Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۵ موانع اثربخشی این سیاست متعددند که مهمترین آنها عبارتند از: 1-کاهش نرخ بهره به سطح 18 درصد برای مصرفکنندگان کم است. کاهش درآمد واقعی مردم در چند سال گذشته آنقدر زیاد بوده است که کاهش نرخ سود به این اندازه نمیتواند کاری کند. 2- یکی از علل مهم رکود در اقتصاد ایران ناشی از کاهش تقاضا برای نفت و کاهش ارزش شدید قیمت نفت است که به این سادگیها با بازی با متغیرهای داخلی قابل حل نیست. برای اینکه این مساله حل شود لازم است یک متغیر مشابه به عنوان سیاست محوری جایگزین کاهش قیمت نفت شود و آن هم افزایش صادرات غیرنفتی است که کاهش نرخ سود به این میزان کاری برای صادرات انجام نمیدهد. 3-مورد سوم که مانع اثرگذاری این کاهش نرخ است وجود ظرفیتهای بلااستفاده است و لذا کاهش نرخ سود نهایت کاری که میتواند بکند سقف موجودی را برای بعضی از صنایع کاهش دهد. منظورم این است که زور این سیاست به اندازهای نیست که بتواند رکود را در اقتصاد ایران کاهش دهد. چه برسد به اینکه رکود را در اقتصاد ایران حل کند. 4-نرخ سود سپردهها برای بسیاری از خانوارها یکی از درآمدهای اصلی در اقتصاد بوده است که با کاهش نرخ سود درآمد بخش وسیعی از مردم کاهش مییابد و همین مساله موجب میشود که از این ناحیه نهتنها تقاضا خیلی زیاد افزایش نیابد بلکه ممکن است تقاضا را از ناحیه خانوارها کاهش هم دهد. در اقتصاد ایران عوامل رکود اقتصادی بسیار قوی، پایدار و ساختاریاند و در بلندمدت حل میشوند. در نتیجه این سیاستها کماثرند، هرچند که جهت و میزان کاهش سیاست درست بوده است. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده