 

براساس تعریفی كه از مدیریت تكنولوژیكی ارائه شد& مدیریت تكنولوژیكی مرتبط با هرنوع استفاده به كارگیری یا خلق فناوری در درون سازمان است و مدیران عالی در كلیه سطوح كه در واقع تصمیم گیران اصلی در هر سازمانی هستند را در برمی گیرد. مدیریت تكنولوژیكی حتی در سازمانهای بدون واحد تحقیق و توسعه نیز باید مورد توجه قرار گیرد.

 

▪ حوزه عملكرد: و سرانجام مدیریت تحقیق و توسعه مدیریت فناوری و مدیریت تكنولوژیكی مبنای تجزیه و تحلیل دیدگاه و موارد مدیریتی یكسانی نیز ندارند.

 

حوزه عمل مدیریت تحقیق و توسعه نسبتاً محـــدود است. سنجش میزان برنامه ها و پروژه های تحقیق و توسعه مبنای تجزیه و تحلیل مدیریت تحقیق و توسعه است. موارد اصلی حوزه عملكرد مدیریت تحقیق و توسعه شامل تعریف ارزیابی و طبقه بندی پروژه های تحقیـق و توسعه و سازماندهی بررسـی و پیش بینی آن است.مدیریت فناوری به پورتفولیوی فناوریهای یك سازمان رسیدگی می كند تا تمامی دارائیها و توانمندیهای فناوری در داخل سازمان انتشار یابد. بنابراین حوزه عملكرد مدیریت تكنولوژیكی فراتر از مدیریت تحقیق و توسعه بوده و به موارد بیشتری نظیر پیش بینی فناوری بررسی خلق و توسعه خریــــــــداری بهره برداری انتشار تجاری سازی انتقال به كارگیری و از رده خارج كردن فناوریهای یك سازمان می پردازد. مدیریت تكنولوژیكی در ارتباط با كلیه فعالیتهای مدیریتی نظیر فعالیتهای مالی بازاریابی منابع انسانی و تولید قرار دارد و در واقع در این دیدگاه فناوری منبع ورودی به كلیه فرایندهای مدیریتی سازمان است.

 

● گونه شناسی مدیریت تكنولوژیكی

 

به منظور نوع شناسی مدیریت تكنولوژیكی ابتدا ساختار سنتی رشته های مدیریت را بررسی و سپس از این چارچوب برای مواردی كه توسط مدیریت تكنولوژیكی پوشش داده می شوند استفاده می گردد.

 

رشته های مدیریتی اصلی و سنتی معمولاً در هفت دسته حسابداری و كنترل مدیریت مالی مدیریت عملیات و تولید بازاریابی مدیریت منابع انسانـی رفتار سازمانی و سیستـم هــای اطلاعات مدیریت طبقه بندی می شوند. این موارد در حوزه هایی گسترش یافته است. مثالهایی در این مورد شامل سیستم ها استراتژی ها مدیریت عمومی و كارآفرینی است. مدیریت نوآوری نیز در این تقسیم بندی جای می گیرد.

 

● موارد كلیدی

 

دیدگاه جامع به مدیریت تكنولوژیكی مستلزم رویكرد خاصی به فناوری و دیگر موضوعهای مدیریتی است. عمده ترین كاربردهای مدیریت تكنولوژیكی می تواند در حوزه های امور مالی و حسابداری تولید منابـع انسانی چگونگی ساختار سازمانی و سیستم های اطلاعاتی و بالاخره بخش بازاریابی و توزیع باشد. این یعنی همان نگرش جامع و حوزه جامع كاربردی مدیریت تكنولوژیكی. البته هدف این مقاله این نیست كه لیست كاملی از موارد كلیدی را ارائه دهد بلكه تنها می خواهد این دید را با چند مثال توصیف كند.

 

● حسابداری و ممیزی

 

در هنگام تولید یا به كارگیری فناوریهای سطح بالا واحد تجاری سعی می كند تا برخی از مزایای رقابتی را از طریق دارائیها و دانش فنی كلیدی خود به دست آورد. مدیریت تكنولوژیكی باید به طور متدولوژیك به ارزیابی عملی و گزارش دهی موضوعها بپردازد. در رابطه با فنون و روشهای حسابداری tqm ممكن است در تعاریف اصول حسابداری كه باید برای مواردی نظیر سرمایـــه های فكری دارائیها و منابع غیرمادی و دانش فنی اندازه گیری ارزش داخلی و خارجی این موارد جمع آوری و تحلیل داده های مرتبط خصوصاً در زمینه صنایع با فناوری برتر به كار رود دخالت داشته باشد.

 

●امور مالی

 

مدیریت تكنولوژیكی باید مواد مرتبط با انتخابهای مالی ارزش گذاری مالی تامین منابع مالی توزیع منافع حاصل از سهام و نظیر آن را در نظر بگیرد. دو حوزه اصلی برای انجام تحقیقات در زمینه بررسی نتیجه تاثیر مطالعات برروی ارزش سهام شركت (آیا افشا و انتشار اطلاعات مرتبط با فناوری تاثیری روی ارزش بازار یك شركت به صورت مثبت یا منفی دارد) و سیاستهای مالی (سیاستهای مالی شركتهای با سطح فناوریهای بالا باید با شركتهای دارای سطح پایینی از فناوری متفاوت باشد) وجود دارد.

 

●منابع انسانی و ساختار سازمانی

 

موارد كلیدی كه در بخش مهارتهای فردی و آموزشی باید به آن توجه كرد عبارت از چگونگی استخدام توسعه افزایش توانائیهای ذهنی افراد در یك محیط متغیر پیش بینی توانائیهای جدید مورد نیاز برای فناوریهای جدید و هزینه های آموزشی بلندمدت و در مورد عملكردهای فردی سوالهای مهم در این زمینه پیرامون مسائلی چون افزایش كارایی گروهی افزایش انگیزه افراد چگونگی استقرار افراد در یك سازمان با سطح فناوری بالا و انعطاف پذیری شغلی است و در خصوص رفتار گروهی حوزه های مهم آن مدل سازی درك و تصور افراد از مدیریت فناوری داخلی فرهنگ سازمانی و فناوری است.

 

تاثیرات دیگر فناوری بر روی سازمان كه شناخته شده است و در هرجایی به عنوان یك عامل نجات بخش از آن صحبت به میان می آید عبارت از فناوری و خلاقیت طراحی و انتخاب اطلاعات و روشهای انتشار آن راههای دستیابی و استفاده از اطلاعات فناوری و یادگیری سازمانی است.

مدیریت عملیات تولید و مدیریت سیستم های اطلاعاتی: در این رابطه برخی از مواردی كه تحقیقات بیشتری در مورد آنها نیاز است عبارتند از:

 

تاثیر فناوری اطلاعات بر انعطاف پذیری سیستم های تولیدی؛

 

تاثیر فناوری اطلاعات بر توسعه تولید نظیر نمونه سازی سریع یا استفاده از cad/cam

 

تاثیر فناوری اطلاعات بر پشتیبانی و تدارك تولید.

 

● بازاریابی

 

معرفی ملاحظات تكنولوژیكی در رشته بازاریابی تغییری اساسی در شیوه تفكر در این زمینه به وجود می آورد. در حالی كه بازاریابی غالباً با مسئله كشش بازار مرتبط است فناوری بیشتر با فشار نوآوری تكنولوژیكی مرتبط است. اصولاً بازاریابی فرایندی روبه پایین (مثلاً در خصوص تقاضا) است و هدف از آن نیز داشتن درك بهتری نسبت به نیازهای مشتری است. نقش نهایی بازاریابی كمك به ایجاد تمایز بین كالاهای نهایی تولید شده و یافتن جایگاهی ویژه برای كالاها از طریق انجام تبلیغات و فعالیتهای ارتقاء محصول است. در مقابل فناوری بیشتر مرتبط با میزان عرضه است تا میزان تقاضا و معمولاً به عنوان ابزاری جهت افزایش عرضه به كار می رود. با وجود این ایجاد متغیرهای تكنولوژیكی نه تنها از اهمیت بازاریابی نمی كاهد بلكه در مواردی بر اهمیت آن نیز می افزایــد. حداقل چهار حوزه به وسیله بازاریابی پوشش داده می شود:

 

- استفاده از فناوری به منظور كمك به فروش و تولید یا ارائه خدمات متفاوت؛

 

- بازاریابی برای فناوریهای سطح بالا (در زمینه قیمت تبلیغات خاص و توزیع)؛

 

- تاثیر فناوری اطلاعات بر شیوه تحقیقات بازار؛

 

- تاثیر فناوری اطلاعات بر شیوه تولید خدمات پس از فروش و نحوه توزیع.

 

●● نتیجه گیری

 

مدیریت تكنولوژیكی نیازمند طیف وسیعی از توانائیها در محیطهای عملیاتی از تحقیق و توسعه گرفته تا بازاریابی امور مالی و هر فعالیت سنتی دیگر مدیریتی است. مدیریت تكنولوژیك نیازمند داشتـن دیدگاهی میان رشته ای است و در نتیجه به پشتوانه ای از رشتـه های مختلف نیاز دارد. در حالی كه رسالت رشته های سنتی مدیریتی چگونگی تخصیص منابع است مدیریت تكنولوژیكی مجبور به تخصیص منابع نیست و در واقع هدف آن بیشتر دستیابی و تسلط بر شكل گیری تاثیرات متغیرهای تكنولوژیكی برروی كسب و كار است.

 

فناوری تنها به زمینه فعالیتهای تكنولوژیكی در سازمان محدود نمی شود و مدیریت تكنولوژیكی هدف جامع تری را نشانه می رود و حتی با ذینفعانی كه تاكنون از آن استفاده نكرده اند و حتی از تنوع تكنولوژیكی بیمناك هستند (نظیر حسابداران و خبرگان امور مالی) نیز سروكار دارد.

 

الزاماً نیازی نیست تا یك شركت دارای واحد تحقیـق و توسعـه باشد تا به مدیریت جنبه های تكنولوژیكی بپردازد. بنابراین مدیریت تكنولوژیكی نه تنها مختص شركتهای با فناوری سطح بالا نیست بلكه به شركتهای دارای فناوری سطح پایین نیز مربوط می شود.

 

در هنگام تطبیق چنین دیدگاه فراگیری به مدیریت تكنولوژیكی مدیران باید به اندازه افراد خبره (فناوری در مدیریت) آموزش ببینند تا توانایی شناسایی تجزیه و تحلیل درك و ارزیابی همزمان مسایل مدیریتی و تكنولوژیكی را داشته باشند. همچنین مدیران باید كاملاً قادر باشند كه در فرآیند تصمیم گیری در زمینه تغییرات تكنولوژیكی در دو سطح استراتژیك و عملیاتی یكپارچه و منسجم عمل كنند.

 

تالیف: Chanaron jolly ترجمه و تلخیص: گروه مدیریت فناوری سازمان مدیریت صنعتی

ماهنامه تدبیر ۱ - تغییر در درك منابع و فرصتهای تكنولوژیكی: در دهه ۶۰ تا ۷۰ میلادی تحقیق و توسعه داخلی منبع اصلی مدیریت نوآوری در نظر گرفته می شد. از اواسط دهه ۱۹۸۰ باتوجه به هزاران مقاله و كتابی كه در ارتباط با اقتصاد نوآوری و تغییرات تكنولوژیكی نوشته شد بسیاری از منابع برای نوآوری نظیر حالتهای مختلف پیمانها و سرمایه گذاری مشترك در تحقیق و توسعه كنسرسیوم ها رد و بدل كردن حق امتیازها انجام تحقیق و توسعه فرعی و اكتساب فناوری شناسایی شد و در ادبیات مدیریتی مفهوم پورتفولیوی فناوری(technology portfolio) به وجود آمد. ۲ - تغییر از وضعیت عملیاتی به سمت وضعیت استراتژیك: در دوره مدیریت تحقیق و توسعه& مدیران عالی انتخابهای فنی را به بخشهای تحقیق و توسعه تفویض كردند و وظیفه مدیران عالی تنها تعیین هدف فعالیتهای تحقیق و توسعه به عنوان درصدی از سرمایه در گردش بود و مسئولیت مدیران تحقیق و توسعه حداكثر ساختن تخصیص این منابع بود. اما زمانی مدیریت فناوری مفهوم استراتژیكی پیدا كرد كه اهمیت فزاینده اتخاذ تصمیمهای فنی از سوی مدیریت عالی سازمان درك شد.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...