Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۶ بهعنوان فضایی خارج ساختمان شناخته میشود؛ اما چه در ایالاتمتحده و چه در اروپا با نگرانیهای روزافزون موجود در مورد امنیت، به نظر میرسد تصمیمی برای خصوصیسازی هر چیزی که در فضاهای عمومی است گرفته خواهد شد. باوجوداینکه قصد طراحان در شهرها بهبود دسترسی به فضاهای عمومی باز و خارجی است، ولی در سیستمهای لایهای شهرهای آینده، نیاز به تمرکز بر روی فضاهای عمومی که درون ساختمانها ایجاد میشوند و همچنین قابلدسترس ساختن آنها وجود دارد. در سال ۱۷۴۸ گیام باتیستا نولی (Giambattista Nolli) نقشه خارق العاده ای از شهر رم را تنها با دو مشخصه فضاهای خصوصی و فضاهای عمومی کشید. در مورد فضاها، داخلی و خارجی بودن آنها یا اینکه جزئی از فضای باز کلیسا یا یک میدان شهری (پلازا) باشند، اهمیتی نداشت. نقشه، داستانی متفاوت از شهر را تعریف میکرد. مثالهایی از این فضاها، امروز هم وجود دارند؛ بام «خانه اپرای اسلو» در نگاه اول فضایی خارجی است اما برای عموم قابلدسترسی است. بازگشایی لوور و تلاش برای دادن اجازه به مردم که در ۲۴ ساعت شبانهروز در آن راه بروند، راهی دیگر برای برداشتن مرز بین فضای عمومی داخلی و خارجی است. اخذ تصمیمات مبتنی بر برنامهریزی نوین برای طرح روشهای جدید توسعه و بهرهبرداری از بناهای معماری ضروری است و معماران قطعاً باید بر آنها تأثیر داشته باشند. در برخی موقعیتها، دسترسی به فضاهای عمومی داخلی یک بنا کفایت میکند و در برخی دیگر باید برنامه را برای فضاهای عمومی داخلی یا خارجی خاص بهگونهای جدید تعریف کرد تا بهرهبرداری مناسبی داشته باشد. بهعنوانمثال سقف خانه اپرای اسلو، از ابتدا تنها برای راه رفتن روی آن بهقصد گردش برنامهریزیشده بود؛ اما در صورت لزوم میتواند برای برگزاری کنسرت در فضای باز برنامهریزیشده یا توسط اسکیتبازان یا دوچرخهسواران، برخلاف هدف اولیهاش مورداستفاده قرار گیرد. فضای بیرونی میتواند به شیوهای که امکان وجود فضاهای عمومی در داخل بنا را محقق کند، برنامهریزی شود. همیشه برنامهریزی شهری تأثیر کمی بر طراحی فضاهای داخلی گذاشته و طراحی داخلی نیز بر فضای شهری تأثیر میگذارد. طراحان داخلی در حال حرفهای کردن حوزه کاری خود به بهترین نحو هستند. آنها دیگر بهعنوان دکوراتورهای فضای داخلی شناخته نمیشوند. این مطلب در مورد معماران منظر نیز صدق میکند و آنها نیز نباید فقط درگیر روشهای سنتی برخورد با فضای باز باشند. آنچه کمبودش حس میشود، همکاری و تعامل بین افراد است. دلیلش این است که فرآیند طراحی در کارهای بزرگ بهصورت «جابجایی» انجام میگیرد؛ یعنی کار در یک حوزه کامل شده و به حوزه بعدی فرستاده میشود. برای طراحی این فضاهای باز میبایست به شیوه کارگاه آموزشیهای خلاقانه، تخصصها را مبادله کرد. تنها چیزی که میتواند ماهیت معماری را حفظ کند، همین مدل کار اشتراکی است. با اتخاذ این مدل، هم در آموزش و هم در عمل، بهتر میتوان به فهم کامل تأثیرات برنامهریزی رسید. فهم این موضوع که گاهی تغییر شیوه استفاده ضروری است و اینکه نباید به انواع خاصی از برنامهریزی اصرار بورزیم، سخت نیست؛ اما خود حرفه نیز باید شامل چنین دانشی باشد. به عبارت ساده ارتباط بین ساختمانها و مردم را وقتی میتوان تغییر داد که خود طراح بهطور مستقیم درگیر برنامهریزی خودش شود. مترجم: محیا بهرامی منبع: رویدادهای معماری 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده