iranmct 55 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 اسفند، ۱۳۹۵ فروشنده حرفهای هر فردی در طول روز در حال تبادل ، معامله و فروش است : فروش احساس ، فروش علم ، فروش تجربه ، فروش جایگاه اجتماعی ، فروش … هنگامی که سخن از فروشنده پیش میآید ، غالبا فروشنده سوپرمارکت ، کتابفروشی ، سبزی فروشی ، نانوایی را به یاد میآورید . تمام مواد فوق از نوع فروش محصول هستند ، حالآنکه یک مشاور حقوقی ، مشاوره مدیریت یا مشاور املاک، مهندس معمار یا مهندس عمران ، نصاب کولر ، فروشنده بیمه ، نویسنده فیلمنامه ، مترجم و حتی یک گورکن یک فروشنده هستند. فروشندهی محصولاتی که دارند ، کارهایی که میتوانند انجام دهند / دانش که ذهن خویش دارند. پس همه فروشندهایم. فروشنده حرفهای کسی است که توان و تمایل کافی برای انجام عملیات فروش را بر اساس برنامه مشخص و هدفگذاری شده دارد. فروشنده حرفهای باید تمایل داشته باشد. فردی که از سر ناچاری و به عنوان آخرین راهحل ممکن ، فروشندگی را انتخاب نموده است ، هرگز یک فروشنده حرفهای نخواهد شد ، او نهایتا یک فروشنده متوسط میشود. فروشنده حرفهای باید توان (فکری) داشته باشد. فردی که توان فکری لازم را نداشته باشد ، هرگز نمیتواند فروشندهای حرفهای گردد، زیرا فروش، ترکیبی از علم و هنر است. علم و هنر هر دو به آموختن و عمل نیازمندند. ریشه هنر در خلاقیت است ، اگر توان ذهنی فرد پایین باشد، حتما خلاقیت در سطح مطلوبی نخواهد بود. ریشه علم در مطالعه است، اگر توان ذهنی فرد پایین باشد، حتما در آموختن مطالب جدید و گاه پیچیده در خواهد ماند و از آن فرار خواهد نمود. نکات مهم برای تبدیلشدن از یک فروشنده معمولی به یک فروشنده حرفهای : ۱- فروشنده حرفهای باید “ظاهری مناسب” داشته باشد. ظاهر فروشنده شامل صدا و پوشش مناسب باشد . باید لحن ، ادبیات ، نحوه پوشش فرد با شغل متناسب باشد. برای مثال: در یک کلینیک زیبایی ، کارشناس فروش تلفنی مردی حضور داشت که سابقه کار وی در آژانس مشاور املاک بود ، در زمان تماس تلفنی با بیماران همچنان در حال نشان دادن آپارتمان آفتابرو بود. یا در شرکت عمرانی، مدیر بخش سازه ، برای برگزاری جلسهای در محل کارگاه کارفرمایی، با کت و شلوار رسمی حاضرشده، در مقابل مسئول کارگاه حتی به وی اجازه ورود به محل کارگاه را نداده است. ظاهر مناسب و متناسب نشانه یک فروشنده است. ۲- فروشنده حرفهای باید “شخصیت شناسی در مذاکره” را بداند. تمام فالگیران، دعانویسان و رمالهای موفق و سرشناس ، همگی دارای خصوصیت مشترک هستند، آنان شخصیت شناسان خوبی هستند. بر اساس نحوه ایستادن ، نشستن و پاسخ به سوالات وی ، استراتژی پاسخ خود را تنظیم و بهترین پاسخ را برای شما فراهم میآورند . پاسخی که بهاندازه کافی متقاعدکننده باشد. یک رمال که هیچ و پوچ درامد کسب میکند یک فروشنده حرفه ایست. برای اینکه فروشنده حرفهای باشید باید شخصیت شناس خوبی باشید. بسیار دیدهام که فروشندههای غیرحرفهایای که تنها ادعای حرفهای بودن دارند ، تنها قادر به فروش محصولات و خدمات به قشر خاصی از مشتریان هستند ، زیرا با همگان به یک نوع برخورد مینمایند. او همان یک روش را میداند ، فروخته شدن اجناس در فروشگاه وی کاملا بر اساس چند کلمه استوار است: احتمال ، شانس ، قسمت ، قضا و قدر. شخصیت شناسی مشتری موجب میگردد که برای برخورد با هر فردی یک استراتژی مناسب داشته باشیم و به جای شانس از علم ، تجربه و مهارت استفاده نماییم. توجه : لطفا بعد از خواندن این بخش (مورد ۲) برای به دنبال روانشناس آموزش فروشندگان خویش نباشید. آموزش شخصیت شناسی مشتری ، یک دانش بینرشتهای ( مدیریت + روانشناسی) است و کار یک روانشناس نیست. ۳- فروشنده حرفهای باید به “اصول فنون مذاکره فروش” تسلط داشته باشد. – اصول و مذاکره فروش با اصول فنون مذاکره بینالمللی کمی متفاوت است. در مذاکره فروش ما به دنبال رسیدن به نتیجه در حداقل زمان ممکن با انتخاب صحیح یک یا نهایت دو تکنیک ( از بین صدها تکنیک) هستیم ، انتخاب صحیح تکنیک مذاکره و سپس اجرای درست آن برای دستیابی سریع به نتیجه مورد انتظار ، کاری ساده نیست. انتخاب درست تکنیک خود ریشه در مرحله قبل ، یعنی شخصیت شناسی مشتری دارد. – در اصول و فنون مذاکره بینالمللی ، زمان و مشاوره کافی در دسترس است و تکنیکها و سناریوهای ساده و یا بعضا پیچیدهای مدنظر قرار خواهد بود ، نتیجه این نوع مذاکرات گاه در میانمدت و یا بلندمدت حاصل میشود. فروشنده حرفهای باید بتواند از طرف سازمان خویش با مشتری وارد مذاکره شود. وی باید علاوه بر داشتن تسلط بر تکنیکهای مذاکره ، دارای خلاقیت و زیرکی کافی باشد. ۴- فروشنده حرفهای باید در مقابل سازمان خود ” پاسخگو” باشد فروشنده حرفهای اگر برای یک فروشگاه یا سازمان در حال کار است، باید بداند که او بخشی از یک ساختار است. احترام به ساختار از سوی کارکنان و مدیریت، موجب دوام آن ساختار خواهد بود. فروشندهای که به بهانه درصد بالای فروش خویش ، به سازمان خود پاسخگو نیست ، در نوشتن گزارشهای خود کوتاهی مینماید ، غیبت یا تاخیر بدون توجیه دارد ، حتما یک فروشنده حرفهای نیست.برخی سازمانها با چنین فروشندگانی به گونه برخورد مینمایند که فروشنده به فردی سرکش و لوس تبدیل میگردد. تو گویی که انگار رگ حیات و ممات این سازمان در زیر تیغ تیز این فروشنده است و فروشنده به نکته پی برده و از آن سوءاستفاده مینماید. چنین سیستم فروشی و چنین فروشندهای هردو ناکارآمد و غیرحرفهای هستند. اگر نکات فوق در هنگام استخدام فروشنده یا تعدیل نیروی فروش مدنظر باشد ، سازمان در تصمیم گیری درست یاری خواهد نمود. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام نویسنده : "دکترسیدرضاآقاسیدحسینی" 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده