Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۴ مکان ها از ساختمان های منفرد و یا تردد خودروها مهم تراند. با این حال در سراسر دنیا اکثر فعالیت های مربوط به برنامه ریزی و طرح ریزی شهری، بر دو مورد اخیر تمرکز می کنند .. امروزه باید توجه بیش از حد به ساختمان ها و سایر عناصر مصنوع را کنار گذاشته و به جای آن، به مکان ها به عنوان یک کل بیاندیشیم. همچنین باید ساختمان های کلان مقیاس دهه ی گذشته – که توسط اتوبان ها از هم جدا شده اند – و قطعه زمین های بزرگ بایر را فراموش کنیم. این راه حل های نسنجیده نتوانست مشکلات ما را حل کند. بنابراین بایستی، به مکان های ظریف و جذابی بیاندیشیم که مقیاس آن ها با فرد پیاده، نه فرد سواره ارتباط می یابد. باید بکوشیم هویت، یگانگی و تباین و تفاوت مکان ها را در اصول طراحی هایمان به کار گیریم. وجود یک عرصه عمومی جذاب در تامین آسایش و سلامتی انسان بسیار مهم است. در سنت های گذشته فنون ساختمان سازی تنها شامل ساخت نبود، بلکه فضاها را نیز در بر می گرفت. این موضوع، بایستی دوباره احیا شود و برای رسیدن به این هدف، همکاری همه ی حرفه های مرتبط با محیط ضروری به نظر می رسد. در این راستا توجه به عواملی چند ضروری است که با توضیحی مختصر در ادامه می آیند. – ادغام کاربری ها و فعالیت ها بهترین محیط های شهری آن هایی هستند که در آن ها کاربری ها ادغام شود و طیف متنوعی از فعالیت ها و تخصص ها به وجود آید. به عبارت دیگر، منطقه بندی و تفکیک کاربری ها و فعالیت ها، عامل مرگ عرصه های شهری است. جذاب ترین مکان ها در بردارنده ی تنوع فعالیت ها و تجربه ها هستند. زندگی، کار، تجارت، خرید و بازی همگی از تعامل با یکدیگر سود می برند. ادغام کاربری ها، محیط هایی ایمن و پویا – چه در سطح خیابان ها و چه در ساختمان های منفرد – پدید می آورد. علت جذابیت و امنیت عرصه ی عمومی این است که می تواند افراد مختلف را در زمان های متفاوت و برای اهداف گوناگون به خود بخواند. این کار نه تنها سبب افزایش تحرک و پویایی محیط می شود، بلکه امکان نظارت غیررسمی بر عرصه ی عمومی را نیز فراهم می سازد. – مقیاس انسانی محیط های شهری برای انسان هاست، نه برای اتومبیل ها، کامیون ها، و پروژه های بزرگ. بر این اساس، محیط انسانی آرامش بخش، محیطی است مرتبط با مقیاس انسان پیاده، نه خودروهای شتاب زده و سریع السیر. مرکز شهرها یا محیط های شهری، در سایه فعالیت وکاربری ساختمان هایی که فضای خیابان ها را تعریف می کنند، حیات می یابد. پرواضح است که خرید، عملکردی است که در سطح پیاده رو انجام می گیرد. در صورت ترکیب این عملکرد با طاقگان ها، راهروها و کوچه ها، می توان محیط پیاده ای، با مقیاس انسانی، نسبتا امن و جذاب به وجود آورد. محصوریت فضاهای عمومی در شهرها نه تنها دستیابی به مقیاس انسانی را آسان تر می کند، بلکه در ایجاد حس امنیت و آسایش در مردم نیز بسیار مهم است. این فضاهای محصور می تواند طیف وسیعی را شامل شود، از میدان های شهری، خیابان های سرپوشیده برای خرید و فروش گرفته تا حیاط های مرکزی کوچک در ساختمان های مسکونی. – آزادی عابران پیاده در مراکز بسیاری شهرها هم عابران پیاده و هم دوچرخه سواران با خطرات جدی روبه رو هستند. در کنار خطرات مربوط به تصادف، سروصدا و دود نیز برای افراد ناخوشایند بوده و می تواند مشکلات بلند مدتی برای سلامتی آنان به وجود آورد. علایم راهنمایی و رانندگی کمتر به نفع عابران پیاده عمل می کند. حتی در محیط هایی که به عابران پیاده اختصاص دارند، موانعی به اشکال گوناگون – تیرها، صندلی ها، سطل زباله، عناصر تبلیغاتی و لوله ها، کف سازی خراب شده، چاله ها– در راه عابران پیاده قرار دارد. برای تقویت مسیرهای عابر پیاده می توان از روش هایی مانند ایجاد ارتباط فیزیکی و بصری با ترغیب فعالیت های خیابانی متناسب، ایجاد تداوم در طرح از طریق مصالح کف سازی، مبلمان شهری و هنرهای عمومی، نورپردازی های خاص در سطح خیابان یا ساختمان ها و یا ایجاد معماری منظر در بین مسیرها استفاده کرد. بسیاری از شهرها و محیط های شهری را به آسانی می توان انسان گراتر از وضعیت کنونی شان شکل داد. برای این کار، خیابان های پیاده رو باید افزایش یابد، که این کار نیز از طریق حذف ترافیک وسایط نقلیه ی موتوری و یا کنترل ترافیک و کاهش میزان تردد خودروها قابل انجام است. شاید بهترین پیشنهاد قابل ارایه به مهندسان ترافیک و شهرسازان این باشد که، سری به هلند بزنند و از نزدیک با مفهوم ” وونرف ” آشنا شوند. ” وونرف ها ” سطوحی هستند که خودروهای ضروری و مورد نیاز می توانند در آن ها عبور ومرور کنند، ولی طرح کلی خیابان ها به گونه ای است که در جهت آسایش، راحتی و تأمین نیازهای عابران پیاده به خدمت گرفته شده اند. تا آن جا که ممکن است باید حضور مردم را به عنوان عابران پیاده و فعالیت های آنان در سطح خیابان تداوم بخشید و تردد خودروها را تا جایی که با کاربری و کیفیت محیطی هر خیابان متناسب باشد، به حداقل کاهش داد. – قابلیت دسترسی برای همگان در بیشتر شهرها قدم زدن با امنیت خاطر و آسودگی – اگر غیرممکن نباشد – بسیار سخت است. دیوارها، حصارها، زیرگذرها، پل ها و پله ها باعث شده اند، خیابان ها و پیاده روهایی که زمانی گذر از آن ها بسیار آسان بود، به محیط هایی پیچیده و سردرگم کننده تبدیل شوند. بیشتر جاده های کمربندی، کنارگذرها و حتی خیابان های دسترسی در مراکز شهرها، به خوبی می توانند تردد خودروها را آسان کنند، ولی از آن جا که اغلب توسط دیوارها و نرده هایی محصور شده اند، موانع بزرگی بر سر راه عابران پیاده به شمار می روند. بر این اساس هر شهر و محیط شهری، ضمن این که باید پاسخ گوی نیازهای گسترده و متنوع مردم باشد، در عین حال باید بتواند ماهیت منحصر به فرد و یگانه اش را نیز حفظ کند. امکان دسترسی بیست و چهار ساعته به محیط های شهری بسیار اهمیت دارد. این که یک محیط شهری در ساعت شب و روزهای تعطیل چه سیمایی داشته باشد و چگونه فعالیت کند، برای ساکنان آن موضوع مهمی است و می تواند ماهیت کاربری آن محیط را تعریف کند. بازارها و مراکز خرید که هنگام شب و روزهای تعطیل بسته می شوند در حقیقت محیط های شهری را به نابودی می کشند. ساخت و سازهای جدید باید به گونه ای باشد که حرکت و دسترسی بین خیابان ها و مکان های مجاور را – برای همه خصوصاً معلولین که در طراحی های فضای شهری کمتر مورد توجه قرار می گیرند – آسان کنند. علاوه بر این باید از هر فرصتی برای از بین بردن موانع در محیط های شهری و قابل دسترس کردن آن ها برای همگان استفاده کنیم. بدین منظور ترغیب و تشویق بازیگران مختلف صحنه ی شهر برای تفکر مشترک، تبادل ایده ها منجر به ارایه ی طرح های مردمی تر می شود و در نهایت به سود کل جامعه خواهد بود. مردم باید نظرشان را درباره ی طراحی محیط فیزیکی که در آن به زندگی، کار، خرید و تفریح خواهند پرداخت، ابراز کنند. در این حالت نتایج مشورت ها قبل از تثبیت ایده های کلی، در طراحی تأثیر خواهد گذاشت و محصول نهایی خوشایندتر خواهد بود. – ایجاد وضوح محیط های شهری خوب، خوانا هستند، یعنی به آسانی قابل درک اند و می توان مانند یک کتاب آن ها را خواند. همه ی این سخن بدان معناست که مردم – به عنوان پیاده یا راننده – باید به آسانی بتوانند تشخیص دهند که کجا هستند، چیدمان فضایی شهر چگونه است و برای مکان ها، تسهیلات و امکانات مختلفی که لازم دارند، کجا بروند. باید برای افزایش خوانایی محیط های شهری از طریق ساختمان ها و فضاهای عمومی آن ها، شیوه های جدیدی را جستجو کرد. برای رسیدن به این هدف، باید فرم مصنوع را به شیوه ای روشن، یعنی با استفاده از گره های حمل و نقل، سیستم های حرکتی شفاف ( برای رانندگان و پیاده ها ) و نشانه گذاری های بخش های کلیدی محیط شهر با نشانه های بصری مناسب سازماندهی کرد. باید در محیط های شهری، آب را به عنوان عنصر کلیدی شکل دهی محیط به کار گرفت تا مردم حضور آن را کاملا حس کنند و دیدهایی به آن و از آن در اختیار داشته باشند و هم چنین با قرار گیری کاربری ها و فعالیت های مناسب در قلمرو آن به حضوری شاخص تر دست یابد. محیط های شهری معمولاً هنگام شب بیش از پیش نا آشنا به نظر می رسند. عدم قطعیت در مورد مکانی که قرار دارید و این که به کجا باید بروید – اگر ترسناک هم نباشد – آزاردهنده است. این نوع فضاها باید به خوبی نورپردازی شوند و در صورت امکان، با حضور فعالیت هایی که شبانه هستند، حیات یابند. حضور انبوه مردم که مشغول کارهایشان و یا رفت و آمد هستند، می تواند به سان مانع قدرتمندی در برابر کسانی که در صدد خراب کاری و جنایت هستند، بایستد. نباید فراموش کرد که آب و نور در کنار هم می توانند چهره ای جذاب، خوشایند و به یاد ماندنی به شب ببخشد. به طور کلی ساخت و سازهای جدی باید حساس تر و دوست داشتنی تر شکل گیرند. ما دیگر ساختمان های غول پیکر یکدست و بیگانه نمی خواهیم، می توان به عکس فضاهای شادتری آفرید. باید به هر شیوه ی ممکن از ساختمان های تک عملکردی در بلوک های ساختمانی گسترده خودداری کرد و هر فرصتی را برای تقویت عرصه های عمومی و گسترش آن در سطوح همکف ساختمان ها از هر چهار جهت، غنیمت شمرد. منظرسازی خوب هم – چه به صورت رسمی و سخت و چه به صورت نرم و خودمانی – بسیار ارزشمند است. – محیط های ماندگار توجه به مصلحت های کوتا مدت، می تواند برای محیط های شهری زیان بار باشد. متأسفانه ما به ساخت و سازهای ارزان قیمت و هدر دادن منابع خو کرده ایم و تنها به دستاوردهای فوری می اندیشیم، بی خبر از این که معماری منظر – که با گذر زمان بلوغ می یابد. ساختمان نیز با گذر زمان فرسوده می شود. ما نباید هم سان گذشته، عامل زمان را در ساخت و سازهای شهری مورد غفلت قرار دهیم. ما فقط برای زمان حال ساختمان نمی سازیم. ساختمان ها باید مستحکم باشند. باید توجه داشت که طراحی خوب و طراحی برای پایداری، به معنای استفاده از مرمر یا گرانیت برای ورودی و ساخت نمای سنگی و استفاده از آجر ارزان قیمت در پشت دیوار نیست، بلکه به معنای انتخاب صحیح مصالح نسبت به محل ساختمان و اندیشه در مورد نگهداری آن پس از ساخت است. فقدان نگهداری یا نگهداری ضعیف عرصه ی عمومی نیز می تواند بر ادراک حاصل از آن مکان لطمه بزند. مبلمان شهری و مصالح کف سازی را باید با توجه به استحکام و دوام آن ها گزینش کرد و پس از ساخت هم نگهداری مناسبی در مورد آن ها اعمال نمود. خلق محیط های پایدار، به معنای احساس مسیولیت در قبال آثار باستانی نیز هست. ساختمان های موجود و فعالیت های واقع در آن ها به منزله ی یک منبع هستند و نباید با بی توجهی آن ها را به گوشه ای پرتاب کرد که اگر از بین بروند برای همیشه از بین رفته اند. حفظ کاربری های خردمقیاس و محلی باید در اولویت باشند، چرا که این کاربری ها در واقع ماهیت و هویت مشخص یک محیط شهری را تعریف می کنند. – کنترل تغییرات شهرها و محیط های شهری ذاتاً و پیوسته در حال تغییر و تحول هستند. این ها محیط هایی پویا و نه ایستا هستند و بر همین اساس این موضوع باید در روندهای طراحی، ساخت و مدیریت در نظر گرفته شود. با این حال باید بدانیم که تغییر همراه با از بین رفتن پیرامون آشنا، برای بسیاری از مردم دردناک است، به ویژه زمانی که این تغییر در مقیاس وسیع یا جامع رخ دهد. بنابراین تغییرات شهری بالاجبار، روندی دردناک شمرده می شود و کسانی که با این موضوع سروکار دارند، باید آن را پذیرفته و برای به حداقل رساندن اثرات زیان بار آن بکوشند. زمانی که تغییر به صورت غیرمنتظره انجام شود، اثرات بدتری دارد، بنابراین بسیار مهم است که مردم جامعه از رخدادها، علت و زمان آن ها اطلاع کامل داشته باشند. باید تلاش کنیم درد ناشی از تغییر در اثر افزایش ساخت و سازهای فزاینده را کاهش دهیم. آن چه که در میان مردم، سازندگان و مشاوران آن ها بیش از پیش محبوبیت می یابد، رویکردی است که اندیشه و طراحی زمینه گرا، ارگانیک، فزاینده و حساس را می طلبد. باید کلیه ویژگی های گیج کننده و آشوبناک که باعث شده اند همه ی شهرها و مکان ها شبیه بنمایند را از بین ببریم. در این روند البته باید ویژگی های خوب را حفظ کنیم. نگهداری خوب به اندازه ی طراحی خوب اهمیت دارد. بیشتر ساختمان های موجود دارای سیمایی غیرجذاب و ناهنجار هستند. این بدان معنا نیست که باید آن ها را تخریب کرد، زیرا در اغلب موارد، ارتقای کیفیت محیط موجود گزینه ای معقول تر و از نظر مالی باصرفه تر به نظر می رسد. می توان با طرح هایی برای بهبود نماهای مهم، حذف عناصر زشت، از بین بردن آگهی های تبلیغاتی مزاحم که دید را مسدود می کنند، بهبود ویترین مغازه ها و طرح بدنه های خیابان و به کارگیری مبلمان شهری بهتر که ساده تر و همگن تر با محیط شهری باشد، کیفیت فضاهای شهری را ارتقا داد. باید از به کار بردن آگهی های تبلیغاتی بزرگ مقیاس خودداری کرد، مگر در مواردی که این آگهی ها بتوانند دید به ساختمان های زشت یا فعالیت های زیرساختی اساسی را محدود یا نماهای خالی را پر کنند، البته به شرطی که به خوبی طراحی شده باشند و به صورت جزیی از ساختمان مدنظر باشند. – تناسب یعنی این که شکل و ظرفیت فضاها، معابر و تجهیزات یک شهر تا چه اندازه با الگو و کمیت فعالیت هایی که مردم عادتاٌ به آن اشتغال دارند و یا اشتغال پیدا خواهند کرد منطبق است. یعنی کفایت بسترهای رفتاری، شامل تطبیق پذیری آن ها با فعالیت های آتی. – دسترسی توانایی دسترسی به سایر افراد، فعالیت ها، منابع، خدمات، اطلاعات و یا اماکن، شامل کمیت و تنوع عناصری که می توان به آن ها دسترسی پیدا کرد. – نظارت و اختیار یعنی این که استفاده و دسترسی به فضاها و فعالیت ها و ایجاد، تعمیر، اصلاح و مدیریت آن ها تا چه اندازه توسط کسانی که از آن استفاده می کنند و یا در آن ها زندگی می کنند، صورت می گیرد. – کارآیی به مفهوم هزینه ایجاد و نگهداری شهر در هر سطح مورد نظر از محورهای محیطی فوق، بر اساس هر چیز باارزش دیگر. – عدالت به معنی چگونگی توزیع سود و زیان محیطی بین افراد طبق اصول خاصی نظیر: برابری، نیاز، ارزش ذاتی، قدرت پرداخت، تلاش، کمک بالقوه و یا قدرت. عدالت معیاری است که عایدی بین افراد را متعادل می سازد، در حالی که کارآیی عایدی بین ارزش های مختلف را متعادل می کند. منابع: شهرسازی شهروندگرا، فرانسیس تیبالدز، ترجمه محمد احمدی نژاد، چاپ اول، اصفهان، نشر خاک، ۱۳۸۱ تیوری شکل خوب شهر، کوین لینچ، ترجمه: حسین بحرینی، انتشارات دانشگاه تهران، سال ۱۳۷۶ منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده