Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۴ در متون علم طراحی شهری اصطلاح سیمای شهر (city scape) معمولاً مترادف با «منظر شهر» (townscape) به کار برده میشود. منظور از منظر شهر (یا منظر شهری) عبارت است از تمام آنچه در سطوح افقی و عمودی شهر دیده میشود و در مرحله نخست درک محیط شهری و بدون هیچگونه واکنش ذهنی و به عبارت دیگر همچون عکسبرداری صرف ذهن می باشد. حال آن که در مرحله دوم (که البته همزمان و غیر قابل تفکیک از مرحله اول میباشد) تصویر نقش بسته از محیط شهری در ذهن ، با احساسات و عواطف و افکاری ناشی از مشاهده قرین میشود که به این مرحله عنوان تصور ذهنی شهر (City Image) داده شده است. در نامگذاری تجربه عینی و ذهنی فضاهای شهری اصطلاحات دیگری نیز وجود دارد. بعضی از متخصصان به صرف مشاهده آنچه در شهر به چشم میآید عنوان «منظر عینی شهر» داده و مرحله تصور ذهنی را به دو بخش شامل «منظر ذهنی شهر» و «منظر ذهنی- ارزیابانه شهر» تقسیم میکنند. وجه اشتراک دو سیستم نامگذاری مذکور در این است که هر دو به مجموعه آنچه در سطوح عمودی و افقی شهر دیده میشوند (همان مرحله نخست درک محیط) عنوان «منظر» میدهند (در یکی «منظر شهر» و در دیگری «منظر عینی شهر») و تمایز آنها در نامگذاری مرحله ذهنی باعناوینی متفاوت از هم، دریکی منظر ذهنی شهر و در دیگری منظر ذهنی شهر به علاوه منظر ذهنی – ارزیابانه شهر میباشد. با این حساب اکنون می توان گفت از آنجا که حوزه تأثیرگذاری عملی قوانین و مقررات مورد بحث سطوح افقی و قائم موجود در شهرها بوده و با عناصر فیزیکی مشهود و مملوس در فضاهای شهری سر و کار دارند، لذا در قالب هر دو شکل نامگذاری مذکور، خواه و ناخواه به «منظر شهری» یا «منظر عینی شهر» باز میگردند. در یک تقسیمبندی مناسب متداول منظر شهر به دو جزء شامل بدنه و کف تقسیم میشود. نما بخشی از بدنه شهری محسوب شده و مبلمان شهری نیز به عنوان یکی از اجزا تشکیل دهنده منظر کف، مطرح است. با توجه به تداخل نما و بدنه از طریق نماهای مشرف به معبر ساختمانها، مقررات مرتبط با آنها به دو شکل مورد توجه قرار می گیرند: در موردی که حکمی ناظر بر تمام نماهای هر ساختمان و به عبارت دیگر بر مطلق نما بوده، آن حکم ناظر بر نما شناسائی می شود و در عین حال آنجا که از هر ساختمان حداقل یک نما مشرف به معبر و واقع در بدنه است، چنین حکمی بدنه را نیز از خود متأثر کرده و لذا طبعاً ناظر بر بدنه معرفی می گردد. اما در مواردی که حکمی فقط ناظر بر نمای مشرف به معبر هر ساختمان و به عبارت دیگر ناظر بر نمای واقع در بدنه بوده، به عنوان حکم ناظر بر بدنه شناسائی شده است. عناصر پایه تشکیل منظر به طور خلاصه عناصر پایه تشکیل منظر شهری را می توان در پنج مورد خلاصه نمود: نقطه، خط، سطح، احجام بسته و باز. نقطه نقطه جایی را در فضا مشخص می کند (به معنی واقعی کلمه دارای بعد نیست اما به ابعادی هر چند کوچک نیازمند است تا قابل رویت باشد). اشیای کوچک می توانند نقطه ای دیده شوند. ویژگی نقطه ممکن است بابیان مالکیت یا برای ایجاد عطف در طرحی بزرگ همبستگی داشته باشد (مقبره پادشاهی که بر فراز تپه در خط آسمان قرار گرفته است). خط گسترش نقطه در یک جهت خط را به وجود می آورد (برای اینکه خط از نظر بصری قابل رویت باشد، به ضخامت نیاز دارد). خط می تواند به طور غیر مستقیم از طریق موقعیت نقاط ایجاد شود. لبه های سطوح به صورت خط دیده می شوند و خطوط می توانند صفات خاص خودشان را داشته باشند. خطوط طبیعی در منظر از اهمیت زیادی برخوردار هستند، بطوریکه خطوط انسان ساخت منظر بی شمارند و خطوط در بسیاری از مواقع به صورت مرز استفاده می شوند. خطوط می توانند به صورت عنصر تعریف کننده در معماری عمل کنند. برخی از خطوط طبیعی را می توان به صورت زیر برشمرد: خطوط الگوهای نه ها تنه های درختان لبه های الگوهای پوشش گیاهی خط آسمان یا افق لایه های زمین شناسی صخره ها خطوط می توانند ارزش های نمادین زیادی داشته باشند، برای مثال: مرزهای خطی مشخص کننده مالکیت، کاربری زمین یا قلمروها. خطوط جدا کننده فرهنگ ها نیز هستند. خطوط ارتباطی، کانال ها، راه آهن و جاده ها نیز الگوهای خاص خودشان را دارند. در محیط زیست انسان ساخت، خطوط به عنوان عناصر تعیین کننده یا کنترل کننده در معماری یا طراحی شهری اهمیت ویژه ای می یابند، برای مثال: خطوط اتصال نمای ساختمانها خطوط پشت بام ها خطوط ذهنی مانند خطوط تراز که نقاط ارتفاعی یکسان را به هم متصل می کنند خطی از گیاهان در منطقه ای کوهستانی (ترکیبی از ارتفاع و اقلیم) پیچ و خم های جاده ای صفحه یک خط تک بعدی اگر در راستای متعامد بر درازای خود گسترده شود، یک صفحه دو بعدی ایجاد می کند. سطوح می توانند مسطح ، پیچ خورده یا منحنی باشند و ممکن است القایی یا واقعی باشند. سطوح در موقعیت های مختلف می توانند موجب محصوریت فضا شوند. سیمای شکل های مصنوع از سطح تشکیل شده است و سطوح می توانند برای بیان قدرت ذاتی شان در موقعیت انعکاس استفاده شوند. از نظر طراحی سطح اغلب اوقات به عنوان محمل یا واسطه ای برا ی اتفاقات دیگر شناخته می شود (مانند ایجاد بافت یا به عنوان وسیله ای برای محصور کردن فضا). حجم حجم عبارت است از گسترش سه بعدی یک سطح دو بعدی در راستای متعامد بر محور سطح (ضرب داخلی). حجم ممکن است باز یا بسته (توپر) باشد و احجام بسته ممکن است هندسی یا نامنظم باشند. ساختمان ها، شکل های زمین و درختان، همه احجام توپر به صورت توده در فضا درک و بررسی می شوند. احجام باز توسط سطوح یا سایر احجام توپر، برای ایجاد فضای محصور شده تعریف می شوند. فضاهای داخلی ساختمان ها، دره های عمیق و فضای زیرین چتر درختان همه احجام باز هستند. ترکیب عناصر بسیار نادر است که در منظر شهری عنصر پایه به صورت مجرد دیده شود و به طور معمول منظر پیرامونی ما به صورت تلفیق یا ترکیبی از عناصر پایه به نظر می آِید. از این رو تجزیه و تحلیل سیما و منظر شهری در وهله نخست نیازمند شناخت دقیق عناصر تشکیل دهنده آن است که در این نوشتار به برخی از آنها اشاره شد. منبع: پژوهشکده شهرسازی و معماری سپیدار 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده