Mohammad Aref 120454 اشتراک گذاری ارسال شده در 24 خرداد، ۱۳۹۷ تعریف مسکن مسکن یک مکان فیزیکی است و به عنوان سر پناه نیاز اولیه و اساسی خانوار به حساب می آید. در این سر پناه برخی از نیازهای اولیه خانواده یا فرد مانند خوراک ، استراحت و حفاظت در برابر شرایط جوی تأمین می شود. مفهوم مسکن علاوه بر امکان فیزیکی ، کل محیط مسکونی را نیز در برمی گیرد که شامل کلیه خدمات و تسهیلات ضروری مورد نیاز برای بهزیستن خانواده و طرح های اشتغال، آموزش و بهداشت افراد است. در واقع در تعریف و مفهوم عام ، مسکن یک واحد مسکونی نیست بلکه کل محیط مسکونی را شامل می گردد. به عبارت دیگر مسکن چیزی بیش از یک سرپناه صرفاً فیزیکی است و کلیه خدمات و تسهیلات عمومی لازم برای بهزیستن انسان را شامل می شود و باید حق تصرف نسبتاً طولانی و مطمئن برای استفاده کننده آن فراهم باشد. در دومین اجلاس اسکان بشر (۱۹۹۶) که در استانبول برگزار شد مسکن مناسب چنین تعریف شده است : «سرپناه مناسب تنها به معنای وجود یک سقف بالای سر هر شخص نیست ؛ سرپناه یعنی آسایش مناسب ، فضای مناسب ، دسترسی فیزیکی و امنیت مناسب ، امنیت مالکیت ، پایداری و دوام سازه ای ، روشنایی ، تهویه و سیستم گرمایی مناسب ، زیرساختهای اولیه مناسب از قبیل آبرسانی ، بهداشت و آموزش ، دفع زباله ، کیفیت مناسب زیست محیطی ، عوامل بهداشتی مناسب ، مکان مناسب و قابل دسترسی از نظر کار و تسهیلات اولیه است ، که همه این موارد باید با توجه به استطاعات مردم تأمین شود. مشکلات مسکن ساختار اقتصادی و اجتماعی حاکم بر هر جامعه به دلیل روشن نبودن اهداف یا متناسب نبودن سیاستها و فقدان سیاستها و فقدان انعطاف لازم در برنامه های موجود و بعضی نارسایی های تشکیلاتی و غیره تشکلاتی را به وجود می آورد که مشکل مسکن را پیچیده تر می کند . اهم این مشکلات عبارتند از : محدودیت توان اجرایی دولتها به دلیل نا هماهنگی و عدم انسجام بین برنامه های سکونتی و سیاست های تأمین مسکن و عدم همراهی این برنامه ها با سیاستها و برنامه های کلی اقتصادی ، اجتماعی بویژه برنامه های کنترل جمعیت و هدایت مهاجرت ؛ محدودیت منابع مالی دولتها در تأمین مسکن گروه های کم درآمد ( گروههایی که اکثریت قاطع نیازمندان واقعی مسکن را شامل می شوند ) ؛ عدم کفایت بخش خصوصی در تأمین مسکن مخصوصاً برای گروه های کم درآمد ، زیرا این بخش فقط برای کسانی مسکن تهیه می کند که از قدرت خرید بالایی برخوردارند؛ تعارض و ناهماهنگی بین دو سیستم برنامه ریزی بخشی و فضایی یا برنامه ریزی مسکن و برنامه ریزی های شهری و منطقه ای ؛ مقطعی بودن برنامه های مسکن و عدم وجود یک برنامه ریزی جامع مسکن با توجه به برنامه های کلان توسعه ؛ رشد سریع جمعیت و افزایش شهرنشینان ( نرخ رشد سالانه جمعیت در بیشتر کشورهای در حال توسعه ۴تا ۲ درصد است ولی رشد جمعیت شهری این کشورها به دلیل مهاجرت ۸ تا ۴ درصد است . نتیجه چنین رشد بالایی ، کمبود مزمن مسکن بویژه در محدوده های شهری است ) ؛ فقدان استانداردهای مشخص ساختمانی برای طرح ، تولید و اجرا ؛ مغایرت استانداردهای رایج با توان مالی و خصوصیات اجتماعی و فرهنگی مردم ؛ نارسایی مقررات و آیین نامه های مربوط به مسکن و ساختمان و عدم کارآیی سیستمهای پشتیبانی ؛ وجود درصد بالایی از ساختمانهای زیر استاندارد که نیاز به تخریب یا حداقل تعمیرات اساسی دارند؛ فقدان نهادهای سرمایه گذاری مسکن و ساختمان و عدم حضور این بخش در بازار سرمایه؛ فقدان نظام حرفه ای و صنعتی در حرف و صنوف وابسته به ساختمان ؛ سهم ناچیز مسکن استیجاری در عرضه کل؛ تفاوت زیاد بین نیازمندان واقعی و متقاضیان موثر آن ؛ انحراف سرمایه ها از بخش تولیدی مسکن به بخش خدماتی (خرید و فروش مجدد) به دلیل افزایش قیمتها ( سود یا بازده سرمایه ) در این بخش . اجزای اصلی مسکن عبارتند از زمین مصالح ساختمانی منابع اعتباری و مالی نیروی انسانی فن آوری ساخت مدیریت و اجرا عواملی که باعث کاهش عرضه مسکن و در نتیجه عدم ارضای تقاضای بالقوه جامعه می گردد عبارتند از کمبود اعتبارات و تسهیلات لازم کمبود و گرانی قیمت زمین شهری کمبود و گرانی مصالح ساختمانی ابتدایی بودن فن آوری ساخت کندی فرآیند ساخت مسکن وجود الگوی سنتی مصرف مسکن کمبود نیروی انسانی متخصص فقدان ساز و کار مناسب برای ذخیره کردن زمین فقدان بانک اطلاعاتی بهنگام اراضی شهری فقدان قوانین و مقررات مناسب و تعرفه های ناظر برآن محدودیت در عرضه واحدهای مورد نیاز جامعه باعث افزایش قیمت مسکن ، افزایش اجاره بها ، بورس بازی زمین ، ازدحام بیش از اندازه خانوارها در واحدهای مسکونی ، پیدایش آلونک ها و زاغه ها و بسیاری مسائل دیگر می شود که بیشتر شهرهای کشورهای در حال توسعه با آن مواجه اند. اهم مشکلات در زمینه تقاضا عبارتند از وجود تقاضای انبوه و غیر موثر بودن این تقاضا از نظر اقتصادی وجود الگوهای نامناسب اغلب متقاضیان در زمینه مسکن دار شدن عدم تعادل در پراکنش تقاضای موثر در سطح کشور انفرادی بودن و غیر متشکل بودن تقاضا در تقاضای کل مسکن ابزارهای دولت برای دخالت در امر مسکن این ابزارها عبارتند از پول ، زمین و وضع قوانین لازم . پول . دخالت بودجه ای دولت ؛ تنظیم سیاستهای پولی کشور مانند تک نرخی کردن تسهیلات اعطایی ، پرداخت یارانه ؛ تنظیم سیاستهای مالی : حمایت از متقاضیان مسکن خصوصاً اقشار کم درآمد . زمین. افزایش تراکم های ساختمانی شهری ؛ ایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای زمین ؛ اصلاح بافتهای قدیمی و فرسوده درون شهری ؛ اجرای طرحهای آماده سازی . اقدامات دولت دخالت دولت در حل مساله مسکن امری اجتناب ناپذیر است . زیرا بخش خصوصی به تنهایی نمی تواند از عهده تامین مسکن، خصوصاً برای اقشار کم درآمد ، برآید . اقداماتی که دولت باید در این زمینه انجام دهد عبارتند از : توجه به بخش مسکن در قالب برنامه های کلان توسعه اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی تهیه برنامه جامع مسکن مبتنی بر سیاست های مناسب سکونتی . تأمین نیازهای سکونتی در قالب برنامه های توسعه منطقه ای . تخصیص بودجه و اعتبار لازم برای اجرای طرحها و برنامه های پیش بینی شده در هر سطح برنامه ریزی . دخالت در مدیریت تأمین مسکن بویژه در دورانهای حاد کمبود مسکن هم به منظور تولید و هم فعال کردن بخش خصوصی . دخالت در چگونگی تأمین اجزای تولید مسکن به ویژه زمین و اعتبارات ساختمانی . دخالت در نحوه توزیع واحدها پس از تولید و تأمین دسترسی به مسکن برای خانوارهای کم در آمد. ابعاد برنامه ریزی مسکن تامین مسکن یکی از مسائل حاد کشورهای در حال توسعه است . فقدان منابع کافی ، ضعف مدیریت اقتصادی ، نداشتن برنامه ریزی جامع ملی و افزایش شتابان جمعیت ( مخصوصاً جمعیت شهری ) تامین مسکن را در این کشورها به شکلی پیچیده و چند بعدی در آورده است . در اغلب موارد ، اقدامات به عمل آمده فاقد جامعیت لازم بوده است . به طور مسلم با افزایش تقاضا نه تنها به زمین ، سرمایه ، مصالح ساختمانی و نیروی انسانی بیشتری نیاز است ، بلکه داشتن یک برنامه جامع به منظور ایجاد هماهنگی بین مقدار زمین و واحدهای مسکونی مورد نیاز و تاسیسات زیربنایی ، تسهیلات عمومی و خدمات اجتماعی ، سیستم حمل و نقل و غیره ضروری است . برای دستیابی به چنین برنامه ای باید شناخت کافی از ابعاد و میزان عوامل موثر در ایجاد مسکن به دست آورد ، و متقاضیان و ابعاد تقاضای آنها را کاملا شناخت. مساله احتیاج به مسکن به دلیل وضعیت خاص موجود در هر جامعه متفاوت است و با خصوصیات فردی (سن ، جنس ، سلامت فیزیکی و مغزی ) ، موقعیتهای اجتماعی ( ترکیب و سازمان خانواده ، سطح طبقاتی و سیستم ارتباط داخلی خانواده ) ، شرایط ایدئولوژیک و وضعیت اجتماعی – اقتصادی ( درآمد ، شغل و خصوصیات سیاسی و فرهنگی ) تغییر می کند و به همین نسبت موقعیت مسکن با توجه به وضعیت فیزیکی هر محیط ، و امکانات فنی و اقتصادی تغییراتی می یابد . این تغییرات باید شناخته شوند و مورد توجه قرار گیرند جنبه های مختلف در برنامه ریزی مسکن [TABLE=class: grid, width: 800, align: center] [TR] [TD=width: 142] مسکن [/TD] [TD=width: 142] جنبه های اجتماعی [/TD] [TD=width: 142] جنبه های اقتصادی [/TD] [TD=width: 207] جنبه های فیزیکی [/TD] [/TR] [TR=bgcolor: #F2F2F2] [TD=width: 142]۱٫فرد و واحد مسکونی[/TD] [TD=width: 142]۱٫ اندازه خانوار۲٫ نوع خانوار (با فرزند ، مجرد یا مسن) ۳٫ گروه اخلاقی [/TD] [TD=width: 142]۱٫ درآمد۲٫ مالیات ۳٫ هزینه مسکن [/TD] [TD=width: 207]۱٫ مساحت واحد مسکونی۲٫ تعداد اطاقها در هر واحد مسکونی ۳٫ تجهیزات ساختمان ۴٫ شرایط ساختمان ۵٫ نوع مالکیت [/TD] [/TR] [TR] [TD=width: 142]۲٫ محله و سیستم ارتباط آن با محیط اطراف و جامعه در کل[/TD] [TD=width: 142]۱٫ خدمات (آموزش ، بهداشت مناطق سبز ، مراکز خرید)۲٫ شرکت و نحوه ایفای نقش در تصمیم گیری و تعیین سیاست ۳٫ ملاقاتهای اجتماعی (رسمی یا غیر رسمی). ۴٫ جرم شناسی و درد شناسی اجتماعی (جنایت و غیره ). ۵٫ تجزیه گروهی (با توجه به درآمد ، گروه اخلاقی و غیره ). [/TD] [TD=width: 142]۱٫ منابع مالی برای رفع احتیاجات افراد.[/TD] [TD=width: 207]۱٫ خدمات (با توجه به کل سطح زیربنایی که به سرویسهای مختلف اختصاص داده شده و ارتباط آن با جمعیت)۲٫ تراکم ( مشخصات جمعیت و تراکم به وجود آمده ، ماهیت فعالیتهای پر تراکم). ۳٫ فضا و مناطق سبز ( بادر نظر گرفتن جمعیت و نحوه دسترسی) ۴٫ امنیت عبور و مرور در معابر پیاده رو ( میزان مجزا بودن معابر پیاده رو و جاده های اتومبیل رو). ۵٫ دسترسی به خدمات ( فواصل و وقت مورد لزوم برای رسیدن به محل کار یا تفریح ۶٫ وضعیت اشتغال ۷٫ خصوصیت های استقرار واحد مسکونی (مرکز شهر ، بیرون از شهر ، روستایی ). [/TD] [/TR] [/TABLE] منبع: کیمیافکر بزرگ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده