رفتن به مطلب

سردرگمم و نمیدونم دوسش دارم یا نه


ارسال های توصیه شده

سلام دوستان

فکرم به شدت درگیره و نمیدونم باید چیکار کنم

امیدوارم دوستانی که تجربیات مشابهی داشتن کمکم کنن..

من از ۱۵ سالگی خواستگار داشتم و خیلی زیاد درگیری داشتیم با خونوادم که من میخواستم ادامه تحصیل بدم..خلاصه یه نیمچه علاقه ای به پسرداییمم داشتم.

گذشت پسردایی بزرگم ینی داداش اونی ک خوشم میومد ازش اومد خواستگاریم..دوسم نداشت فقط میخواست با یکی ازدواج کنه سریعتر،قبول نکردم سر اونم داستان داشتیم..

گذشت دو سال پیش اونی ک ازش خوشم میومد اومد ولی من دیگه بیخیالش شده بودم..اومد و حالا گفت دوست دارم و سرباز بودم نتونستم دخالت کنم و اینا

من دو دل بودم خیلی زیاد...

هم میخواستم بیخیال شم درسم و ادامه بدم با یکی مثل خودن ازدواج کنم همم خوب بدمم نمیومد ازش

..خلاصه ک نشد یه سری چیزا دیدم گفتم فکرمون نمیخوره و اینا گفتیم نمیخوایم..من انتظار داشتم تلاش کنه بگه من میخوام ...

گذشت و هیچ کاری نکرد تا اینکه چن روز پیش اومد گفت من دوست دارم کسیم وارد زندگیم نکردم فقط تو

من واقعاااا الان در مرحله ایم ک فقط دلم میخواد تنها باشم و درس بخونم ..انقد که اذیت شدم.. حالابه خونواده ها چیزینگفتم تا ببینم عوض شده یا اصن من حسی شکل میگیره باز تو دلم یا نه...

نمیدونم چ کنم گیجم

من بیست سالمه اون ۲۶

من رشتم معماریه اون دیپلمه و هنوز هدفی نداره با من قراره به همه هدفاش برسه..

خوش قیافس

من کرجم و اون زنجان میخواد بیاد اینجا بخاطرم..

من از این میترسم ک حسی نداشته باشم و برم جلو و بمونم تو کاری ک کردم☹..باز جر و بحث تو خونواده شروع بشه..

اینم بگم دختریم که کمتر کسی از من خوشش نیاد شاید 

راهنمایی کنید لطفا☹??

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...