Dreamy Girl 6672 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آبان، ۱۳۹۴ تاوان بدِ یک حالِ خوب یک روانشناس میگوید "هیچگاه علت اعتیاد به مواد مخدر را از خود نپرسیدهایم، بلکه همیشه دنبال معلول بودهایم هرگاه حادثهای رخ میدهد تازه به یاد آسیبهایی میافتیم که سالهاست در جامعه ریشه دواندهاند، آسیبهایی از جنس اعتیاد که نیازمند تحلیلهای عمیق اجتماعی و روانشناختی هستند". دکتر مهدی ملکمحمد روانشناس و عضو انجمن روانشناسی ایران در گفتگو با فرارو درباره مخدرهای سنتی و جدید گفت: در حالت کلی، اعتیاد چه به مواد مخدر و چه به مواد محرک تاثیرات جسمی و روانی مشخصی دارد. در تاثیرات عام روانشناختی اعتیاد شامل مواردی همچون پایینآمدن عزت نفس، وابستگی به مرَضی فرد معتاد به یک فرد دیگر، عدم توانایی برای مستقل زندگیکردن، کاهش درک و شعور و کاهش قدرت تصمیمگیری است. تاثیر اصلی و مهم مواد مخدر جدید اما در توهمات و زوال عقلی است که ایجاد میکند. وی همچنین گفت: کسیکه در گذشته موادی همچون تریاک یا هروئین مصرف میکرد بهاندازه فردی که امروز مواد جدید مصرف میکند دچار مسخ واقعیت نمیشد و همین مصرف مواد مخدر جدید را خطرناک کرده است. این روانشناس همچنین تصریح کرد: مواد اعتیادآور سنتی و جدید تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند. مواد جدید برخلاف مواد سنتی نیاز به قاچاقچی ندارند و در مکانهایی بهنام آشپزخانهتولید میشوند؛ آشپزخانههایی که گاه پشت یک کامیون قرار دارند و همین مقابله با این مواد را پیچیده کرده است. ملکمحمد در ادامه گفت: همچنین در تفاوت مواد مخدر در گذشته و حال باید به برخورد اطرافیان اشاره کرد. اگر در گذشته برای مثال مادری متوجه میشد که فرزند او تریاک یا هروئین مصرف میکند، آشفته میشد و انگار دنیا برایش به آخر رسیده است، اما حالا آن مادر تنها متوجه این میشود که فرزندش در حال خوردن یک قرص است و تبدیل شدن مخدرها به اشکال جدید تابوی مصرف را از میان برده است. ترامادول یکی از این قرصهاست که به دلیل نحوه نگهداری ساده آن، تعداد زیادی از جوانان بهراحتی آن را مصرف میکنند. عضو انجمن روانشناسی ایران در ادامه اظهار کرد: اتفاق دیگری که از گذشته تا بهحال افتاده این است که اگر در گذشته یک جوان برای مثال برای درسخواندن تمرکز نداشت، هم خود او و هم خانوادهاش بهدنبال راهحلی فیزیکی برای بالابردن تمرکز وی بودند؛ مثلا تغییر دکوراسیون اتاق، تغییر خانه و... . و یا اگر جوانی نیاز به انرژی داشت ورزش را به اون توصیه میکردند. حالا ما با شرایطی مواجه هستیم که فرد با مراجعه به هر داروخانهای میتواند دارویی برای بالابردن تمرکز دریافت کند و یا با خوردن نوشابه انرژیزا انرژی خود را افزایش دهد. این درحالی است که حتی در این قرصها و مواد خوراکی نیز مقداری مخدر یا محرک (نه در اندازه اعتیادآور) وجود دارد. بنابراین جامعه جوانی که برای افزایش انرژی و تمرکز نیازمند چنین موادی بشود، درصد احتمال ابتلا به مواد جدید برای او بسیار بالاتر میرود. سرسلسلههای ابتلا به مواد مخدر کجاست؟ دکتر ملکمحمد درباره عواملی که به آن بیتوجهی شده اما دلیلهای گرایش جوانان به مخدر هستند توضیح داد: این درحالی است که متاسفانه تا یک موضوع در جامعه ما بدل به آسیب نشود، کسی درباره آن نمیپرسد و کسی نمیپرسد چرا باید مواد مصنوعی جایگزین راههای دیگر برای بالابردن انرژی، تمرکز و یا شادی شوند؟ ما در همه آسیبهای اجتماعی به سراغ معلولها میرویم و نه به سراغ علتها. در سالهای اخیر کسی نپرسید که دلیل زیادشدن مواد مخدر چه بود؟ اما دلیل این بوده که سبک زندگی به سمتی حرکت کرده که ابتلا به مواد جدید در آن راحتتر شده است و برای مثال فرد حتی برای ورزش و رفتن به باشگاه بدنسازی نیز دارو و مکمل مصرف میکند، که همه اینها دومینووار سرسلسلههای ابتلا به مواد مخدر و محرک جدید هستند. وی همچنین گفت: متاسفانه آغاز استفاده از این مواد در سنین پایینی شکل میگیرد. تجربه خود من در یکی از دبیرستانهای شاخص و شناختهشده شهر تهران نشان داد که چگونه دانشآموزان دبیرستانی برای یکدیگر قرصها و مواد مختلف میآورند در حالی که چیزی از مواد اولیه تشکیلدهنده آن نمیدانند. اعتیاد با تغییر نگرش رخ میدهد این روانشناس با اشاره به اهمیت "نگرش" در اعتیاد تصریح کرد: اولینچیزی که در اعتیاد باید رخ دهد، تغییر نگرش به مواد مصرفی است؛ اگر فردی به موادی که قصد مصرف آنرا دارد، نگرشی مثبت نداشته باشد، قطعا آن را مصرف نخواهد کرد. در این میان بحثهایی مانند فقر و طبقه اجتماعی و... مورد توجه نیستند، چراکه درحالحاضر مواد جدید درمیان ثروتمندان گسترش بیشتری پیدا کردهاند. بنابراین و به طور کلی نگرشی مثبت در نسل جدید نسبت به مواد مخدر جدید ایجاد شده است که میزان مصرف آن را بالا میبرد. این درحالی است که هنوز هم مسئولان در مواجهه با مواد مخدر رویکردهایی سلبی دارند. وی همچنین گفت: طبق آمارهای مشخص نهادهای علمی 4 میلیون مصرفکننده در ایران وجود دارند؛ اگر به طور میانگین هرکدام از این افراد خانوادهای 5 نفری نیز داشته باشند، چیزی حدود یک-چهارم جمعیت کشور، یعنی 20 میلیون نفر از 75 میلیوننفر، مستقیما با مواد مخدر درگیرند. ملکمحمد با انتقاد از اینکه راهحلهای برخورد با این مسئله اشتباه است ادامه داد: در این میان، متاسفانه ذهن ما بیش از هرچیز معطوف با قاچاقچیان شده و کمتر انرژی صرف این سئوالات شده که اگر جوان ایرانی به سراغ مصرف شیشه، ماریجووانا و... رفت، دلیل آن چه بود؟ چه کمبودی در خود احساس میکرد؟ تفاوت کسی که مخدر مصرف میکند و کسی که نمیکند در چیست؟ و بهطور کلی چه دلایل روانشناختیای مصرف مواد مخدر در ایران را ایجاد میکند؟ تحلیل اخلاقی جای تحلیل علمی را گرفته است عضو انجمن روانشناسی ایران ضمن اشاره به اینکه در جامعه نسبت به یک فرد معتاد تحلیلی اخلاقی صورت میگیرد توضیح داد: آسیبهای اجتماعی، اعم از فحشاء، سرقت و... در جامعه ما در قدم اول تحلیلی اخلاقی خواهند شد و نه تحلیل علمی. فردی که مخدر مصرف کند در دیدگاه جامعه یک فرد منحرف یا مجرم است، و هنگامی که به چنین فردی برچسب مجرم یا منحرف زده شود، این بدان معناست که بهطور کلی ما اصلا قصد حل مسئله را نداریم! درنظرگیری مسئله اخلاقی در اعتیاد حتی از مشکلات جسمی ناشی از آن پررنگتر است. این موضوع در خانوادهها نیز وجود دارد. برای مثال هیچگاه بهیک فرد مضطرب برچسب منحرف زده نمیشود، در حالی که به فرد مبتلا به اعتیاد سریعا این برچسب زده میشود؛ این درحالیاست که اعتیاد در کنار سایر اختلالات روانشناختی یک اختلال روانی است. اگر نگاهمان به اعتیاد بهجای این، نگاهی اخلاقی باشد، خود را برای حل مسئله مصلوب کردهایم. حالِ خوب، حتی برای یکشب! وی همچنین اظهار کرد: یکی از عمدهترین دلیل گرایش جوانها به مواد جدید، دوری از واقعیت است. واقعیت برای جوان آنقدر ناامیدانه است که برای خلاصشدن از آن، حتی برای یکشب، او را در پی یک حال خوب به مواد مخدر میرساند. باید پرسید کشور ما برای دورکردن جوانان از ناامیدی چهکار کرد؟ چه فعالیت فرهنگی برای آنها انجام شده؟ هنوز در بسیاری از شهرها امکان برگزاری کنسرت با لغو مجوزها از میان میرود و تصور افرادی که این فضاها را از میان میبرند این است که یک جوان یا باید با این وضعیت کنار بیاید و یا این خود اوست که مشکل دارد. در این شرایط و هنگامیکه جوان با مشکلاتی همچون اعتیاد درگیر شد، به جای حل مسئله، مسئولان و مدیران توپ را در زمین رسانهها، دوستان ناباب، شبکههای اجتماعی و... میاندازند و خود را در مواجهه با آسیبهای اجتماعی کنار میکشند. مهدی ملکمحمد در انتها گفت: باید گفت خانواده ایرانی نیز تحتتاثیر سیاستگذاریها و شعارهای فرهنگی است. تا هنگامی که سیاستگذاران و مدیران جدا از مردم نگاه میکنند، جدا از آنها زندگی و امرار معاش میکنند، هیچوقت نخواهند فهمید که نیاز مردم به چه چیزهایی است و علت اصلی آسیبهایی همچون اعتیاد که منجر به آسیبهای دیگری همچون خشونت و غیره نیز میشوند، چیست. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده