EN-EZEL 13039 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 تیر، ۱۳۸۹ نويسنده : مهدي كمالي اردكاني- نيكان رضواني طراحان خودرو به دليل پيشرفتهاي پياپي در فناوريهاي مربوط به مادهاي به نام شيشه، اكنون قادرند از فضاهاي شفاف بيشتري در خودروها استفاده كنند. شيشه، نقشي كليدي در تركيب شكل ظاهري خودرو ايفا ميكند كه تعريفي از رابطه بين فضاهاي پروخالي و تضاد بين نواحي تاريك و روشن ارائه ميدهد. شيشه به دليل ويژگي صيقلي بودن و بازتاباندگي زياد، از طريق بازتابش نور و تصوير اجسام اطراف در قابها، شكل ظاهري خودرو را توانمندتر ميسازد. سطوح شيشهاي گسترده در فناوري پيشرفته خودرو، جزئي تزئيني به شمار ميآيند. اندازه پنجرهها، صرفاً نشانگر نوعشناسي و استايل خودرو نبوده بلكه ادراك راننده و سرنشينان را نيز از فضاي داخلي، سرعت و امنيت تعريف ميكند. اين در حالي است كه بعضي از سازندگان به منظور ايجاد فضاي داخلي بسته و محفوظ، از سطوح شيشهاي كوچك استفاده ميكنند تا بتوانند احساس ايمني بيشتري را القا كرده و نماي خارجي خودرو را نيز تنومند نشان دهند. از سوي ديگر شيشه بزرگ نيز ممكن است نوعي ويژگي ايمني تلقي شود. با استفاده از سطوح گسترده شيشهاي، ديد راننده افزايش يافته و درك بيشتري از سرعت براي وي ميسر ميشود و به اين ترتيب، با كاهش احساس اطمينان خاطر، راننده در مقابل ريسكهاي پيشرو مسئووليتپذيرتر ميشود. علاوه بر آن، افزايش تماس ديداري با عابرين يا سرنشينان ديگر وسايل نقليه، راننده را از لحاظ اجتماعي نسبت به پيامد اقداماتشان حساستر و آگاهتر ميكند. محيط داخل خودرو نه فضايي كاملاً خصوصي است و نه فضايي عمومي. ميتوان با استفاده از شيشههايي با شفافيت متغير (الكتروكروميك) به درجات مختلفي از خلق فضاي خصوصي دست يافت. شيشهها در آيندهاي نزديك كاربردهاي بيشتري خواهند يافت. براي مثال، شيشههاي گرمكندار عقب كه آنتن راديو را در خود جاي دادهاند. شيشههاي بازتابنده حرارت، شيشههاي نفوذناپذير و شيشههاي آبزدا كه به زودي از راه ميرسند. با درنظر گرفتن اين موضوع كه شيشه اكنون ميتواند اشكال پيچيدهتري را به خود بگيرد، انتظار ميرود كه به طراحان خودرو در تركيببندي اشكال ظاهري خودرو، آزادي عمل بيشتري داده و نقش خود را در طراحي ظاهر خودرو تحميل كند. شفافيت، نقش مشهودي در تركيببندي ايفا ميكند. خواه موضوع طراحي ساختمان باشد، خواه طراحي صنعتي يا طراحي خودرو. سير تكامل شكل خودرو، هميشه تا حدودي با محدوديتهاي تحميل شده از سوي شيشه به عنوان يكي از مواد مورداستفاده در خودرو، ديكته ميشود. امروزه حدود 15 تا 20درصد از سطوح خارجي خودرو از شيشه تشكيل شده است. اين ميزان رو به افزايش بوده و با پيشرفتهاي مداوم در صنعت شيشه و معرفي جايگزينهاي پلاستيكي نظير پليكربنات، آزادي عمل بيشتري به طراحان ميدهد (تصوير1). شيشه، صرفنظر از نقش مهم و اصلي خود در ايجاد سلولي بسته و در عين حال شفاف كه شرايط رانندگي را در هر نوع آب و هوايي مهيا ميسازد، درگير برآوردهسازي نيازهاي زيباييشناسانه و كابردي گوناگوني در طراحي و استايل خودرو شده است. شفافيت و بازتابش؛ فضاي پر و خالي نقش شيشه در خودرو با دو ويژگي اصلي و بنيادي آن تعريف ميشود: شيشه مادهاي شفاف با بازتابش بالاست. آنچه در اغلب موارد چشم انسان درك ميكند چيزي جز تركيب اين دو مشخصه نيست. گرچه اين تركيب ايستا نبوده و با توجه به محيط اطراف و شرايط نوري، يكي از آنها ممكن است بر ديگري فائق آيد. «والترگروفيوس» در مقالهاي با عنوان «خلق استاندارد و هنرمندانه خودرو» در 1932، احتمالات گوناگون آينده طراحي هنري خودرو را موردبحث قرار داده و نوشته است: «امروزه طراحان با فشار زيادي تحقيقات زيربنايي را دنبال ميكنند تا عملكرد موضوعاتي كه قرار است خلق شوند را درك كرده و از قوانين مشخص ايجاد فرمها استفاده كنند. اين قوانين مربوط به هماهنگي، تناسب، تضاد تاريك و روشن و تعادل و فضاي پروخالي است كه آنها را منطقاً با رويههاي فني كه توسط مهندسان به كار برده ميشود همسو ميسازد.» شيشه، نقشي كليدي در بنيان اين تركيببندي دارد. وقتي بازتابش بر شفافيت غلبه ميكند، شيشه فضاهاي تاريك را در تضاد تاريكي و روشني كه در بالا به آن اشاره شد، ايجاد ميكند. در حاليكه وقتي وجه شفاف نمود مييابد، شيشه در توازن بين پروخالي نقش فضاي خالي را ايفا ميكند. هر دوي اين تضادها در تركيببندي طراحي قاطعانه عمل ميكنند، زيرا وقتي به كار گرفته ميشوند، به طوري موثر ميتوانند خودرويي با خصوصيت موردنظر را كه در واقع بيانگر عملكرد آن است، پديد آورند. مثال معروف در اين زمينه، تناسب بين شيشه و قطعات صلب در خودروهاي اسپورت و خودروهاي كار كوچك است. در خودروهاي اسپورت، سطوح شيشهاي در قياس با اجزاي صلب و مات فلزي، اندازه كوچكتري دارند. پنجرهها، خصوصاً پنجرههاي جانبي در ارتفاع نهايي محدود خودرو نقش اندكي داشته و از سمت افقي، احساس گسترش بدنه را القا ميكنند كه معادل است با پويايي و سرعت. كاربرد دقيقاً متضادي در خصوص مسافربرهاي درون شهري وجود دارد. اين خودروهاي كوچك از فضاهاي شيشههاي بلندتري استفاده ميكنند تا به وجه عمودي قوت بخشند و حس ديداري را افزايش داده و تصور فضاي گسترده را در ارتفاع نهايي كوتاهتر ايجاد كنند. زبان رسمي مشابهي در تركيببندي ظاهري دسته معروف «Voitures a vivre» (MPVهايي نظير رنوEspace، و يا حتي فياتMultipla) كاربرد دارد كه به بهترين شكل بيانگر پيام «خودرويي براي زندگي» است. (تصاوير 7 تا 9). تناسب بين اجزاي صلب و شفاف، تعيينكننده درك كلي از حجم خودرو است. دليل اصلي اينكه چرا بعضي خودروها، بزرگتر يا كوچكتر از آنچه كه در واقع هستند به نظر ميرسند نيز همين است. استفاده مناسب طراح از اين مفاهيم، ميتواند به فرمي مشخص منجر شود كه مشخصههاي موردنظر را با هم يكپارچه ميسازد. به عنوان نمونه، ليموزين بزرگي كه حجم خود را پنهان ميكند (BMW سري 7 و مرسدس كلاس S در نظر بگيريد)، يك خودروي كلاس A كه جادارتر از رقيب خود به نظر ميرسد، يا خودرويي كه گرچه به كلاس مشخصي تعلق دارد، اما تا حدي در كلاس بالاتر بازار شمرده ميشود (سيتروئن C5 و تصاوير 11 تا 13) طرحهايي از خودرو كه بيشتر به جنبهصلب تمايل دارند تا به وجه شفاف، ظاهري عضلاني را به وجود ميآورند كه نتيجه آن فراهم كردن احساس ديداري استحكام و ايمني است. صورت قالب طراحي خودروهاي آلماني اينگونه است كه آنها را با توجه به شكل بدنه، به صورت خودروهايي ايمن و با اطمينان خاطر باز مينماياند. در نقطه مقابل، در طرح بيشتر خودروهاي فرانسوي، از سطوح شيشهاي بزرگتري استفاده ميشود كه به بهترين شكل با ويژگيهاي مليتي زيبايي مداري آنها متناسب است. تناسب، تنها با هويت ملي محصول مرتبط نيست بلكه هويت مشخص برند را نيز دربر دارد. شيشههاي جانبي باريك و كمربندي شكل مترادف با هويت اسپورت آلفارومئو است، درحاليكه عكس آن درخصوص پژو/سيتروئن كاربرد دارد. گرچه به جز شفافيت، شيشه در بيشتر شرايط نوري يكي از خواص اوليه خود را به عنوان يك ماده آشكار ميسازد، سطح صيقلي آن به طور ثابت نور و تصاوير محيط پيرامون را باز ميتاباند. همانطور كه در ديدگاه معماري فرم اثر تركيب احجام است، در طراحي خودرو نيز فرمها از ميان سطوح و بازتابشهاي بديع شكل ميگيرند. سطوح شيشهاي با سطوح فلزي بازتابنده بدنه خودرو با هم وجودي يكپارچه را تشكيل ميدهند كه با بهكارگرفتن بازتابش، شكل نهايي خودرو را تقويت ميكنند. بدون شك اين موضوع جذابترين موضوع درخصوص نقش شيشه در تركيب طراحي خودرو است. به رغم شباهتهاي عمومي بين طراحي خودرو و معماري درخصوص اصول اوليه متداول ايجاد فرم، تفاوتي اساسي در استفاده از شيشه در آنها وجود دارد. در حاليكه بيشتر مواد ساختماني (كه كاملاً جامدند) سطوح خشن غير بازتابندهاي دارند و به همين جهت طراحي ساختمان بر سطوح شيشهاي متمركز است (كه فضاي شفاف خالي را پوشش ميدهد)، موقعيتي كاملاً متفاوت در طراحي خودرو وجود دارد. در اينجا هر دو فضاي پر و خالي از مواد بازتابنده تشكيل ميشوند، بنابراين خلاقيت فقط شامل تمركز اجسام شفاف و جامد نيست بلكه همزمان يكپارچگي بازتاب تصاوير را نيز دربر دارد. بازتابش نور و تصاوير به طور ثابت با عبور خودرو تغيير ميكند و علاوه برآن قوت بيشتري به حركت بخشيده و توهمي از تغيير را خلق ميكند كه بخشي جداييناپذير از طبيعت خيالي يك خودرو است (در واقع، ادراك ما از خودرو با خيالپرداري آميخته است.) در نهايت، با درنظر گرفتن موضوع بازتابشها، معمولاً در وسايل نقليه عمومي استفاده گستردهاي از شيشه براي بازتاب تصاوير پيرامون چشمانداز شهري نمود دارد. به اين ترتيب، برامدهاي نامتناسب ديداري كه برخاسته از استفاده از سيستمهاي حملونقل مدرن در محيطهاي سنتي است، حذف ميشود و ترامواهايي مانند آنچه كه در شهرهاي استراسبورگ و ميلان وجود دارند، به طوري متناسب در مراكز شهرهاي تاريخي مدفون ميشوند. ادراك فضا، سرعت و ايمني اندازه پنجره خودروها، تنها بيانگر گونهشناسي و هويت خودرو در ارتباط با استايل آن نميباشد بلكه علاوه بر آن ادراك ذهني راننده و سرنشين را از فضاي داخلي، سرعت و امنيت شكل ميدهد. استفاده از شيشههاي بزرگ معمولاً در وسايل حملونقل كوچك كه براي سفرهاي روزانه از شهر به حومه آن به كار ميروند متداولند تا احساس بزرگي فضا را به طور ذهني در محيط منقبض داخلي ايجاد كنند. اين احساس همچنين در مواردي در انواع ديگري از خودروهاي عمومي مانند MPVهايي كه پيشتر نيز به آنها اشاره شد كاربرد دارد كه استفاده از آنها درخصوص قابليتهاي ديداري و اسكان باشد. اغلب ممكن است روشنايي فضاي دروني بخشي از هويت برند براي برخي از سازندگان محسوب شود، در حاليكه گروه ديگري از آنها، بهكارگيري فضاي داخلي بسته و محفوظ و ارائه ظاهر خارجي ستبر را كه هر دو حس ايمني بيشتر را القا ميكند، ترجيح ميدهند. اين ويژگيها كه نوعاً در خودروهاي معتبر آلماني نمود دارند، اغلب با استفاده از پنجرههاي كوچك، چشمانداز محدود و مواد تيرهاي كه ظاهري برجستهتر دارند، بيان ميشوند. از سوي ديگر، اندازه پنجره بيانگر درك سرنشين از سرعت است. پنجرههاي كوچكي كه با محدوديت ديداري، اطلاعات تصويري و اشياي متحرك كمتري در اطراف مترادف هستند، باعث ايجاد درك كمتري از سرعت و سفري آرامشبخش ميشوند. اين خود دليل ديگري است كه چرا خودروهاي سريع، پنجرههاي كوچكتري دارند. گرچه ديدگاه جالب ديگري نيز در مفهوم خودروهاي اسپرت نمود دارد كه مطابق با آن با به كاربردن سطوح شيشهاي بزرگ سرعت بيشتر احساس ميشود و در حالي سبب لذتبردن بيشتر از رانندگي سريع ميشود كه سرعت نسبي واقعي چندان هم بالا نيست. اين مفهوم ممكن است به عنوان جنبه ايمني نيز معرفي شود. وجود نوعي از ايمني دروني، ذهني و غيرقابل اندازهگيري را درنظر بگيريد كه مستقل از معيارهاي قراردادي فعال يا منفعل ايمني خودرو است. بايد گفت ايمني بيشتر از اينكه به عوامل احساس ذهني ايمني مربوط باشد به خودرويي مربوط است كه از گرايش راننده به سرعت، جلوگيري كند. با ايجاد ديد مناسب براي راننده درك مضاعفي از سرعت براي وي ايجاد ميشود كه او را در برابر ريسكهاي پيشرو حساستر و مسئوليتپذيرتر ميسازد. ديد افزايش يافته به دلايل ديگري نيز مزيتبخش است. افزايش برخورد ديداري با عابرين پياده و ديگر رانندگان، بويژه درخصوص خودروهاي شهري، راننده را از نظر اجتماعي نسبت به تبعات رفتارش حساستر و آگاهتر ميسازد. تحقيقات از دارندگان خودروهاي Twingos، فيات 500s، پانداز و نيسان Micras (تصاوير 14 تا 17) در سه شهر سوئيس كه توسط «پاسكال آمفوكس» برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام از Ecole Polytechnic Federale لوزان صورت گرفت، نشان داد كه رانندگان «كيفيت شهري ويژهاي» را به اين نوع خودروها نسبت ميدهند. اين موضوع داراي جنبههاي گوناگوني است. راننده به وسيله محيط جذب شده است. وي به دليل شفافيت و چالاكي خودرو، احساس برخورد مستقيمي با چشماندازهاي شهري دارد كه احساس رابطه ويژهاي را با رانندگان ديگر وسايل حفظ كرده و خودروهاي كوچكتر را نيز درنظر نگه ميدارد. او همچنين به صورت حقيقي يا خيالي، درگير گفتوگويي با عابرين ميشود. به بيانديگر، رانندگان خودروهاي بزرگ گرايشي نسبت به فاصله، محافظت يا حتي جداسازي از محيط را به نمايش ميگذارند. به همين خاطر، ميتوان اينطور نتيجه گرفت كه رابطه شكل گرفتهاي بين شيشه به عنوان ابزاري شفاف و خلق خودروهايي ايمن ودوست داشتني وجود دارد. در نهايت، ديد مناسب تنها به طرف بيرون نيست بلكه از طريق ساير خودروها نيز درخصوص ايمني قطعيت دارد زيرا به راننده اجازه ميدهد در تراكم ترافيكي ببيند و نسبت به آنچه كمي دورتر از خودروي وي رخ ميدهد آگاه باشد تا احتياطهاي لازم را لحاظ كرده يا واكنشهاي سريعتري نشان دهد. فضاي عمومي و خصوصي هر سازه قابل سكونت، خواه ساكن باشد و خواه متحرك، مرزي فيزيكي بين فضاي عمومي و خصوصي به حساب ميآيد. فضاي داخلي منازل در واقع چيزي به جز فضاهايي خصوصي نيستند كه امكان انجام فعاليتهاي شخصي را كه براي روح و روان انسان اساسي است، فراهم ميآورند و يا به بياني ديگر، آسايش روحي سازگار با طبيعت انساني را ميسر ميسازند. شيشه، وسيلهاي است كه در صورت تمايل، امكان تماس ديداري محيط داخلي را با فضاي خارج ميسر ميسازد. در حاليكه خصوصيسازي براي خانهها كاملا سازگار است، ساير اماكن شرايط مشابهي ندارند. فضاي داخلي خودرو نه ميتواند به طور كامل خصوصي باشد و نه يك فضاي عمومي محسوب ميشود. در شرايط عادي بويژه هنگامي كه در محيطهاي شهري خودروها بسيار نزديك به هم در حركتند، رانندگان و سرنشينان آنها ميتوانند يكديگر را ببيند. به سختي ميتوان از نياز سرنشينان به فضاي خصوصي صرفنظر كرد و اين موضوع يكي از مزاياي عمده خودروهاي شخصي در مقايسه با وسايل حملونقل عمومي است. استفاده از شيشههايي خاص ميتواند امكان تماس ديداري محيط داخل خودرو با خارج آن را فراهم سازد. اين در حالي است كه عكس آن را امكانپذير نميسازد. به همين دليل است كه ليموزينهاي امريكايي از شيشههاي تيره استفاده ميكنند (تصوير 2) تا از ديده شدن رانندگان و سرنشينان خودرو كه اغلب اشخاص مهمي هستند جلوگيري شود. رانندگي در حالت عمومي، يعني آنچه را كه در شبكههاي جادهاي اتفاق ميافتد و در تعامل با ساير وسايل نقليه است، درنظر بگيريد. در اين حالت، بحثي اخلاقي درخصوص اينكه راننده بايد در معرض كنشهاي ديداري قرارداشته باشد يا خير، ايجاد ميشود. عايقسازي ديداري بيانگر نوعي رفتار اجتماعي است كه بر اثر احتمال آزار به خاطر رفتار غيرقابل قبول، به وجود ميآيد. در برخي مواقع، هنگاميكه خونسردي خود را در ترافيك از دست ميدهيد، آنچنان نگاه توهينآميزي به رانندگان ديگر مياندازيد كه حتي با بدترين دشمن خود نيز به اين گونه رفتار نميكنيد. بعد از آن، به طور غيرمعمول بعضي از رانندگان به تدريج خشمگينتر شده و سپس تمام چيزي كه احساس ميكنند، شرم و تمايل به ممانعت از ادامه تماس رودررو است. اين نوع رفتار رانندگان كه شايد در كشورهاي امريكاي لاتين شايعتر باشد، تحت سرفصلي به نام «خودرويي براي يك دوست» به عنوان جزئي از دستورالعملي است كه به دانشجويان طراحي آموخته ميشود. ايده اصلي اين پروژه، در واقع بر اين مطلب استوار است كه هنگامي كه شما با يك خودروي بدون سقف رانندگي ميكنيد يا حتي از خودروهاي عادي استفاده ميكنيد كه نيمي از فضاي ظاهري آنها پوشيده از شيشه است، نميتوانيد خود را از باقي جهان منفك بپنداريد. در اينجا، از شفافيت به عنوان ابزاري براي از بين بردن فضاي خصوصي استفاده ميشود تا براي راننده آگاهي اجتماعي بيشتري به وجود آورد. درست در نقطه مقابل، در مفاهيم طراحي خودرو، نظر ديگري وجود دارد كه از شكل ظاهري صلب و تهاجمي استفاده ميشود و اين مهم با استفاده از سطوح شيشهاي كوچك حاصل ميشود. اين تناقضات كه بتازگي در هر دو منظر پروتوتايپ و خودروهاي مفهومي در دورههاي طراحي خودرو ارائه ميشوند، ممكن است به عنوان واسطههايي براي بيان روندهاي اجتماعي- فرهنگي در عدم قطعيت، حس تدافعي و حتي ترس ازآيندهاي درنظر گرفته شوند كه مصداق اين جمله معروف شاعر معروف فرانسوي «پلوالري» است كه ميگويد: «بيش از آن چيزي كه قبلاً بوده، نخواهد بود.» بنابراين، ميتوان نتيجه گرفت كه نقش شيشه از مادهاي متناقض كه از ديدگاهي نامرئي يا بازتاباننده ميشود و در عين حال كه اجازه عبور نور را ميدهد از گذر آب و هوا و انرژي و سروصدا جلوگيري ميكند فراتر ميرود. جدا از مسئله تفكيك انتخابي كه ميتواند يك محدوديت باشد يا نباشد، شيشه تمام عموميت فضا را تعريف ميكند، زيرا مرز شفاف بين حريم خصوصي و عمومي است كه ميتواند رفتارهاي اجتماعي را تقويت يا سست نمايد. خم شيشه؛ خطوط جريان و آيروديناميك شايد هيچ چيزي در فناوري شيشه، به اندازه خم شيشهها در تركيببندي فرم خودرو تاثيرگذار نبوده است. شيشههاي خميده، تا نقطهاي كليدي در تاريخ، در مورد دو مفهوم خطوط جريان (به عنوان موضوعي تاريخي) با تاكيد بر وجه زيبايي و آيروديناميك (به عنوان موضوعي علمي براي كاهش نيروي پسا) رشد كرده است. مفهوم خطوط جريان در اواخر قرن بيستم نمايان شد. هنگامي كه تحقيقات در خصوص خودروهاي مسابقه براي افزايش سرعت با كاهش مقاومت هوا آغاز شد و سازندگان خواستند تا شكل ظاهري و استايل خودرو را به عنوان ابزاري براي بهينهسازي فروش آن لحاظ كرده و مصرفكنندگان را از گذراندن نيازمنديهاي روزمره به فضايي جديد سوق داده و ذائقه آنها را با طعمهاي جديدي آشنا كنند. گرچه نخستين خودروهايي كه با مفهوم جريان ساخته شده بودند، شيشههاي جلويي V شكل داشتند. شيشههاي جلو خميده نيز در ايدههاي اوليه خودروها از اواخر دهه 30 وارد شدند. در دهه 50، شيشههاي جلويي كه از كنارهها خميده بودند، به رغم تمامي دشواريهاي توليد و مشكلاتي كه درخصوص واپيچش نوري به وجود ميآوردند، به صورت نماد تجاري گويش زيباييمداري بر بازار امريكا حكمراني ميكردند. خطوط جريان براي منتقدين، تقريباً مترادف جمله عاميانه «ساخت ديترويت» محسوب ميشد. اروپا، استفاده از شيشه خميده را بسيار مخفيانه و بيسروصدا دنبال ميكرد تا به توازن مناسبي در زيبايي خودرو به عنوان مصداقي از يك مجسمه هنري دست يابد. نتايج اينگونه پيكرهسازيهاي حيرتآور نظير سيتروئن معروف مدل DS19 (تصوير 4) بدون استفاده از قابليتهاي خم در شيشه، بسختي قابل حصول بود. شيشههاي خميده، نماي قسمت بالايي سازه خودرو را به كلي تغيير دادند، امكان افزودن فضاي داخلي بيشتر را به اتاق آن خودرو فراهم كرده و براي طراحان اين امكان را بوجود آوردند كه خطوط بدنه را پيوستهتر و ملايمتر خلق كنند. امروزه، هدف تحقيق در زمينه كاهش نيروي پسا، بهينهسازي كارايي است، نه افزايش سرعت. در اين مرحله، حتي اگر دغدغههاي دهه 70 و 80 نيز برطرف شده باشد، اين موضوع با توجيه بومشناسي و سياستهاي زيستمحيط، هنوز تازه باقيمانده است. بيانيه رسمي قبلي مرتبط با موضوع خطوط جريان به دو جز تقسيم شده است: از يكسو، شكل قابل تشخيص فيزيكي مطرح است كه كمترين مقاومت را در برابر هوا ارائه ميكند و از سوي ديگر، فرمي كه در واقع به نظر ميرسد. بنابراين، طراحي خودرو توانسته است از همگوني و تناسب حجمي و پويايي غيرتهاجمي خطوط جريان، به اشكال گوهاي غيرهمگوني برسد كه همچنان آيروديناميك بوده، اما براي عملكردهاي معاصر و نيازهاي زيباييمداري نوين مناسب باشند. در اين راستا، خم شيشه از بزرگنمايي گذشته رها و به ابزاري طلايي تبديل شده است كه بينابين چشمپوشي از مقاومت، ظاهري نپيچيده، ساختاري ساده و كيفيت زيباييمداري قرار دارد. شيشه و گونهشناسي خودرو در سطور قبلي، به نقش مشخص شيشه در تعريف تفاوتهاي گونهشناسي خودرو (از خودروهاي شهري و مسافربري گرفته تا انواع خودروهاي چندمنظوره MPV و خودروهاي اسپورت) اشاره شد. در واقع، برخي موارد اضافي كاربرد شيشه در خودروهاي مفهومي را كه توسط فرمهاي جايگزين فرهنگي الهام ميشوند، آزموديم. بسختي ميتوان مثال بهتري از خودروي شهري Quasar (تصوير5) در كاربرد شفافيت در خودروها يافت. اين نمونه دهه 60 كه در لندن توسط طراح و آرشيتكت معروف «قيصرخان» برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ارائه شد، در واقع اتاق شيشهاي چرخداري است كه كمترين رويكرد (با بيشترين ضربه) را درخصوص تصوير وسايل نقليه شهري نشان ميدهد. به دليل فرم شفاف اين خودرو كه موجب چشمپوشي از شناخت سلول بدنه شده و هر نوع جدايي بين محيط خارجي و داخلي را منسوخ كرده و در عين حال مسافراني را كه لباسهاي مد روز پوشيدهاند، كاملاً در معرض ديد قرار ميدهد، كاملا با روندهاي اجتماعي-فرهنگي معاصر در رقابت است. ديدگاه جالب ديگري در زمينه موقعيتهاي اجتماعي كه به طور آشكار توسط ارزشهاي اجتماعي دوره مشخصي جانبداري ميشوند «Kar-a-sutra» ماريو بليني برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است كه در 1972 ارائه شد (تصوير6). اين مفهوم، مربوط به همان چيزي است كه طرح MPVهاي دهه 80 بر مبناي آن الهام شده است. طرح مذكور با برقراري ارتباط بين زندگي و سفر سروكاردارد و به خودرو به عنوان يك قلمرو نگاه كرده و ريشه در فرهنگ مدرن غربي دارد. حضور شفافيت و نور در اين مفهوم اساسي است. مفهومي كه در آن، معناي محيط داخلي تطابقپذير وجود داشته و از تزئيناتي استفاده ميكند كه به جاي مطابقت دادن مردم با آنها، متناسب با موقعيتهاي اجتماعي ساخته شدهاند. به نظر ميرسد فضاهاي شيشهاي بزرگ در آخرين مدل مفهومي خودروي سيتروئن به نام «Osmose» (تصوير3) به اين منظور به كار گرفته شدهاند تا منظور از گونهاي وسيعتر را كه احساس مسئوليت بيشتري را در نوع استفاده به همراه دارد برجستهتر سازد. اين خودرو به سوي دنياي بيرون گشوده است و وضعيت عابرين پياده يا سرنشينان ساير وسايل نقليه را كه دائماً در حال تغييرند بازمينماياند. اين خودروي مسافربري گونه جديدي از ارتباط بين مسافران و سرنشينان وسايل نقليه را بنيان مينهد و احساس حركت را بين مردمي تقسيم ميسازد كه در محيط هيچ وجه اشتراكي جز حركت به سمت و سويي واحد ندارد. چشمانداز مدرن «خودرويي براي زندگي» مانند آخرين مدل Chappo نيسان (تصوير18) به اين صورت نمود يافته كه از شيشههايي گسترده روي سقف استفاده شده در حاليكه از محصولات مشابه اغلب دو Sunroof دارند. تحقيقات توسعه يافتهاي كه به نظر ميرسد در زمينه نوعشناسي خودروهاي جديد در آيندهاي نزديك پديدار شوند، بر مبناي دورههاي طراحي خودرو است كه به خوبي بنيانگذاري شدهاند. مفهوم ناب استفاده از شيشه را ميتوان در «وسيله نقليه كاملا توريستي» كونينگ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام يافت كه در سال 2000 در نمايشگاه فارغالتحصيلان طراحي صنعتي دانشگاه كاونتري ارائه شد. درو تا دور اين خودرو با شيشه پوشانده شده بود تا امكان تماشاي مناظر اطراف براي جهانگردان ميسر باشد. دانشجوي PCA «پييراوليور گارسيا» برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام با خودروي خود به نام «خودرويي براي تماشاي لندن» گامي فراتر رفت و شيشههاي جلو را با نمايشگرهاي تصوير تركيب كرد تا اطلاعات كاربردي نظير نقشهها، تاريخچهها، موزهها و... را نيز نمايش دهد. توركل دومرس برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام از RCA، خودروي خود را كه پر از شيشه جلو بود و به كاربران اجازه ميداد در تعامل و جستوجوي چشماندازهاي شهري برآيند، بر مبناي پنلهاي خارجياي بنيان نهاد كه شفافيت متغير و صفحههاي نمايشگر داشتند. تحقيق و توسعه در بخش خودرو امروزه به سمت زمينههاي تلماتيك برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، ITSها و بزرگراههاي خودكار در حركت است. اگر خودروها در آينده نزديك به جاي نياز به راننده بهطور خودكار بهوسيله سيستمهاي راهبري هوشمند هدايت شوند، ارتباط ديداري با محيط خارج به منظور رانندگي ديگر موردنياز نخواهد بود. اما به دلايل اجتماعي و رواني، بسيار بعيد است كه خودروهايي فاقد هرگونه پنجره نظير «مفهوم 2096» برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام كه توسط بخش طراحي خودروي دانشگاه كاونتري در 1996 به عنوان نمونهاي از خودروهاي 100سال آينده ارائه شد، خلق شوند. دقيقاً برعكس، توسعه در اتوماسيون ممكن است امكان استفاده گستردهتر از شيشه را فراهم سازد، زيرا سرنشينان ميتوانند با خاطري آسوده، از مسافرت و مناظر اطراف لذت ببرند. به دليل پيشرفتهاي مداوم فني، شيشه عملكردهاي بسيار متنوعتري را نسبت به كاربردهاي اوليه عهدهدار است: شيشههايي با شفافيت متغير (الكتروكروميك) كه درجات قابل تنظيم خصوصيسازي فضاي داخلي خودرو را ميسر ميسازند، شيشههاي عقب گرمكندار كه آنتنهاي راديويي را دربردارند، شيشههاي بازتاباننده گرما كه پرتوهاي مادون قرمز را بازتابانده و شيشههاي ضد نفوذ و آبزدا كه بزودي از راه خواهند رسيد و آب از روي آنها به بيرون خواهد غلتيد. با درنظر گرفتن اين موضوع كه امروزه شيشه ميتواند به اشكال بسيار پيچيدهاي توليد شود، انتظار ميرود آزادي عمل بيشتري براي طراحان در خلق فرمهاي خودرو وگونهشناسي آنها فراهم شود و به اين وسيله، شيشه نقش خود را در طراحي و استايل خودرو تحميل كند. منابع - Conran T. Dsign. Conran octopus. London.1996 - Industrial Design reffections of a century, Edit, by Jocelyn de Noblet, Paris, 1993. - Jancks Ch, What is postmodernism. Academy Editons, UK, 1996 -Liarnadis G.D. Transportation, Means for the city of Thessalonikl, Autornative Design - Lichtenstein CL, Engler fr, Streamllned, A Metaphor for Progress, Lars Mueller Publishers. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده