Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مرداد، ۱۳۹۷ علی الاصول سازماندهی مطلوب فعالیت های مختلف اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه نیاز به برنامه ریزی دارد. اما نوع دیدگاه برنامه ریزی و روش آن می تواند در قالب انواع مختلف صورت گیرد. در این میان، برنامه ریزی بخشی ، نوعی نظام برنامه ریزی است که در آن فعالیت های مختلف در قالب بخش هایی نظیر کشاورزی ، صنعت ، آب ، نفت ، گاز، ارتباطات ، آموزش و پرورش ، بهداشت و درمان ، مسکن و غیره انجام می گیرد. در چنین نوع از برنامه ریزی ، هر یک از بخش ها برنامه ها و طرح های خاص خود را مد نظر قرار داده و در قالب توان ها و محدودیت های بخش مربوطه آن به اجرا در می آورد . در برنامه ریزی بخشی انتظار بر این است که توسعه هماهنگ و متعادل تنها در بخش مربوطه و در قالب توزیع بهینه منابع بخش خود صورت گیرد. به عبارتی برنامه ریزی بخشی عمدتاً در خدمت تحقق اهداف بخش مربوطه است. در مقابل برنامه ریزی بخشی، برنامه ریزی فضایی به دنبال سازماندهی یکپارچه و مطلوب فعالیت های توسعه در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی است. در این برنامه ریزی، فضا به مفهوم کلی به عنوان منبع اصلی برای سایر فعالیت ها تلقی شده و تخصص بهینه آن مورد نظر است . برنامه ریزی فضایی بر تعامل تاکید دارد، بطوری که جمعیت، فعالیت و فضا در قالب یک نظام برنامه ریزی صحیح مد نظر قرار گیرد. مسکن در ایران موضوعی است که تاکنون به مثابه یک بخش اقتصادی و اجتماعی تلقی شده و فرآیند برنامه ریزی بخشی در برنامه های مسکن بکار گرفته شده است . بر این اساس ، عدم تحقق بخش عمده ای از اهداف برنامه های مسکن را می توان بدلیل بخشی نگری مسکن دانست . مسکن مقوله ای است که دارای ابعاد فضایی بوده و جنبه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، کالبدی و زیست محیطی را توأماً دارا است. چناچه مسائلی نظیر توسعه روند شهرنشینی ، افزایش و نوسانات قیمت زمین های شهری ، مدیریت ، توزیع نا متعادل درآمدها ، مهاجرت ، نوع شغل ، سطح درآمد ، مکان اشتغال و سیستم حمل و نقل در برنامه های مسکن دیده نشوند ، انتظار از تحقق اهداف برنامه های مسکن را نیز باید کاهش داد. بدین ترتیب تحقق بسیاری از اهداف برنامه های مسکن بستگی تام به وجود زمینه های آن در طرح ها و سیاست های توسعه شهری دارد که خود از نوع برنامه ریزی فضایی می باشد. تشخیص مناطق کم رشد، هماهنگی بین برنامه های بخشی، ایجاد بازار کار، تعریف نقش مناطق مختلف کشور، گسترش مناطق مختلف کشور، گسترش عوامل رفاهی، کنترل مهاجرت های نا خواسته، توزیع بهینه جمعیت، تعریف نقش شهرهای مختلف و تعیین اندازه بهینه شهرها از جمله موضوعاتی هستند که در قالب دیدگاه آمایشی و فضایی می توانند در برنامه های مسکن نیز مؤثر باشند و کارایی برنامه های مسکن را نیز به دنبال داشته باشند. از تبعات مثبت چنین فرآیندی می توان به کاهش مسئله قیمت های کاذب زمین و کاهش بورس بازی اشاره کرد. مفهوم پیدا کردن وام مسکن (با توجه به تورم)، امکان اجرای برنامه های زمان بندی ، بودجه بندی، سازماندهی برنامه های مسکن از جمله آثار مثبت دیدگاه فضایی است. منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده