Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 آذر، ۱۳۹۴ هویت یعنی حدود و تعین یک محل، حدی که شخص می تواند یک مکان را به عنوان جایی متمایزی از سایر مکان ها شناخته و یا بازشناسی نماید. به طوری که شخصیتی مشخص، بی نظیر و یا حداقل مخصوص به خود را دارا شود. غیرقابل انکار است که اولا هر فضایی با شدت و ضعف متفاوت واجد هویت است و ثانیا هویت نهایی فضا، برآیند هویت های عملکردی، کالبدی، محیطی، فرهنگی و معنایی آن می باشد. به این ترتیب امکان تمییز فضای شهری ایرانی از فضاهای شهری سایر تمدن ها با مشخص شدن ویژگی های هویتی آنها مقدور می گردد. نکته قابل ذکر در باب هویت فرهنگی آن است که فضا ویژگی هایی اعم از ویژگی های کالبدی یا معنایی یا عملکردی را دارا می باشد که مردم احساس این همانی با آن ویژگی ها و در نتیجه با آن فضا نموده و ضمن درک هویت فضا آن را با هویت خویش هماهنگ و همراه می یابند. هویت محیطی با موضوعاتی همچون هماهنگی با محیط طبیعی، بهره گیری از مصالح بومی و عناصر طبیعی مشخص مرتبط است. این در حالی است که هویت معنایی، هم خاطره های جمعی و تاریخی یک تمدن یا ملتی را جلوه گر می نماید و هم این که فرم ها و اشکال و عملکرد آن یادآور معانی و مفاهیمی هستند که توسط مردم تا حدی قابل درک می باشند و بیگانگان یا آن را درک نمی کنند یا این که آن را با معانی موردنظر خود متمایز می یابند. هویت کالبدی فضاهای شهری ایرانی را در وحدت و تکرار آنها در سطح هر شهر و همین طور در ویژگی های کالبدشان که با حداقل بازشوها ساخته می شدند به همراه نوع مصالح و فرم ها و عناصر آشنا می توان از هویت کالبدی فضاهای شهری سایر ملل تشخیص داد .هویت عملکردی آن ها نیز با توجه به تمایزات عملکردهای همنام در فرهنگ های مختلف کاملا بارز و قابل تبیین از فضاهای غیرایرانی بود. هویت مکانی و پیامدها بخشی از شخصیت وجودی هر انسان که هویت فردی او را می سازد مکانی است که خود را با آن می شناسد و به دیگران می شناساند. هنگامی که راجع به خود فکر می کند، خود را متصل به آن مکان می داند و آن مکان را بخشی از خود می شمارد. میان شما و آن مکان رابطه ای عمیق وجود دارد، رابطه ای عمیق تر از صرف بودن یا تجربه کردن آن مکان، این رابطه را می توان به خودهمانی با فضا تعبیر نمود. “پروشانسکی” نخستین بار در 1987 به طرح مساله رابطه شهر و شخصیت پرداخت و سپس با جمعی از همکارانش در 1983 نظریه “هویت مکانی” را طرح نمود. طبق این نظریه فضاهای تجربه شده بخشی از هویت فردی و جنبه ای از وجود انسانی تلقی می گردد. پروشانسکی و همکاران تعریف روشنی از هویت مکانی به دست می دهند: هویت مکانی بخشی از زیرساخت هویت فردی انسان و حاصل شناخت های عمومی او درباره جهان فیزیکی است که انسان در آن زندگی می کند. این شناخت ها شامل خاطرات، ایده ها، احساسات، دیدگاه ها، ارزش ها، توجیهات، مفاهیم و ایده آل های رفتاری و تجربی انسان در رابطه با محیط های متنوع و پیچیده فیزیکی است که فضای تجربی انسان اعم از ادراک و رفتار را به وجود می آورد. لازم به ذکر است که باید بین هویت مکانی و هویت مکان تفاوت قائل شد. هویت مکانی به عنوان بخشی از هویت فرد مطرح است، اما هویت مکان به ویژگی های قابل تشخیص مکان بیرونی اشاره دارد. هویت مکانی فرد می تواند منبعث از مکانی بی هویت یا با هویت باشد. باید توجه داشت که هویت مکان بر کیفیت هویت مکانی اثر می گذارد، اما خود مفهومی جداگانه است. در شکل گیری هویت مکانی دو مرحله وجود دارد: در مرحله نخست، فرد محیط را شناسایی می کند که “هویت مکان” نامیده می شود. در مرحله دوم فرآیند پیوند روانی با مکان صورت می گیرد و به شکل هویت مکانی تداوم می یابد. در مطالعات و بررسی های انجام گرفته مشخص شده است که ارزیابی مثبت از محیط و کیفیت شهر بر عمق شناسایی شخص از محیط و هویت مکانی او اثر می گذارد. به طور مشخص می توان گفت کسانی که دارای هویت مکانی قوی تری هستند یا به عبارت دیگر خود را با شهر خود بیشتر هم پیوند می دانند، در واقع ارزیابی مثبت تری از کیفیت محیط شهر خود دارند. هم پیوندی به معنی تعلق مکانی است و هویت مکانی قوی تر یکی از موجبات آن است. نمونه ای از اهمیت و تبلور هویت مکانی در فرهنگ ایرانی، فراوانی زیاد نام های خانوادگی مرتبط با مکان است. نام هایی چون تهرانی، یزدی و کاشانی نشان می دهد که هویت مکانی و به ویژه هویت شهری در زندگی اجتماعی مردم نقش مهمی داشته است، به طوری که مردم مایل اند که از طریق نام، هویت مکانی خود را به دیگران معرفی کنند و با آن شناخته شوند. هویت و ادراک فضای شهری صور شهر اصولا در ساختار اصلی شهر نهفته است، که فضاهای شهری جز اساسی آن است و به طور عمده شامل خیابان و میدان می شود. ارتقای کیفیت و ایجاد ویژگی های با ارزش در هر یک از عناصر نقش اساسی در تصور صحیح از شهر دارد. در حقیقت معنی دار بودن فضای شهری یک اصل هویتی محسوب می شود که می بایست آن را در سازگاری فرم و عملکرد فضای شهری جستجو نمود. تمام فضاهای عمومی در شهر پیام های کارکردی، سمبلیک و متقاعد کننده دارند، این پیام ها به ترتیبی که ساختمان ها با هم جمع شده اند در تمامی آن ها و خصوصاً در علائمی که نشان می دهند انتقال می یابند. به این صورت در شهرها وسایل ارتباطی غالبا ادراک ما را در فضای شهری به اندازه ای تحت تأثیر قرار می دهد که پیام ها و تبلیغات بر فضا غلبه می یابند. “زوکر” بر این عقیده است که فضا به یاری تجسم و تصوری که ناظر از وسعت و حدود فضا و احساس حرکت در آن پیدا می کند، ادراک می شود. به نظر “راپاپورت” آن چه باعث هویت اجتماعی فضا می گردد، تنوع و پیچیدگی و چند عملکردی بودن فضاهای شهری است. یکی از ابزارهای مهم هویت بخشی به فضای شهری، انسانی کردن آن است، که از طریق ایجاد مقیاس انسانی در تناسبات فضا و فراهم کردن محیط امن و آسوده جهت فعالیت پیاده در فضای شهری می باشد که رابطه اجتماعی میان افراد را میسر می سازد و نوع روابط و شدت آن است که به فضا معنی می دهد. منابع: تأملی در روند دگرگونی میدان در شهرهای ایرانی، نشریه هنرهای زیبا، شماره 25، بهار 1385 بحران ادراکی – رفتاری در فضای شهری، راضیه رضا زاده، ویژه نامه طراحی شهری، شماره 5، شهرداری ها، شماره 23 تحلیل کالبدی – فضایی میدان هفتم تیر، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته شهرسازی، تالیف پرویز مرادی زاویه، استاد راهنما دکتر غلام حسین مجتهد زاده، دانشگاه آزاد اسلامی، 83-1382 منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده