Just Mechanic 27854 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اسفند، ۱۳۹۴ [h=1]شاید به نظر اغراق برسد که بگوییم فناوری در آستانهی جایگزینی برخی از مهمترین چیزهایی است که در زندگی روزمره استفاده میکنیم. شاید بعضیها مخالف باشند و بگویند هنوز سالها تا منقرض شدن این ابزارهای باارزش فاصله داریم. ولی در هر حال اینها چیزهایی هستند که نهایتا به سرنوشت کیوسک تلفن عمومی دچار خواهند شد.[/h]یک روز بیدار شدم و متوجه شدم سالهاست که به دستگاه PDA قدیمیام از مدل Dell Axim X30 حتی فکر هم نکردهام، چه برسد به آنکه به آن دست زده باشم. دستگاهی که خیلی زود منقرض شد و جایش را به فناوریهای دیگری داد که از راه رسیدند. PDA جد گوشیهای همراه امروزی بود، همانطور که خیلی از چیزهایی که امروز با خودمان به این طرف و آن طرف میبریم روزگاری در آینده مایهی خنده و حیرت خواهند بود که چطور این همه دوام آوردهاند. [h=3]۱. قفل و کلید[/h]اینترنت اشیاء (IoT) در ابتدای راهِ تسخیر خانههای ما است، و روزی سادهترین اشیای روزمره را هم به یکدیگر وصل خواهد کرد - و قفل، در بالای این فهرست انقلابی جای دارد. همین حالا چند تولیدکننده و استارتاپ مختلف به دنبال آنند که ما را از شر زحمت حمل کلید خلاص کنند، و در کنار این کار چند مزیت اضافه هم فراهم کنند. برای نمونه، با قفلهای هوشمند میشود کلیدهای دیجیتالی موقت ساخت که در موقع نیاز میتوانیم آنها را برای دیگران بفرستیم تا بتوانند به خانهمان وارد شوند، و به همان راحتی هم این کلیدها را باطل کنیم. [h=2]با قفلهای هوشمند میشود کلیدهای دیجیتالی موقت ساخت که در موقع نیاز میتوانیم آنها را برای دیگران بفرستیم تا بتوانند به خانهمان وارد شوند، و به همان راحتی هم این کلیدها را باطل کنیم.[/h]August یا آگوست استارتاپ جدیدی است که قفل هوشمند خودش را طراحی کرده و از شرکتهایی است که به جهش در این فناوری کمک کرده است. محصول آنها از نظر طراحی، راحتی استفاده، و کاربردپذیریاش مورد ستایش قرار گرفته است. ولی فقط آنها نیستند. Goji هم محصول مشابهی دارد، و سونی هم چند وقت پیش یک پروژهی قفل هوشمند را برای سنجیدن بازخوردش کراودفاند کرد. فقط استارتاپهای جدید و شرکتهای فناوری نیستند که به دنبال منقرض کردن کلید فیزیکیاند. حتی Kwikset از تولیدکنندگان قدیمی قفل هم چیزی به نام قفل هوشمند Kevo ساخته است. یک قفل ایمنی که ارتباط الکترونیک را به قفلهای سنتی اضافه میکند. [h=3]۲. کیف پول[/h]میرسیم به پول و امنیت: کیف پول حالا حالاها با ما هست، اما در تلاش برای راحتی و محافظت بیشتر مصرفکننده، کمکم از جیب ما به گوشیهای همراهمان منتقل خواهد شد. همین حالا هم با کنار گذاشتن عکسهای خانوادگی از کیفپول و انتقال آن به گوشی، کیفپول دیگر به اندازهی گذشته شخصی و خاص نیست. و دیر یا زود کاملا به صورت 0 و 1 در خواهد آمد. عوامل تاثرگذار زیادی وجود دارد و در ادامهی امسال، پس از بالا و پایینها و مسائل و مشکلات مختلف و بیتکوین و همهی اینها، کیف پول مجازی ممکن است واقعی شود. گوگل هم همین هفته یک راهکار کیف پول مجازی ارائه داده است، حالا هم گوگل و هم اپل با Apple Pay فرصت بهتری دارند که تغییر جدی در اوضاع بدهند. هر دو از NFC و پرداخت بیتماس (contactless payments) برای ثبت کارتهای اعتباری و سپرده استفاده میکنند. در همین حال، شرکتهای کارت اعتباری در آمریکا هم تا پایان سال به سراغ یک سیستم پرداخت Chip-and-Pinمیروند، شبیه مدلی که در اروپا مورد استفاده است. (چیپ-اند-پین دستهای از سیستمهای مورد استفادهی نظام بانکداری در اروپا است که شامل یک چیپ تعبیه شد در کارت اعتباری و یک پین یا کد شناسایی میشود.) این یعنی فروشندگان و کسبوکارها هم پایانههای پرداخت خودشان را ارتقا میدهند یا جایگزین میکنند، که بیشتر آنها توانایی پذیرش پرداختهای NFC را هم خواهند داشت. نه فقط مشتریها، که خود بانکها هم دارند به استقبال این ایدهها میروند. استارتاپی به نام CurrentC سیستمی پیشنهاد داده که مشتری به کمک کد QR خریدش را انجام میدهد، و فروشنده هم میتواند اطلاعات رفتار خرید مشتریان را داشته باشد. شاید نهایتا کارنتسی نتواند به موفقیت برسد، ولی این راهی است که باز خواهد شد. [h=3]۳. هدفون سیمدار[/h]بله. هدفون و ایرفون سیمدار کارشان تمام است. همهی ما از این قبیل مشکلات کشیدهایم که مثلا سیم گره میخورد یا موقع رد شدن از جایی به چیزی گیر میکند و از گوشمان کشیده میشود. ولی دیگر دوره سیمدارها به پایان رسیده است. [h=2]دو ایرفون (توگوشی) مجزای کوچک که بیسیم به یکدیگر و به دستگاه همراهمان وصل میشوند.[/h]هدفونهای بلوتوث دارد همهگیر میشود، ولی پیشرفت واقعی را در ۲۰۱۵ خواهیم دید، دو ایرفون (توگوشی) مجزا و بیسیم که عادت به سیم را از سر خیلیها خواهد انداخت. الان گرفتار سیمی هستیم که بلندگوی گوش راست را به بلندگوی گوش چپ وصل میکند. ولی با پیشرفت نرمافزاری حالا میتوانیم دو توگوشی کوچک و مجزا داشته باشیم که بهصورت بیسیم به یکدیگر و به دستگاه همراهمان وصل میشوند. فناوری بلوتوثی که امکان این کار را بدهد مدتی است که وجود دارد، ولی تازه در سال ۲۰۱۴ شرکتها به فکر بهره گرفتن از آن افتادند. Earin احتمالا یکی از اولین توگوشیهای استریوی بیسیم خواهد بود، ولی دیگران مثل Ownphones هم آنقدرها عقب نیستند. و اگر موتورولا هم وارد این فضا شود تعجبی نخواهد داشت، همین حالا هم هدست بلوتوثاش یکی از کوچکترینهای بازار است. [h=3]۴. مقررات تاکسیرانی[/h]احتمال اینکه عید سال بعد با گوشی تاکسی بگیرید و به دید و بازدید بروید کم نیست. سرویس تاکسی Uber امروز در ۵۸ کشور و ۳۰۰ شهر دنیا فعال است و در ایران هم سرویس نوپای Snapp (تاکسییاب سابق) رشد خوبی داشته است. همراه با این شیوهی نو، قوانین تاکسیرانی هم نقاط ضعفشان برای سرویس تاکسی همراه بیشتر مشخص میشود، سرویسی که تنها با چند اشارهی انگشت روی صفحهی یک دستگاه همراه کار میکند. (و البته هزینهی هنگفت ترویج و تبلیغات و کارشناسان روابط عمومی و انبوه مسافران این گونه شرکتها هم بیتاثیر نیست.) [h=2]تقابل بین سبک سنتی تاکسیرانی و نسخهی جدید و همتا-به-همتایی که از سیلیکونولی درآمده است، به نقطهی عطف خود نزدیک میشود.[/h]و حتی اگر اوبر نباشد، باز هم گزینههای دیگری مثل Lyft یا Sidecar یا Hailo یا دهها گزینهی دیگر وجود دارند که به دنبال آنند تا روی شیوهی رفت و آمد مردم در شهر و هر ناحیهای که مالکیت خصوصی خودرو در حال کاهش است، سرمایهگذاری کنند. مسئله این نیست که این سرویسهای اشتراکِ سواری قرار نیست مراقبت منظم یا بررسی سابقهی راننده داشته باشند – یا اینکه رانندههای آنها قرار نیست درآمد خوب و قابل اتکا و محافظت و بیمه داشته باشند. بلکه مسئله تقابل بین سبک سنتی تاکسیرانی و نسخهی جدید و همتا-به-همتایی است که از سیلیکونولی درآمده است. باید دید آیا این اصول جدید میتواند در صدها شهر در سراسر جهان جواب بدهد یا نه. [h=3]۵. دانلود موسیقی[/h]موسیقی قرار نیست منقرض شود، ولی دانلودش چرا. تا همین چند سال پیش وقتی کلمهی «دانلود» را در کنار موسیقی میآوردید، معنیاش آن بود که آدمی مدرن و آشنا به اینترنت هستید که از کاست و سیدی عبور کردهاید. ولی موسیقی دیجیتال از این دوره گذشته است و حالا «پخش استریم موسیقی» است که دارد فراگیر میشود. [h=2]نه فقط فروش فیزیکی موسیقی افت داشته، که حتی دانلود از آیتیونز هم کمتر شده – و خیلی هم سریع.[/h]نمودار زیر نشان میدهد که در کشورهای دارای قوانین محکم کپیرایت، درآمد صعنت موسیقی امروز از کجا است – رنگ قرمز نشانهی سیدی است، بنفش نشانهی تکآهنگ دانلودی، ارغوانی نشانهی آلبوم دانلودی، و باقی نشانهی استریم موسیقی همراه با تبلیغات، پرداخت اشتراک رادیوی اینترنتی و ماهوارهای است. (آن بخش فیروزهای که در طول سالیان آب رفته هم درآمد از کلیپهای موسیقی است.) نه فقط فروش فیزیکی موسیقی افت داشته، که حتی دانلود از آیتیونز هم کمتر شده – و خیلی هم سریع. مردم دارند راههایی برای گوش دادن به موسیقی پیدا میکنند که معمولا چیزی در مایههای Spotify یا یوتیوب است. گفته میشود که اپل، پادشاه فعلی دانلود پولی، دارد کمکم آماده میشود که پا توی کفش اسپاتیفای کند و با ریبرندینگ و یکپارچهسازی با سرویس پخش استریم موسیقی Beats که در ۲۰۱۴ آن را خرید، به دانلود موسیقی پایان دهد. هنوز معلوم نیست آیا اشتراک پولی و تبلیغات میتواند دوباره به صنعت موسیقی رونق بدهد و افت ۵۰ درصدی فروش آن در یک دههی اخیر را جبران کند یا نه. و برای کسانی هم که هنوز کیفیت موسیقی سیدی را ترجیح میدهند، سرویسهایی مثل Deezer و Tidal هم استریم موسیقی پرسرعت (۱۱۴۱ کیلوبیتی با فرمت Flac) را به واقعیت درآوردهاند. و شرکت مخابراتی T-Mobile هم طرحی دارد که در ان استریم موسیقی جزو ترافیک مصرفی اینترنت کاربر حساب نشود. کار دانلود تمام است. [h=3]۶. Windows Phone[/h]برای بسترهی همراه ویندوزِ مایکروسافت، ۲۰۱۵ سالِ مرگ و زندگی است. این بستره نتوانسته در میان کاربران جایگاه مناسبی پیدا کند و همچنان در گرفتن سهم از بازار ناتوان است. حتی تام وارن گزارشگر مایکروسافت در نشریهی The Verge هم از گوشی ویندوز فون خودش ناامید شده و آیفون خریده است. از جمله شکایتهایش از این گوشی کمبود اپهای سطح بالا و آپدیت نشدن و کهنه شدن و کار نکردنِ اپهای دیگر بود. مشکل این نیست که مایکروسافت تلاش کافی نمیکند. نرمافزار ویندوز فون ۸.۱ عملا با دیگر سیستمعاملهای همراه در یک سطح است. مشکل اینجا است که مایکروسافت هیچوقت از موج فناوری روز جلوتر نبوده و هیچ وقت نتوانسته زودتر از دیگران کاربران بالقوه را جذب کند و توسعهدهندگان سطحبالا را به سمت کار با بسترهی خود بکشاند. گوشیهای نوکیا خیلی خوبند ولی باید آنقدر عالی باشند که جلوی مهاجرت کاربران را بگیرند. گرچه ویندوز فون درصد سهمش از بازار گوشی همراه را از ٪۲.۵ در ابتدای سال نوی میلادی به ٪۲.۷ رسانده، ولی با چنین سهم کمی احتمالش زیاد است که به کلی از دور رقابت کنار برود. [h=3]۷. ساعتهای آنالوگ[/h]با آنکه هنوز بعضیها سفت و سخت به ساعتهای آنالوگ خودشان چسبیدهاند، ولی اغلب مردم گوشی همراه را جایگزین ساعت مچی کردهاند. و در اینجا هم مثل فضای پرداخت همراه، گوگل و اپل و بسیاری بازیگرهای دیگر به دنبال آنند که مچ دست ما را مال خودشان کنند. [h=2]خیلی از ساعتهای هوشمند همان زیبایی کلاسیک ساعتهای آنالوگ را تقلید کردهاند، ولی بعضیها هم به سراغ ظاهر و فناوری مدرن رفتهاند.[/h]اپل در آوریل بالاخره ساعت هوشمند اپل واچ را برای کسانی که آنرا پیشخرید کرده بودند ارائه کرد، دستگاهی که قیمتش از ۳۵۰ دلار شروع میشود و در لوکسترین مدل به ۱۷۰۰۰ دلار میرسد. در مقابل گوگل هم تولیدکنندگان متعددی دارد که انواع ساعت هوشمند در رده قیمتی پایینتر ارائه میدهند. خیلی از این ساعتها همان زیبایی کلاسیک ساعتهای آنالوگ را تقلید کردهاند، ولی بعضیها هم به سراغ ظاهر و فناوری مدرن رفتهاند. [h=3]۸. واقعیت[/h]بله، حتی خود واقعیت هم ممکن است تا سال دیگر توسط رقیبی بزرگتر به کنار زده شود – واقعیت مجازی. Oculus شرکتی که احتمالا بزرگترین تاثیر را بر آیندهی واقعیت مجازی خواهد داشت، سال قبل توسط فیسبوک خریداری شد. این شاید برای طرفداران سرسخت اوکولوس کمی شوکآور بوده باشد، ولی برای باقی ما به معنی آن است که این شرکت بودجهی لازم برای ادامهی کارش را خواهد داشت – و شاید روزی یک واقعیت مجازی بسازد که آنقدرها هم بد نباشد. سامسونگ هم سوار قطار واقعیت مجازی شده است، ولی در عوض آنکه مستقیما با اوکولوس رقابت کند، با آنها شریک شده است تا Gear VR خودش را تقویت کند. این دستگاه همین حالا هم در بازار هست و کسانی که دستگاه Note 4 سامسونگ را دارند میتوانند آن را در هدست ۲۰۰ دلاری Gear VR قرار دهند و با آن به شکلی کاملا متفاوت بازی کنند و فیلم و ویدیو ببینند. حتی با اینکه خود اپل هنوز به سراغ واقعیت مجازی نرفته است، ولی شرکتهای دیگری کار روی بازار آیفون را شروع کردهاند. Pinc یکی از این شرکتها است که یک هدست ارزان ۱۰۰ دلاری برای آیفون ۶ ساخته است. و در سمت ارزانتر بازار هم گوگل دارد روی Cardboard مانور میدهد که یک کیت مقوایی ساختنی است و گوشی نوت ۴ روی آن سوار میشود و تجربهی واقعیت مجازی ایجاد میکند. و وقتی که اوکولوس بالاخره محصولش را رسما بیرون بدهد، مطمئن باشید که فیسبوک واقعیت مجازی را بخشی مهم از زندگی در این سیاره خواهد کرد، در تلاش همیشگی و مداومش برای کشتن «واقعیت» آنگونه که میشناسیمش. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده