رفتن به مطلب

گویش مکاتبه ای


ارسال های توصیه شده

 

نویسنده: اکبر رضی زاده

به نظر نمی‌رسد که امروزه دیگر کسی داستانی را از طریق درج نامه‌های کاراکترها بیان کند. اما در بُرهه ای، نویسندگان انگشت شماری دست به محکِ این شیوه زدند.

امروزه اغلب مردم آن قدر گرفتارند که حوصله‌ی جوابگویی به نامه‌ی دوستشان- که مدت‌ها پیش دریافت کرده‌اند- را ندارند، دیگر چه رسد به اینکه داستانی را دنبال کنند که به تمامی از طریق ارسال مراسلات، نگارش یافته باشد!...

 

مبتکر زاویه دید مکاتبه ای «ریچاردسُن» است که برای نخستین بار داستان کوتاه «پاملا» را در این قالب نوشت. ولی کمتر کسی از شیوه‌ی او استقبال کرد.

آن گونه که پیش‌تر آمد در گویش مکاتبه ای، خواننده فقط از طریق انبوه نامه‌هایی که بین آدم‌های قصه رد و بدل می‌شود به ماجراها و رخدادهای داستانی پی می‌برد؛ و چون این شیوه، لقمه را دور سر چرخاندن و به دهان گذاشتن است، کمتر کسی حوصله‌ی مطالعه‌ی این دست داستان‌ها را دارد.

 

به یاد ندارم که در میان داستان‌های نویسندگان هموطن، داستانی را که از دیدگاه «مکاتبه ای» برخوردار باشد، مطالعه کرده باشم. پس به ناچار دو نمونه خارجی معرفی می‌کنم:

 

1. رمان «برخیز احمق» نوشته‌ی: مارک هاریس.

2. رمان «کلاریسا هارلو» اثر: ساموئل ریچاردسون. (مأخذ: رُمان چیست؟ ترجمه محسن سلیمانی - انتشارات برگ)

 

تکمله: نگارنده‌ی این سطور نیز در کتاب «کفرستان» داستانی با عنوان «یکشنبه های تلخ ناشویل» با زاویه دید «مکاتبه ای» نوشتم که چنگی به دل نمی‌زند!.....

 

 

لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...