Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 تیر، ۱۳۹۷ تدوین یک برنامه جامع در بخش مسکن نیاز مند شناسایی و تجزیه و تحلیل ابعاد و اجزای مختلف مسکن است. شاخص های مسکن به عنوان شالوده اصلی یک برنامه جامع و ابزاری برای بیان ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی مسکن، از جایگاه ویژه ای در امر برنامه ریزی مسکن برخوردار هستند. شاخص های مسکن نه تنها به عنوان ابزاری توصیفی به بیان وضع موجود مسکن از ابعاد مختلف می پردازند، بلکه ابزار مناسبی نیز برای سنجش معیارها و ضوابط در روند تحول مسکن به شمار می روند. این شاخص ها به سیاستگذاران کلان بخش مسکن نیز کمک می کنند تا تصویر روشن تری از شرایط مسکن در گذشته، حال و آینده داشته و سیاستها و راهبردهای متناسبی در آینده اتخاذ نمایند. شاخص های اجتماعی و فرهنگی مسکن اگرچه تعریف کیفیت زندگی در کشورهای مختلف و حتی در مناطق یک کشور متفاوت است، با وجود این در کلیه برنامه های توسعه بر بهبود زندگی به عنوان یک هدف کلی و اصلی تأکید می گردد. در صورتیکه در این روند و در برنامه های توسعه، به تمامی اقشار به خصوص اقشار آسیب پذیر پرداخته نشود و بخشی از جمعیت به سبب این روند، دچار نوعی «کنار گذاشتگی» شود، مشکلات و آسیب هایی نظیر حاشیه نشینی بوجود خواهد آمد. این کنار گذاشتگی باعث منتفی شدن نیاز این گروه به سر پناه نخواهد شد و شاخص های نیاز بر تمامی جنبه های سیستم مسکن اثر می گذارد که از آن جمله می توان به عدم دسترسی به مسکن (بی مسکنی) و بد مسکنی اشاره کرد. ارکان اساسی مسکن نظیر امنیت، مطلوبیت و انطباق بر توان مالی خانوارها در رأس معیارهای مرتبط با نیازهای اجتماعی قرار می گیرند و این معیارها بر اساس اولویت ها ، تمایلات و ترجیحات مصرف کنندگان مسکن شکل می گیرد. مردم بدنبال مسکنی هستند که از عهده مالی آن بر آیند ، قابل دسترسی باشد ، از نظر فیزیکی امن بوده، به طور مناسبی طراحی شده و در مکان مناسب قرار گرفته باشد. بنابراین مسکن به یک واحد فیزیکی صرف نمی تواند محدود باشد، بلکه محیط مسکونی را شامل می شود که کلیه خدمات و تسهیلات ضروری را نیز شامل می شود که در آن رفاه، اشتغال، آموزش و سلامت مد نظر قرار گیرد. تأمین آب، دفع فاضلاب، فضاهای آموزشی و بهداشتی، تفریحی و فرهنگی نیز از جمله ضروریات مسکن هستند. بعد فرهنگی مسکن را نیز می باید از جمله موضوعات مهم در بخش مسکن و تدوین برنامه های آن دانست. تفاوت های منطقه ای در فرهنگ، شیوه زیست، بکارگیری نوع خاص از مصالح ساختمانی، سنت ها و قومیت ها منجر به گونه های خاصی از مسکن می شود. هویت مذهبی، اجتماعی، اعتقادی، ملی و تاریخی افراد و جامعه و به عبارتی، فرهنگ و تمدن ارتباط عمیقی با مسکن دارند. زیبایی، امنیت، همسایگی، اشراف، ضوابط محرم و نا محرم، استفاده از فضاهای باز و روابط همسایگی را نیز می باید در این مقوله مورد توجه قرار داد. نمونه هایی از شاخص های اجتماعی و فرهنگی مسکن نیاز به مسکن و کمبود آن؛ نرخ رشد سالانه خانوار (خانوارهای جدید نیازمند مسکن) تعداد خانوار و بعد خانوار نسبت شهرنشینی سطح زیر بنا (حداقل زیر بنای مورد نیاز) سرانه زیر بنا (سرانه حیاتی) نوع مصالح ساختمانی و الگوی ساخت میزان و دسترسی به خدمات مسکونی تراکم خانوار در واحد مسکونی تعداد اتاق در واحد مسکونی تراکم نفر در اتاق تراکم نفر در واحد مسکونی نحوه تصرف واحد مسکونی بی مسکنی بد مسکنی منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 تیر، ۱۳۹۷ شاخص های کالبدی مسکن شاخص های کالبدی مسکن از دو زاویه قابل بررسی است. یکم، کالبد مسکن به عنوان یک واحد مسکونی ؛ و دوم: رابطه کالبدی مسکن با محیط مسکونی خود که به نوعی شاخص اجتماعی بوده و نقش و جایگاه مسکن در توسعه شهری را مطرح می کند. برای مثال، مکان قرار گیری مسکن از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا شرایط مکانی خود از ویژگی های عمده در مسأله مسکن است. نوع نیاز ها و رفتارهای سکونت مسکن خاصی را طلب می کند و فضاهای عملکردی مسکن با توجه به شرایط اقتصادی – اجتماعی ساکنین خود می تواند دارای ابعاد متفاوت باشد. گروه های مختلف درآمدی که توان مالی متفاوت در تأمین و خرید مسکن دارند، در مکانهای متفاوت شهری زندگی می کنند. الگوی مصرف مسکن چه در چارچوب اهداف کلان و چه در خط مشی های اساسی سیاستهای مسکن، تأثیرات کالبدی فراوانی دارد. توسعه و نفوذ فناوری در زندگی انسان ها نیز تغییراتی را در کالبد مسکن بر جای می گذارد. بخشی از فعالیت هایی که در گذشته در خارج از فضای مسکونی انجام می شد، وارد فضای مسکن شده و هر یک مکان خاص خود را طلب می کند. بعد بیرونی کالبد مسکن نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. تأثیر عمیقی که مسکن بر محیط مسکونی خود و شهر می گذارد، قابل تأمل است. نقش مسکن در توسعه کالبدی شهرها در طول تاریخ روندی متغیر داشته و در دوره های اخیر ، مسکن و محیط زیست به عنوان عامل اصلی شکل دادن به شهرها مطرح هستند. افزایش سریع جمعیت که حاصل رشد طبیعی و نیز مهاجرت است، همواره با تغییرات اساسی در ساختار و بعد خانوارها، گسترش فیزیکی شهرها را تشدید می کند. مسکن همواره بزرگترین کاربری شهرها بوده و میزان تأمین مسکن بعنوان عامل کمی تعیین کننده در توسعه فیزیکی شهرها است. از جمله کلیدی ترین موضوعات کالبدی مسکن را می توان در تامین زیرساخت ها جستجو کرد . آماده سازی زمین و تامین زیرساخت ها می تواند رابطه بین مسکن و محیط مسکونی را تعریف کرده و سر پناه را به مسکن واقعی و گسترش شهری را به توسعه شهری تبدیل کند ( گسترش شهری را می توان در ابعاد صرفا کالبدی – فیزیکی دانست ، اما توسعه شهری می تواند مفهوم فراتر از کالبد و در ابعادی نظیر ارتقاء ، کارایی ، رفاه ، عدالت اجتماعی و محیط زیست دیده شود ) ابعاد کالبدی مسکن به ویژه در ایران اهمیت خاصی دارد . این اهمیت ناشی از شاخص هایی است که بررسی و تجزیه و تحلیل آنها رابطه مسکن و توسعه شهری را می تواند تبیین کند . برای مثال ، کشور ایران دارای یکی از بالاترین شاخص های متوسط زیربنا ، یکی از کم ترین تراکم های جمعیتی در شهرها ، یکی از کمترین درصد آلونک نشینی و یکی از کم ترین درصد بی مسکنی در جهان را دارا ست ( در مقایسه با بسیاری کشورهای در حال توسعه ) نمونه هایی از شاخص های کالبدی مسکن الگوی مسکن : ( تک واحدی ، آپارتمانی ، مجموعه سازی ، بلند مرتبه ) الگوی مسکن از عوامل و شاخص های دیگری تاثیر می پذیرد . جمعیت ، محدودیت زمین و محدودیت گسترش به سمت خارج شهر ، از جمله عواملی هستند که باعث تغییر در الگوی ساخت می شوند . با توجه به تقاضا و نیاز حاصل از افزایش جمعیت در شهرها ، الگوی ساخت از تک واحدی به آپارتمانی و سپس به بلند مرتبه سازی تغییر می کند . الگوی توسعه : هر چند که تراکم جمعیتی شاخصی اجتماعی به نظر می رسد ، اما تاثیرات کالبدی این شاخص حائز اهمیت است . نوع اسکان جمعیت می تواند تاثیرات متفاوتی در کالبد شهر داشته باشد ، مانند گسترش شهر در سطح ، توسعه در ارتفاع و توسعه شهر از درون . این توسعه که به سبب افزایش تراکم جمعیتی بوجود آمده است ، در نهایت ممکن است باعث تاثیر در تراکم ساختمانی شود که خود یک شاخص مهم کالبدی به شمار می رود . تراکم ساختمانی : این شاخص نوعی ابزار اندازه گیری است که از تقسیم سطح کل زیربنای ساخته شده در یک قطعه زمین بر مساحت آن قطعه بدست می آید . از طریق این شاخص ، شدت استفاده از زمین مشخص می گردد. سطح اشغال : این شاخص موضوع توده و فضا را مورد تامل قرار می دهد که از موضوعات اساسی در برنامه ریزی و طراحی شهری است . سطح اشغال از طریق تقسیم سطح زیربنای ساخته شده در طبقه هم کف یک قطعه زمین بر مساحت زمین محاسبه می شود . تراکم مسکونی : این شاخص خود دارای شاخه های مختلف نظیر تراکم کلی مسکونی ، تراکم ناخالص مسکونی و تراکم خالص مسکونی است . بر حسب به کارگیری هر یک از این مفاهیم ، تعریف مشخصی به دست می آید ، از جمله نسبت سطح اراضی مسکونی در یک محدوده مشخص . در اینجا موضوعاتی نظیر پیکره ، سیما ، چهره و نیمرخ شهری می توانند مورد بحث و بررسی قرار گیرند . سطح زیربنا و سرانه زیر بنا : این دو شاخص از شاخص های مهم کالبدی مسکن هستند ، هر چند که از بعد اجتماعی نیز قابل بررسی است . عوامل متعددی در تغییر این شاخص ها تاثیر گذار هستند ، از آن جمله می توان به نحوه دسترسی به زمین ، قیمت زمین ، جمعیت و مسایل فرهنگی اشاره کرد . تجزیه و تحلیل این شاخص ها رابطه مسکن و توسعه شهری را تبیین کرده و چگونگی ترکیب و شکل گیری فرم کالبدی شهر را نشان می دهد . نوع مصالح ساختمانی و شیوه های ساخت : از جمله شاخص های کالبدی مسکن که نمود بیرونی و عینی دارد ، نوع مصالح مورد استفاده و شیوه های ساخت مسکن است . اهمیت این دو شاخص از نظر کالبدی زمانی مشخص می شود که استفاده از مصالح با دوام و شیوه های ساخت مناسب باعث افزایش عمر مفید ساختمان شده و در نتیجه در دراز مدت کیفیت کالبدی مسکن حفظ خواهد شد . بهبود وضعیت اقتصادی و پیشرفت فناوری باعث ارتقای روش های ساخت و استفاده از مصالح بادوام تر می شود . میزان مسکن ناهنجار و غیر مجاز : مسکن ناهنجار و غیرمجاز اگرچه ممکن است ریشه های غیر کالبدی داشته باشد ، اما به دلیل نمود کالبدی آن ، می تواند در زمره شاخص های کالبدی مسکن محسوب شود . این شاخص جنبه های دیگر مسکن از قبیل کمبود مسکن ، عدم دسترسی به مسکن مناسب و مسایل مکانی مسکن را نشان می دهد . نمود بارز این شاخص عمدتاً در اطراف شهرهای بزرگ قابل بررسی است که تاثیرات کالبدی آن به صورت سیمای مسئله دار ، عدم خدمات دهی از سوی ارگان های مسئول ، اغتشاش بصری ، عدم جمع آوری زباله ، عدم رعایت مسایل فنی در ساخت مسکن و استفاده از مصالح ساختمانی کم دوام قابل مشاهده است . منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مهر، ۱۳۹۷ شاخص های اقتصادی مسکن اهمیت مسکن در اقتصاد ملی با مطرح شدن آن به عنوان یکی از زیر بخش های عمده و کلان اقتصاد ملی روشن می شود. در بین تمامی بخش های اقتصادی، اعم از جوامع توسعه یافته و یا در حال توسعه، مسکن بزرگترین سرمایه گذاری را به خود اختصاص می دهد. بر این اساس، رابطه مستقیم بین اقتصاد کلان و سرمایه گذاری در بخش مسکن و سیاستهای آنرا می توان در سرمایه گذاری مسکن و توسعه ، سرمایه گذاری مسکن و اشتغال، سیاست مسکن و ساختار تشکیلاتی و نیز دیدگاه مسکن به عنوان یک سرمایه گذاری اجتماعی – اقتصادی و تولیدی و نه مصرفی دید. در رابطه با اثرات بخش مسکن بر اقتصاد کلان باید گفت که میزان سرمایه گذاری ، بازدهی، اشتغال و قیمت های مسکن از جمله عواملی هستند که بر اقتصاد کلان تأثیر می گذارند. افزایش سرمایه گذاری در بخش مسکن باعث افزایش تولید اشتغال در سایر بخش ها می شود. در مقیاس ملی مسکن بر تورم، تحرک نیروی کار و بودجه دولت از طریق مالیات و یارانه تأثیر می گذارد . همچنین سیاست های اقتصادی متفاوت در سطح کلان منجر به تأثیرات متفاوت در بخش مسکن شده و در مقابل موفقیت برنامه مسکن تا حدود زیادی بستگی به وضعیت کلی اقتصاد کلان داشته که بر تولید و تقاضا در بخش مسکن اثر می گذارد. نرخ بهره وام ها، هدایت اعتبارات، مالیات، تعرفه ها، سرمایه گذاری دولتی و خصوصی و مالکیت از جمله موارد این مقوله هستند. سرمایه گذاری در بخش مسکن معمولاً دو الی ۸ درصد از GNP و ۱۰ الی ۳۰ درصد از تشکیل سرمایه ناخالص در کشورهای در حال توسعه را شامل میشود و بین ۵ الی ۱۰ درصد دیگر برای سایر خدمات جریان سرمایه گذاری را موجب می شود. با ترکیب سرمایه گذاری مستقیم در بخش مسکن و خدمات مرتبط با آن، مجموعاً بین ۲۰ الی ۵۰ درصد از ثروت تولیدی در بیشتر کشورها حاصل می گردد. همچنین مسکن یک انگیزه عمده برای پس انداز خانوارها است و اثر مهمی در مصرف خانوارها دارد. علاوه بر این ، مسکن بر تورم، کسری بودجه، تحرکات نیروی کارو تعادل پرداخت ها و نیز بر بودجه های دولت از طریق مالیات ها و یارانه ها اثر می گذارد. برای مثال در دوران پس از انقلاب اسلامی، بخش مسکن بین ۲۰ تا ۴۰ درصد از کل سرمایه گذاری کشور را به خود اختصاص داده که ۴ تا ۸ درصد تولید ناخالص ملی را شامل می شده است. در طول برنامه دوم توسعه جمهوری اسلامی ( سالهای ۷۸-۸۴) ، سهم بخش ساختمان از تشکیل سرمایه ثابت ناخالص ۳/۲۸ درصد بوده که رشد ۱/۵ درصدی داشته است. همچنین ارزش افزوده این بخش در طی برنامه برابر ۴/۴ درصد کل ارزش افزوده در برنامه بوده و رشدی ۹/۲ درصدی را نشان می دهد. بررسی های آماری حاکی است که در برخی سال ها سهم بخش مسکن در تولید ناخالص داخلی ایران بیش از حدی بوده است که سازمان ملل متحد برای کشورهای در حال توسعه توصیه می کند. قیمت و هزینه مسکن و یارانه های این بخش از موضوعات مهم در قالب ابعاد اقتصادی هستند. نسبت قیمت متوسط مسکن به میزان درآمد در بسیاری از کشورهای توسعه یافته که از سیستم مطلوب مسکن برخوردار هستند ، بسیار پایین بوده و در مقابل این شاخص در کشور های در حال توسعه میزان بالایی را نشان میدهد. به طور کلی چنانچه سیاست های بخش مسکن نیازمند یارانه های سنگین برای مصرف کننده یا تولید کننده باشد، دچار مشکل می شود . در مجموع می توان گفت که سرمایه گذاری در بخش مسکن، سرمایه گذاری تولیدی بوده و تفاوت آن با سایر بخش ها در بازدهی دراز مدت آن است و این سرمایه گذاری جریانی از خدمات را بوجود می آورد که در تولید سایر بخش ها موثر واقع می شود. شاخص های اقتصادی مسکن نماگرهایی هستند که ابعاد مختلف اقتصادی مسکن را بصورت کمی نشان داده و مقایسه و تحلیل آن را امکان پذیر می کنند. نمونه هایی از شاخص های اقتصادی مسکن نسبت هزینه مسکن به کل هزینه خانوار نسبت هزینه مسکن به درآمد خانوار شاخص های بهای خدمات ساختمانی و نیروی کار شاخص های بهای عمده فروشی و خرده فروشی مصالح ساختمانی قیمت بهای زمین اعتبارات عمرانی دولت در بخش مسکن سرمایه گذاری بخش خصوصی در بخش مسکن تسهیلات اعتباری بانکها توان تولید مسکن ( واحدهای تکمیل شده در یک سال) یارانه اشتغال زایی بخش مسکن منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده