Mahnaazz 13133 اشتراک گذاری ارسال شده در 13 مرداد، ۱۳۹۴ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام کاریکَلِماتور نامی است که پرویز شاپور در سال ۱۳۴۷ بر نوشتههای خود که در مجلهی خوشه به سردبیری احمد شاملو چاپ میشد گذاشت. این واژه حاصل پیوند «کاریکاتور» و حرف «ک» مخفف «کلمه» است. به دید شاملو، نوشتههای شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شدهاست. کاریکلماتور نثر است . بازی زبانی دارد تا بتواند گفتنی ها را دیدنی کند (تصویری) طنز دارد. کاریکلماتور از نظر معنایی ، صراحت دارد . نيش هيچ عقربي کشنده تر از عقربه هاي ساعت نيست زندان پارک شد ، دلم گرفت از «دار» و درختش. مواظب باشيد! کاسه چه کنم چه کنم، شايد همان کاسه زير نيم کاسه باشد. وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهیها صلوات فرستادند. باربر تنها کسی است که پشتش هم سنگ می آورد. اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان میسازم. آنها که دنبال «شر» ميگردند، «خير»شان به کسي نميرسد. معتاد تابلو بود ، اما رنگی به رو نداشت. به یاد ندارم نابینائی به من تنه زده باشد. آدم تنها کسي بود که مثل آدم زندگي کرد. وقتي نمکدان را ميبينم دلم شور ميزند. وقتی هوای آزاد کم شد، برای پرندهها هم نوبت پرواز گذاشتند. نام همه ی دختران مرد فقیر ، آرزو بود. زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمیرود. سايهام بدون اجازهام ، آب نمي خورد. شاید سکوت، فریادی باشد که تارهای صوتی خود را از دست داده است. مشکل اشتغال با بی کاری حل می شود. دلاک ، پاک ترین نان را از چرک ترین تن بدست می آورد. فوّاره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمیشوند. گربه هم برای تکه ای گوشت ، سگ دو می زند. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده