رفتن به مطلب

زامبی‌ها در پی پاپاراتزی‌ها


saba mn

ارسال های توصیه شده

[h=1] زامبی‌ها در پی پاپاراتزی‌ها

[/h] کتاب بالینی، اصطلاحا به کتابی گفته می‌شود که باید دم دست باشد تا هر چند وقت، آن را برداری، صفحه‌هایش را ورق بزنی و چند خط، چند پاراگراف یا چند صفحه‌اش را بخوانی؛ حال یا پای بالینت باشد، یا روی میز کارت، با این خصوصیت‌، به آن کتاب بالینی می‌توان گفت. کتاب‌هایی که هر بار، چیزی به ما می‌آموزند یا چیزی در ما برمی‌انگیزانند. «پاپاراتزی نیستم» یکی از این کتاب‌هاست.

57311709.jpg کتاب «پاپاراتزی نیستم» را حسین انتظامی نوشته که اکنون معاون امور مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ و احمد توکلی در انتشارات ثانیه منتشرش کرده که استاد بازنشسته‌ی علوم ارتباطات است. مجموعه‌ای است از مقاله‌هایی که انتظامی در زمان کسوت‌های مختلفش، ازجمله مدیریت رسانه و نیز نمایندگی مدیران مسؤول رسانه‌ها در هیات نظارت بر مطبوعات، در حوزه‌ی رسانه نوشته و منتشر کرده است.

او قبلا هم در این حوزه مجموعه مقاله منتشر کرده بود اما این اثر، شاید به این دلیل که موضوع‌هایش به‌روزتر است، جذاب‌تر و کاراتر به‌نظر می‌رسد. او در این مقاله‌ها ازجمله به این موضوع پرداخته که مدیریت در رسانه، محتوا، زیرساخت، لجستیک، بازار و منابع انسانی را شامل می‌شود و از این رو، هر روزنامه‌نگار خوبی ضرورتا یک مدیر رسانه‌ی خوب نمی‌تواند باشد.

یا این موضوع را مورد توجه قرار داده که وضعیت روزنامه‌نگاران، متاسفانه اصلا در شان آن‌ها نیست، و دولت، مؤسسه‌های مطبوعاتی، انجمن‌های صنفی و البته خود روزنامه‌نگاران در این زمینه، ‌مسؤولیت‌ها و ضعف‌هایی دارند.

اما شاید جالب‌ترین بخش کتاب، مقاله‌ای با نام «شطرنج برره» است. انتظامی در این نوشتار با توجه به مصاحبه‌ی یکی از رسانه‌های داخلی با رییس‌جمهور مصر که به‌فاصله‌ی کمی، ‌خیالی بودن آن فاش شده، به موضوعی توجه کرده که تشریح آن، بخش قابل توجهی از معضل روزنامه‌نگاری امروز و این سال‌های کشور را پوشش می‌دهد.

در این متن این موضوع مورد توجه قرار گرفته که رسانه‌های وطنی امروز بعضا آرزوهای خود را در قالب خبر بیان می‌کنند.

این موضوع که انتظامی به آن توجه داده، معضلی است که دست‌کم در دو نوبت در فضای اطلاع‌رسانی کشور شدت گرفت؛ یکی وقتی که با گسترش و عمومیت یافتن اینترنت، فرهنگ سایت زدن برای تسویه‌حساب‌های سیاسی، در میان افرادی شکل گرفت که هدف‌شان هیچ‌گاه ژورنالیست بودن و فعالیت رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی نبوده، بلکه از ابراز اطلاع‌رسانی، به‌عنوان ابزاری ماکیاولی برای رسیدن به اهداف خود استفاده کرده‌اند. دستگاه‌های حاکمیتی هم هیچ‌گاه نتوانستند سامان‌دهی و نظام قابل قبولی را در این زمینه حاکم کنند؛ تا جایی که به‌جرات می توان گفت، سایت‌های خبری در چند سال گذشته، عامل شیوع و شدت روحیه‌ی اتهام‌زنی و بازی با آبرو و دنیا و آخرت افراد در میان عموم شد و از این طریق به فرهنگ عمومی ما لطمه‌ای در حد پس‌رفتی تاسف‌بار، وارد کرد.

هنگامه‌ی دوم، در زمان شیوع شبکه‌های اجتماعی حادث شد؛ زمانی که هر فردی، با به دست گرفتن یک گوشی تلفن همراه، احساس کرد دروازه‌بانی رسانه‌ای را در اختیار دارد و از این طریق، علاوه بر معظل‌هایی از جنس مورد اشاره شده در پاراگراف قبل، لغزشی در زمینه‌ی صحت خبر صورت گرفت که در اصول خبرنویسی و خبرنگاری همواره مذموم و مردود شمرده شده است؛ این‌که ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم بگوییم اگر این خبر صحت داشته باشد، عجب خبری است! و بعد بع انتشار آن اقدام کنیم. چراکه خبر یا صحت دارد یا ندارد و به ‌هیچ‌.وجه ریسک‌پذیر نیست. این مهم در فضای شبکه‌های اجتماعی رنگ باخت و هر فردی، رؤیاها و چه بسا توان خیال‌بافی خلاقانه‌ی خود را به خبر تبدیل کرد.

انتظامی اما پس از نکوهش خبرنگاران و مدیران برخی رسانه‌ها در این زمینه که بسیاری وقت‌ها به‌جای خبرنگاری، بیانیه‌نویسی می‌کنند، این مسائل را میراث چند سال اخیر برخی رسانه‌ها می‌داند که در بی‌توجهی به اخلاق حرفه‌ای،‌علاوه بر اعمال روحیه‌ی قلدرمابی در برابر قانون و اصول و موازین حرفه‌ای و اخلاقی، این باب را گشودند که خبرمان را با این‌که می‌دانیم دروغ است، منتشر می‌کنیم، بعد هم تکذیبیه‌اش را می‌زنیم؛ از این طریق، هم اصلاح کرده‌ایم، هم به هدفی که مورد نظرمان است در فاصله‌ی بین انتشار خبر دروغ و تکذیبی‌ی آن دست می‌یابیم. این اتفاقی است که چند سال پیش در یکی از خبرگزاری‌های همچنان فعال، بسیار شیوع پیدا یافته بود.

انتظامی در کنار این‌که معتقد است این‌گونه خبرگزاری‌ها، معمولا هم رسانه نیستند، بلکه شنودنامه هستند،‌ توصیف دقیقی ارایه می‌کند که همه‌ی ما آن‌را درک کرده‌ایم و بر آن، متفق‌القول می‌توان بود؛ می‌گوید:

به دلیل این‌که خاستگاه یا اردوگاه برخی صاحبان یا مدیران یا سردبیران رسانه‌ها،‌ حوزه‌هایی دیگر نظیر سیاست، امنیت یا اقتصاد است، رسانه را با قواعد آن حوزه‌ها می‌رانند که البته مصداق سوء کاربری است.

با همه‌ی این اوصاف، حسین انتظامی امروز پشت سکان تولی‌گری اسمی حوزه‌ی فعالیت رسانه‌ها قرار دارد؛ پس بی‌راه نیست اگر از او انتظار داشته باشیم که در مدت مدیریت خود،‌ بخشی از این معضل را که مانند هجوم زامبی‌ها، همه‌ی قشرهای رسانه‌های ما را درگیر خود کرده و واگیردار در حال گسترش است، اصلاح کند؛ تاثیر و وظیفه‌ای که شاید تاکنون بخشی از آن را به اجرا گذاشته است.

ایسنا – علیرضا بهرامی

انتهای پیام

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...