Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آذر، ۱۳۹۴ ما در شخصیت شهری با ترکیبی از واقعیت روزمره گی و بازنمود این واقعیت در ذهن کسانی که آن را مستقیما تجربه می کنند و نیز کسانی که صرفا تصوری از تجربه ی مادی آن دارند رو به رو هستیم. قواعد و قالب های سازمان دهی اطلاعات در ذهن در مرحله سازماندهی و ذخیره اطلاعات و همچنین بازیابی و به خاطر آوردن آنها مورد استفاده قرار می گیرند. این ساخت های ذهنی طرح واره نام دارند، در واقع طرح واره به بازنمایی ذهنی رویداد ها ، اشیا ، موقعیت ها ، افراد ، مکان ها و به طور کلی کلیه پدیده ها اطلاق می گردد .مجموع طرح واره هایی که از یک پدیده در ذهن داریم « تصویر ذهنی» ما را نسبت به آن پدیده تشکیل می دهد .تصویر ذهنی ترسیمی از محیط در ذهن ، که افراد به آن شکل می دهند و از آن به عنوان رفتارشان در شهر استفاده می کنند. باید دانست که تصاویر ذهنی ممکن است بصری نباشند و مثلا سمعی باشند ، افراد از صداهای آشنا تصویرهای سمعی در ذهن دارند که می توانند به کمک آنها صداهای تازه را بشناسند ، به همین ترتیب تصاویر ذهنی از چیزهای مربوط به لامسه و حس چشایی نیز وجود دارد و به کمک اینهاست که می توان خاطرات را به یاد آورد و یا اشیا تازه را از یکدیگر باز شناخت. یک تصویر ذهنی تمام تجربیات فرد (درباره ی آن پدیده) را در بر می گیرد و جزئی از آن ناخوداگاه انسان می شود و همانطور که قبلا نیز گفته شد بسیاری از اوقات تصاویر ذهنی برای لذت بردن از تجربیات گذشته به خاطر آورده می شوند . می توان چنین بیان کرد که تصویر ذهنی بازتاب زندگی در ذهن فرد است که او می تواند بنا بر نیاز خود هر لحظه قسمتی از آن را انتخاب کرده و بیرون بکشد. عوامل اصلی که منجر به شکل گیری تصویر ذهنی از فضا می گردند عبارتند از: 1-حرکت (Movement) حرکت نسبی است و تنها وقتی قابل درک است که نه خیلی سریع باشد و نه خیلی آرام، احساس در مورد حرکت در تمام جهان یکسان نیست. یکی از مهم ترین اصول ادراک ذهنی این است مه یک موجود زنده برای ادراک بایستی فعال شود ، هر چه ترکیب تحریکی جسم ایستاتر باشد (مانند تابلو) بیننده بایستس فعال تر شود و هرچه پویایی ترکیب تحریکی بیشتر باشد (مانند فیلم) احتیاج به فعالیت کمتری از طرف بیننده است. در طراحی شهری فضا چیزی است ایستا که حداکثر فعالیت را از بیننده طلب می کند . نوع حرکت نیز بر ادراک تاثیر می گذارد. به عنوان مثال گردش نوعی خاص از حرکت است ، انسان گردش را به خاطر دل خودش انجام می دهد و برای رسیدن به یک هدف مشخص نیست و این باعث می شود که انسان رابطه ای دیگر با فضا برقرار سازد نسبت به زمانی که مجبورا همین مسیر را برای رسیدن به محل کار انتخاب می کند. باید توجه داشت که لازمه ی حرکت وجود فضاست اسامی مختلفی ، که برای فضاهای مخصوص حرکت وجود دارد نشانگر این هستند که برای انسان انواع مختلف حرکت وجود دارد، کریدور ، راهرو ، راه ، خیابان و کوچه از این جمله اند.حرکت همیشه سرعت را در دل خود دارد به این ترتیب ادراک محیط برای ما از داخل یک اتومبیل در حال حرکت بت ادراک ما از همان محیط در حال پیاده روی اختلاف زیادی پیدا می کند. 2-زمان (Time) هر حرکتی احتیاج به زمان دارد و شهرها به تدریج تغییر شکل می دهند، ساختمانهای جدید ساخته می شوند و ساختمانهای قدیمی را خراب می کنند و یا تغییر فرم می دهند و اینکه میزان این تغییرات مجاز چقدر است و در چه فواصلی از زمان بدون اینکه هویت شهر در معرض خطر قرار گیرد تابع عوامل مختلفی می باشد . تغییرات کالبدی اغلب تغییرات شدید اجتماعی و فرهنگی را موجب می شوند . تغییرات فرهنگی و اجتماعی به مراتب بیش از تغییرات کالبدی احتیاج به زمان دارند .به همین دلیل بایستی تغییرات کالبدی با توجه به ساختار فرهنگی – اجتماعی صورت پذیرند چرا که در غیر این صورت باعث اختلال و نابودی ساختار اجتماعی – فرهنگی را به دنبال خواهد داشت و این امر موجب سرگشتگی انسان شده و نهایتا قدرت تطبیق هویت او با هویت تغییر یافته ی محلش از دست می رود و این امر بی ریشگی و بی هویتی انسان را موجب خواهد شد. 3-حرکت پیاپی در فضا (Sequence of Space) افراد هر روزه در فضای شهری ، محیطی که از صبح تا شب توسط آنان تجربه می شود ، حرکت می کنند.حرکت در فضای شهری باعث ادراک صحنه های متوالی می گردد که هر یک تجربه ای را برای فرد ایجاد می نماید.«حرکت» و «فضا» و روابط بی شمار ، پیچیده و پویای میان آنها ، از خلال تولید پیوسته ی «نشانه ها» و امکان پیوسته ی «تفسیر» این نشانه ها در ذهنیت های متفاوت انسان ها ، فرآیندی پیوسته از معنا سازی را به وجود می آورند . بر این اساس شهر «متنی» است با لایه های متعدد که سراسر آن قابل قرائت و قابل تفسیر است و روش «قرائت» آن ، «حرکت» در آن است. حرکت فرد و مشخصات مسیر آن ، ساختار اصلی این تجربیات متوالی را به وجود می آورد . این عناصر سازنده ی فضا هستند که با ایجاد فضایی همگون و متوالی ، در هنگام حرکت فرد ساختاری مشخص و پیوسته را ارائه می دهند.در تجربه های متوالی یک فضا ، علاوه بر اینکه عناصر سازنده ی فضا بایستی بیان قدرتمند خود را داشته باشند ، می باید به ادامه ی فضای متوالی جذابیتی ببخشند که بتوانند کشش و زندگی را در آنها جاری سازند.در این صورت فضاها باید زنجیره ای متوالی ایجاد نمایند تا فرد بتواند آنها را در ارتباط با یکدیگر و به دنبال هم ادراک نماید .اگر فرد با عبور از داخل فضاها ،یا در عبور از یک مسیر ،فضاهای مختلف و قابل تمایز را از یکدیگر ادراک کند و بتواند آنها را مرتبط به هم تلقی کند ، می توان گفت توالی فضایی وجود دارد.برای داشتن توالی فضایی در سلسله فضاها رعایت موارد زیر لازم است: نظام های حرکتی باید با توپوگرافی طبیعی یا مصنوع ارتباط داشته باشد ؛ این نظام ها می توانند در خدمت برجسته تر کردن اعتلا بخشیدن یا نبخشیدن معانی تازه به بناها باشد. وجود فرم ها و انحنا ها برای شبکه ی راهها و ایجاد تنوع ، جذابیت در کف وجداره ها شرایط ادراک را تسهیل می کند .برای این کار می توان در فواصل نزدیک ،نقاط کانونی ایجاد کرد. فضا باید همزمان ، سرعت های مختلف حرکت و ادراک را ارضا کند . مجموعه ی فضاها ، هنگامی تجربیات متوالی به دنبال خواهند داشت که دارای وحدت بوده و در عین حال هر فضا شخصیت جداگانه داشته و تنوع لازم در سلسله فضاها دیده شود. منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده