رفتن به مطلب

شما چه جوری کتاب میخونید؟


ارسال های توصیه شده

منظورم ایستاده یا نشسته خوندن نیست:ws28:

سئوالم در مورد مدل درک و فهم و روش تمرکز هستش.

کتاب رو که میخونید ، بصورت مرتب هست یا بخش هایی رو در اولویت قرار میدید؟

اینا رو با حوصله شرح بدید تا یاد بگیریم و بتونیم بهتر بخونیم.مرسی:w16:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

اینک اول عکساشومی بینم.:ws3:

بعد میام از اول تکه تکه می خونم تا جای مهم اگرهم نفهمیدم چندبار می خونم . اونایهم که نخوندم حدس می زنم :ws3:

یه سری هم آزآخرمیام اول .

راستشو بخواین این چندسال خوصلم خیلی کم شده .

  • Like 3
لینک به دیدگاه
اینک اول عکساشومی بینم.:ws3:

بعد میام از اول تکه تکه می خونم تا جای مهم اگرهم نفهمیدم چندبار می خونم . اونایهم که نخوندم حدس می زنم :ws3:

یه سری هم آزآخرمیام اول .

راستشو بخواین این چندسال خوصلم خیلی کم شده .

 

درود بر شما

روش خوبیه.من هر کتابی که بخونم از تکه کلامهای مفید و خوبش یادداشت برمیدارم .

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

من اکثر اوقات کتاب رو به این صورت که دستم میگیرم باید تموم کنم مگر اینکه کتاب بخش بندی های جدایی داشته باشه که بشه بینش استراحت انداخت

معمولا یه مداد دستمه و نکات مهم و کلیدی رو گوشه کتاب مینویسم یا زیرشون خط میکشم

  • Like 2
لینک به دیدگاه
کتاب خوندن با روش فلاسفه رو بلدین؟

اصن توجه کردین که حکما و فلاسفه چه جوری کتاب مینویسند؟

نه بلد نیستم بهم بگین

من اکثر اوقات کتاب رو به این صورت که دستم میگیرم باید تموم کنم مگر اینکه کتاب بخش بندی های جدایی داشته باشه که بشه بینش استراحت انداخت

معمولا یه مداد دستمه و نکات مهم و کلیدی رو گوشه کتاب مینویسم یا زیرشون خط میکشم

منم همین

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...
نه بلد نیستم بهم بگین

 

منم همین

 

سلام

اونا کتاب رو بصورت مفهومی میخونن.مثلا بین فرد و شخص ، یه نوع نگاه واحد ندارن.تعریف فرد و شخص رو با توجه به موضوع مد نظر قرار میدن.یا مثلا در مورد روشنایی لامپ نگاهشون وات هست ولی همزمان به نور هم می اندشند.

یا مثلا معنی زندگی با هستی براشون یکی نیست.به همه این تفاوت ها در مطالعه توجه خاص دارن.:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

در بخش های خیلی کم در حد ده صفحه میخونم در دفعات مقطع و زیاد و نکات مهم و جالب رو به صورت جمله جمله تایپ میکنم یا می نویسم معمولا هم چند کتاب رو با هم میخونم

  • Like 3
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
من هر کتابی رو که میخونم ازش نوت برداری می کنم ،ولی یه سال که بگذره ، هیچی ازش یادم نمیاد.

یک سال باورت میشه یه چیزمی خونم بعدیک ساعت یا بدترهمون دقیقه یادم نمیاد دارم دیونه می شم:4564:

  • Like 1
لینک به دیدگاه
یک سال باورت میشه یه چیزمی خونم بعدیک ساعت یا بدترهمون دقیقه یادم نمیاد دارم دیونه می شم:4564:

 

منم همین شکلی ام ولی نکته جالبش اونجاست که وقتی پاش می افته , میبینم که ناخودآگاه از همون مطالبی که در شرایط عادی نمیتونم بیادم بیارم , استفاده میکنم. یعنی سر بزنگاه خودشون یادم میان.

  • Like 1
لینک به دیدگاه
منم همین شکلی ام ولی نکته جالبش اونجاست که وقتی پاش می افته , میبینم که ناخودآگاه از همون مطالبی که در شرایط عادی نمیتونم بیادم بیارم , استفاده میکنم. یعنی سر بزنگاه خودشون یادم میان.

دقیقا درسته بعدشم یه اتفاقی می افته میگم خدایا قبلا این اتفاق افتاده بود یا درموردمتن کتاب .یهو یه کتابی می خونم بعدش به یه جملاتی که می رسم می فهمم خوندم . :banel_smiley_4:

  • Like 1
لینک به دیدگاه

آنچه را دل میخواند , جنبه رمزی و سرّی پیدا میکند. یعنی ممکنه تو حافظه نمونه ولی بصورت رمز تو مخیّله اش میمونه. شاید قصه ما از این باب باشه.انسان یه مخزن سرّی داره که معانی اونجا کدبندی میشن . کتابها تبدیل به معانی میشن و تو مخزن سرّی انسان ماندگار میشن.

پس , معانی کجا هستند؟ یه مخزنی هست در وجود انسان که معانی اونجا هستند. اینو بهش میگن : نفس ناطقه که مخزن آگاهی انسان هست.

این سخن و آواز از اندیشه خاست

تو ندانی بحر اندیشه كجاست

لیك چون موج سخن دیدی لطیف

بحر آن دانی كه هم باشد شریف

چون زدانش موج اندیشه بتاخت

از سخن و آواز او صورت بساخت

انسانهای شریف همیشه سخن لطیف میگویند چون مخزن آگاهی انها پر از لطائف زیباست. برا همینه که میگن : هر کتابی را نخوان و هر نوع ورّاجی رو گوش نده.

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...